کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

بیماران هموفیلی و«خانواده ای برای حمایت»

http://img.tebyan.net/ts/persian/blue/Parts/box-payameSalamat.jpg

هِموفیلی یا خون‌تَراوی دسته‌ای از بیماری‌های ارثی و نوعی اختلال در تمام نژادها و بدون ترجیح نژادی هستند که در آنها توان بدن برای ایجاد لخته و انعقاد خون برای جلوگیری از خونریزی در صورت پاره شدن رگ مختل میگرددبه بیان دیگر خون در محل بریده شده به علت سطح پایین یا عدم وجود پروتئین هایی به نام فاکتورهای انعقادی، بند نمی آید.این بیماری که تقریباً به طور انحصاری در افراد مذکر بوجود می‌آید،در ۸۵٪ موارد ناشی از کمبود فاکتور VIIIاست .

https://rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/09/5646.jpgروز جهانی هموفیلی اولین بار در سال 1989 به جهانیان معرفی شد. در واقع فدراسیون جهانی هموفیلی، هفدهم آوریل را به احترام روز تولد فرانک اشنابل از بنیان گذاران فدراسیون جهانی هموفیلی و یابنده فاکتور WFH که نقش مهمی در انعقاد خون دارد، به نام "روز جهانی هموفیلی" معرفی نمود. هموفیلى نوعى بیمارى ارثى خونریزى دهنده و نوعى اختلال در انعقاد خون است.در کودکان مبتلا به هموفیلى به دلیل کمبود فاکتورهاى انعقادى خون و یا فقدان کامل این فاکتورها، توانایى بندآمدن خونریزى وجود ندارد.فاکتورهاى زیادى در خون وجود دارند که در ایجاد لخته و توقف خونریزى نقش دارند. کودک مبتلا به هموفیلى فاقد یکى از فاکتورهاى مورد لزوم براى لخته شدن خون است یا مقدار کمى از آن را دارا می باشد.از جمله فاکتورهاى موثر در انعقاد خون، فاکتورهاى هشت و نه هستند .

صرف یک پنجم از هزینه کل واردات داروی کشور به بیماران هموفیلی این بیماری را به پرهزینه ترین بیماری کشور مبدل ساخته این در حالی است که عموم بیماران هموفیلی خصوصا در استانهای حاشیه‌ای کشور به صورت مستمر از کمبود داروهای موردنیاز خود رنج می‌برند. بیماری هموفیلی در کنار بیماری تالاسمی و بیماری‌های کلیوی جزء بیماری‌های خاص به حساب می آید که به علت تزریق خون های آلوده و ویروسی به این بیماران از سوی برخی مسئولان ناآگاه، این بیماری جزء بیماری‌های خطرناک و صعب العلاج قرار گرفت و این در حالی است که در صورت عدم دستیابی به فاکتورهای انعقادی موردنیاز این بیماران به معلولیت ها و ناهنجاری های مفصلی گسترده مبتلا می شوند.

در دوران نخست‌وزیری فابیوس بود که خون‌های آلوده به ویروس‌های خطرناک در فرانسه توزیع شد و انستیتو مریو فرانسه فرآورده فاکتورهای انعقاد خونی آلوده به ویروس HIV و هپاتیت را صادر کرد. به این ترتیب در نتیجه کوتاهی فرانسوی‌ها  تعدادی از بیماران هموفیلی و سایر دریافت کنندگان کشورهای مقصد، به ویروس HIV و بیماری ایدز و هپاتیت مبتلا شدند.

از پیش در آمد تاعلایم هموفیلی

بیماری‌های خونریزی‌دهنده در اصل نوع خاصی از بیماری‌ها هستند که به علت کمبود فاکتورهای انعقادی به وجود می‌آیند و معمولا به صورت ارثی به فرد منتقل می‌شوند.فاکتورهای انعقادی عوامل بسیار مهمی هستند که میزان خونریزی را در بدن کنترل می‌کنند. در واقع اگر این فاکتورها وجود نداشته باشد، بدن بر اثر کوچک‌ترین ضربه‌ای دچار خونریزی‌های شدید می‌شود.نوعی از این بیماری‌های خونریزی‌دهنده، هموفیلى است که شایع‌ترین بیماری‌های خونریزی‌دهنده است و بسته به فاکتوری که نقص دارد، تقسیم‌بندی می‌شود.  بیماری هموفیلی بر اثر نوعی اشکال در انعقاد خون به وجود می‌آید بنابراین بیشترین علائم در این افراد علائم خونی است که بیشتر از همه به صورت خونریزی‌های غیرطبیعی خود را نشان می‌دهد.این بیماری‌ها گاهی بسیار خفیف بوده و براحتی در بدو تولد شناسایی نمی‌شوند، ولی با شیوع کمتر ممکن است آنقدر شدید باشند که فرد هر ماه مجبور به تزریق فاکتوری باشد.

-شایع ترین علامت هموفیلی، خونریزی غیر قابل کنترل و بیش از حد به علت کمبود یا عدم وجود فاکتورهای انعقادی می باشد که حتی خونریزی می تواند بدون هیچ آسیبی رخ دهد.

-کبودی: کبودی حاصل از صدمات کوچک که می تواند منجر به هماتوم بزرگ (تجمع خون در زیر پوست که منجر به تورم می شود) گردد.

-خونریزی: تمایل به خونریزی از بینی ، دهان، لثه که با یک صدمه کوچک مثل مسواک زدن یا اعمال دندان پزشکی پیش می آید.

-خونریزی درون مفصلی: باعث درد و عدم تحرک می گردد و در صورت عدم درمان کامل طبی، منجر به بدشکلی مفصل می گردد. مفاصل از مکان های شایع خونریزی هستند و خونریزی مفصلی منجر به التهاب مفصلی دردناک ومزمن، بد شکلی و لنگیدن های مکرر می گردد.

-خونریزی داخل عضلانی: خونریزی داخل عضلات منجر به تورم ،درد و قرمزی می شود. تورم ناشی از خونریزی در این مناطق از طریق افزایش فشار بر بافت ها و اعصاب ناحیه ،منجر به صدمات پایدار و بد شکلی می گردد.

-خونریزی داخل مغزی: خونریزی ناشی از صدمات یا خونریزی خودبخودی مغز، شایع ترین علت مرگ در کودکان و یکی از شدیدترین عوارض این بیماری است و جزو اورژانس های هموفیلی می باشد.

شایع ترین محل های خونریزی شامل عضله بازوی فوقانی، مفصل آرنج، عضله ساعد، عضله ران، مفصل زانو، مفصل مچ پا، عضله ساق پا و عضله پسواس می باشد.

نکته: بیماران هموفیل به ندرت دچار کم خونی فقر آهن می شوند زیرا اکثرا خونریزی آنها داخلی بوده و آهن مجددا جذب بدن میشود.افراد مبتلا به هموفیلی به علت دریافت مکرر فراورده های خونی انسانی ،در معرض خطر ابتلا به هپاتیت های ویروسی می باشند.  اولین قدم در مراقبت از بیماران هموفیلی باید مشتمل بر تلاش های لازم برای حفظ بیمار در مقابل ابتلا به هپاتیت ویروسی باشد. به محض تشخیص هموفیلی و قبل از تماس با فراورده های خونی، باید واکسن هپاتیت  Bتزریق گردد.

درمان:

بیماری هموفیلی دو نوع درمان دارد؛ یکی درمانی است که در مواقع خونریزی انجام می‌شود و معمولا با تزریق خون و فاکتورهایی که کمبود آنها وجود دارد، صورت می‌گیرد و درمان دیگر پیشگیرانه بوده و برای جلوگیری از ایجاد خونریزی در فرد انجام می‌شود. درمان پیشگیرانه نیز به صورت تزریق فاکتور است.هدف از درمان هموفیلى، در درجه اول پیشگیرى از عوارض بیمارى است.

امروزه درمان ها برای هموفیلی بسیار مؤثر است. فاکتور انعقادی به جریان خون تزریق می شود. به محض رسیدن مقدار کافی فاکتور انعقادی به محل آسیب دیده ،خونریزی متوقف می شود.درمان قطعی برای هموفیلی وجود ندارد، اما با در اختیار داشتن فاکتورهای انعقادی، افراد هموفیل می توانند زندگی عادی داشته باشند. بدون فاکتورهای انعقادی افراد هموفیل شدید، با مشکل مواجه میشوند و حتی ممکن است دچار معلولیت شوند و نتوانند کارهای عادی و روزمره زندگی را انجام دهند.

بیشتر خونریزیهای داخلی در این بیماری در مفاصلی چون زانو، آرنج، مچ دست، مچ پا، شانه، لگن و دیده می‌شود؛ که بیشتر در افراد نوع شدید اتفاق می‌افتد. خونریزی داخلی باعث تجمع خون در داخل بافت ومفصل شده و مفصل متورم و دردناک می شودو از کار می‌افتد. بعد از قطع خونریزی باید تحت نظر فیزیوراپ آشنا به هموفیلی و با انجام حرکات سبک فیزیوتراپی به جذب و خارج شدن تدریجی خون از مفاصل کمک نمود. چون تجمع خون در مفصل برای طولانی مدت باعپ تخریب مفصل می‌شود و صدمات جدی به آن وارد می‌کند؛ و هم استعداد خونریزی خودبخودی و مجدد را بالا می‌برد.

یک درمان امیدوار کننده برای کاهش درد و خونریزی مفاصل درگیر و دائما در حال خونریزی تزریق درون مفصلی رادیو دارو بصورت فسفر یا رنیوم میباشد. با تشخیص پزشک متخصص ارتوپد و هماهنگی پزشک هسته ای انجام این تزریق درد دائم و خونریزی و محدودیت حرکتی را تا حدود بسیار زیادی از بین می برد. سینوویورتز با فسفر رادیواکتیو، می تواند روشی موثر و به صرفه در کاهش همارتروز و مصرف فاکتور در بیماران مبتلا به آرتروپاتی هموفیلیک باشد.

برای پیشگیری از خونریزی به نکات زیر توجه کنید :

هموفیلى یک بیمارى مادام‌العمر و همیشگی است، بنابراین مهم‌ترین اقدام در جهت کاهش عوارض بیماری این است که به بیمار و اطرافیان وی آموزش داده شود و به وی کمک شود تا بیماری خود را بپذیرد و با آن هماهنگ شود.هر چند بیماری هموفیلی به نوعی است که شاید کنار آمدن با آن راحت نباشد ولی اگر از عوارض آن جلوگیری شود، خود بیماری کشنده نیست.

- اجتناب از یبوست ( آموزش به والدین )
- استفاده از مسواک نرم و رعایت کامل بهداشت دهان و دندان و مراجعه منظم به دندانپزشک
- اجتناب از چاقی : زیرا احتمال خونریزی به ویژه از مفاصل افزایش می یابد .
- اجتناب از تزریق عضلانی و هر ترومای دیگرمثل استفاده از ریش تراش برقی در بزرگسالان
- خودداری از زور زدن و فین کردن و یا در معرض گرمای زیاد قرار گرفتن
- عدم مصرف آسپرین و سایر داروهای ضد انعقاد
- فرو کردن عضو درد ناک داخل آب ولرم به کاهش درد آن کمک میکند .
- واکسیناسیون علیه هپاتیت ب به علت ریسک انتقال آن از راه فراورده های خونی

درد و رنج ناشی از وجود یک کودک مبتلا به عارضه هموفیلی برای خانواده و جامعه به دلیل ارثی و مادام العمر بودن این بیماری و نوع بیماری خونریزی دهنده که بسیار مشکل زا و سخت است با هیچ میزان رقم و ریالی قابل قیاس نیست. توجه به این نکته مهم است که با کمک درمانها و مراقبتهای مناسب از کودک هموفیل میتوان نشانه های بیماری را کنترل کرد و از تغییر شکل اندامها کاست . امروزه بچه های زیادی وجود دارند که جز حساس بودن به خونریزی علامت بارز دیگری ندارند و کودک میتواند در صورت داشتن شرایط محیطی مناسب و حمایت کافی والدین از یک زندگی طبیعی برخوردار باشد هموفیلى یک بیمارى مادام العمر و همیشگی است. با پیشرفت هایى که در زمینه ساخت فاکتورهاى انعقادى خون انجام شده است، پیشگیرى و درمان خونریزى رو به بهبود است.با درمان مناسب، اتخاذ تصمیمات آگاهانه و تشخیص به موقع عوارض، بسیارى از کودکان مبتلا به هموفیلى از طول عمر طبیعى و زندگى نسبتا سالمی بهره مند خواهند شد.

اول تا هفتم مرداد‌ماه به عنوان هفته حمایت از بیماران هموفیلی نامگذاری شده است. در این هفته با هدف درک بیشتر این بیماری و اختلالات خونی ارثی و به منظور حمایت از این گروه از بیماران در سراسر کشور برنامه‌هایی در نظر گرفته می‌شودروز جهانی هموفیلی فرصتی را فراهم می آورد تا میزان آگاهی خود و اطرافیان خود را در مورد این اختلال خونریزی موروثی افزایش داده و به حمایت از مبتلایان به هموفیلی برآییم. اکنون حدود ۱۲۳ کشور عضو فدراسیون جهانی هموفیلی هستند و از این مناسبت بین المللی جهت اطلاع رسانی و آگاه سازی جامعه جهانی نسبت به مشکلات بیماران هموفیلی و دیگر مبتلایان به انواع اختلالات انعقادی بهره می برند.

همچنین فدراسیون جهانی هموفیلی هر سال برای این روز شعاری در نظر می گیرد که هدف از آن همسان سازی تلاش های بی وفقه انجمن هایی است که به حمایت از مبتلایان به این بیماری خاص می پردازند.این در حالی است که شعار روز جهانی هموفیلی در سال ۲۰۱۵ به عنوان خانواده ای برای حمایت (Building a family of support) اختصاص داده شده است. فدراسیون جهانی هموفیلی امسال با طرح شعار خانواده ای برای حمایت تلاش نموده است تا تنوع خانواده هایی را که بیماران هموفیلی عضوی از آن هستند را معرفی کرده و انجمن های هموفیلی را در جهان دعوت کند که با تعریفی همه جانبه از خانواده، انواع خانواده هایی که می توانند بیماران عضو آن باشند تشکیل داده و از ظرفیت این خانواده ها برای بهبود شرایط زندگی بیماران هموفیلی بهره مند شوند. همچنین پوستر امسال این فدراسیون طرح درختی است که در آن به ارثی بودن بیماری اشاره غیر مستقیم کرده و اهمیت شجره در اختلالات انعقادی انواع خانواده، در شاخه های آن به صورت نمادین به تصویر کشیده شده است.

حال در این هفته قرار است وزیر جنایتکار فرانسوی از فرش قرمز دولت عبور کرده و به پایتخت کشوری وارد شود که دست کم خون هزار شهروندش را بدون پرداخت حتی یک یورو غرامت، برای همیشه آلوده ساخته است. صحبت از کودکی است که زیر انگ ناخواسته ایدز بزرگ شد و هر روز زجری مضاعف متحمل شد بی‌آنکه امیدی به آینده‌ای متفاوت داشته باشد. اینجا پای انسان‌هایی در میان است که زندگی شان هرگز پس از آلودگی به ایدز و هپاتیت مثل قبل نشد و نهادهای مسئول نه تنها در نقش وکیل مدافع آنها در صحنه‌سازی جنایتکارانه فرانسوی ظاهر نشدند بلکه در پیله بی‌عزتی و بی‌اعتباری با مرگی حتمی تنهایشان گذاشتند. آیا قاتل عمر و جوانی و خوشبختی و شادی بیش از هزار ایرانی و خانواده‌های داغدیده و مظلوم شایسته استقبال است؟!

آیا رسانه‌های زنجیره‌ای وطن نشناسی که به افتخار ورود خون آشام پاریسی، کلاه از سر برداشته‌اند، رویی برای نگریستن در چهره هموطنان دردکشیده و انکار شده خود دارند؟ با وزیری که بر سر فابیوس پرونده خون‌های آلوده، متحد قدیمی لژ صهیون و شریک دزدان منافع ایرانی بر سر میز مذاکره آب توبه می‌ریزد و با نیت خوانی تاریخی وی را رفیق قافله و پشیمان از گرگ صفتی می‌خواند، چه کنیم! شاید هم غرامت پرونده خون‌های آلوده را هم در مذاکرات یکجا با دارایی‌های بلوکه شده ایران حساب و کتاب کرده‌اند و ما بی‌اطلاعیم!

لخته شدن خون در رگ های پا

DVT مخفف Deep Vein Thrombosis ، به معنای پیدا شدن لخته ی‌ خون در ورید‌های عمقی پا ، به ویژه ساق پا است.

ورید‌های (سیاهرگ های) ساق و ران پا به دو دسته طبقه‌بندی می‌شوند:

1- ورید‌های سطحی که گاهی هم قابل رویت هستند و بعضی مواقع با نارسا شدن آنها بیماری واریس پیدا می‌شود. این ورید‌ها خون اندام تحتانی را به بالا می‌برند.

2- ورید‌های عمقی که خون را از همان ورید‌های سطحی و از عمق اندام‌ها تحویل می‌گیرند و راه اصلی انتقال خون به سمت بالا هستند. این وریدها بعدا خون را به وریدهای رانی و سپس لگن تخلیه کرده و از طریق وریدهای شکمی به قلب منتقل می‌کنند تا پس از تصفیه به سراسر بدن منتقل ‌شود.

پیدایش DVT یا لخته خون در وریدهای عمقی اندام‌ تحتانی، در انتقال خون اختلال ایجاد می کند و به درد و تورم عضو منجر شود.از طرف دیگر ممکن است این لخته‌ها حرکت کرده و به وریدهای بالاتر و دستگاه‌های حیاتی مثل ریه، مغز، قلب و غیره بروند و عارضه‌های بدتری درست کنند.

به‌طور خلاصه سه عامل اصلی برای ایجاد و تشکیل لخته در پا وجود دارد:

الف) توقف خون در اندام‌ها:

این عامل از مهم ترین علل تشکیل لخته در وریدهای ساق پا است. به همین دلیل ایستادن طولانی، بی‌حرکتی طولانی مدت یا در بستر بودن که سبب توقف خون در وریدها می‌شود، از علل مساعدکننده در ایجاد DVT هستند.

ب) خرابی دیواره رگ‌ها:

سلول‌های پوششی دیواره وریدها به دلایل مختلف مثل ضربه‌ها و تصادفات، دستکاری‌های رگ و عفونت تخریب می‌شود و عاملی برای تشکیل لخته است.

ج) بیماری‌های انعقادی:

انعقاد خون، یک فرایند لازم و مناسب است، چون اگر خون لخته نمی‌شد، فرد در اثر ایجاد یک زخم، آنقدر خون‌ریزی می‌کرد که فوت می‌نمود، اما واکنش انعقاد خون از این اتفاقات ناگوار جلوگیری کند. ولی گاهی اوقات هین واکنش‌ انعقادی تشدید می‌شود و باعث تشکیل لخته در ساق پا می‌گردد.اگر چه سه عامل فوق از عوامل اصلی برای تشکیل لخته در ساق پا هستند، ولی عوامل دیگری نیز وجود دارند که موجب تشدید علل فوق شده و احتمال تشکیل لخته را در رگ‌های وریدی پا بیشتر می‌کنند. بعضی از این عوامل عبار‌ت‌اند از:

سن: هرچه سن بالاتر برود، احتمال پیدایش لخته‌ در وریدهای پا بیشتر می‌شود.

جراحی‌های بزرگ: انجام جراحی‌‌های طولانی مدت و بزرگ، خطر لخته را افزایش می‌دهد، به ویژه اگر این جراحی‌ها در لگن انجام شوند و وریدهای لگنی دستکاری ‌شوند، خطر ایجاد DVT افزایش می‌یابد.

بستری شدن طولانی: بیمارانی که به هر دلیل، به مدت طولانی در بستر می‌خوابند، احتمال لخته خون در آنها افزایش می‌یابد. این وضعیت برای افراد فلج و در بستر افتاده نیز پیش می‌آید.

سرطان‌ها: سرطان‌ها به طور کلی موجب افزایش DVT می‌شوند، به ویژه سرطان‌های دستگاه گوارش و سرطان پانکراس (لوزالمعده).

چاقی: افزایش وزن و عدم تناسب قد با وزن از عوامل تشدیدکننده برای تشکیل لخته هستند.

مسافرت‌های طولانی: مسافرت‌ طولانی چه با هواپیما و چه با اتومبیل، احتمال تشکیل لخته را افزایش می‌دهد. این احتمال در پروازهای هوایی و بیش از سه ساعت بیشتر می‌شود.تصادفات و ضربه‌ها: هر نوع ضربه و تصادفی خطر احتمال DVT را افزایش می‌دهد.

واریس: ایجاد رگ‌های واریسی در ساق پا خطر ایجاد لخته در وریدهای عمقی پا را افزایش می‌دهد. به همین جهت مبتلایان به واریس بهتر است از جوراب‌های واریسی و بستن ساق پا استفاده کنند تا خطر لخته در رگ‌های عمقی کاهش یابد.

بیماری‌های قلبی: بعضی از بیماران قلبی که دچار کاهش جریان خون در قلب هستند یا عارضه دریچه‌های قلبی دارند و یا مبتلا به التهابات و عفونت‌های پرده‌های قلب شده‌اند، احتمال بیشتر برای ابتلا به DVT دارند.

هورمون‌ها: مصرف بعضی هورمون‌ها سبب افزایش خطر DVT می‌شود. هورمون‌های زنانه، به ویژه استروژن و پروژسترون که بعضی افراد پس از یائسگی آنها را مصرف می‌کنند و در قرص‌های ضدبارداری نیز وجود دارند، از جمله معروف‌ترین این هورمون‌ها هستند.

بارداری: در بارداری‌‌ها، احتمال DVT افزایش می‌یابد. علت آن به دلیل افزایش هورمون‌های زنانه و شل شدن عضلات و دیواره ی عروق و نیز وجود جنین در درون لگن است که روی وریدهای لگن فشار وارد می‌کند و موجب توقف خون در وریدهای ساق پا می‌شود.

دستکاری وریدها: وارد کردن کاتاتر یا لوله‌های پلاستیکی به بدن بیمار، به دلایل مختلف از جمله تزریق طولانی مدت سرم و مواد غذایی ، خطر DVT را افزایش می‌دهند.بیماری‌های انعقادی: افزایش عوامل انعقادی خون که به دلایل مختلف از جمله غلیظ بودن خون پیش می‌آید و در افراد سیگاری نیز شایع‌تر است، از علل مهم تشکیل لخته هستند.هرگاه بیشتر از یکی از عوامل فوق، در فردی پیدا شود، احتمال DVT چند برابر می شود. مثلا فرد مسنی که جراحی بزرگی داشته و در بستر خوابیده است، و یا فردی که مجبور است ساعات زیادی سر پا باشد و یا در هواپیما بنشیند، بیشتر به DVT مبتلا می‌شود.

6 توصیه برای جلوگیری از DVT

اگرچه افزایش سن غیرقابل پیشگیری است، اما با اقدامات زیر می‌توان از بروز DVT به خصوص در افراد سالم پیشگیری کرد:

1) ورزش کردن: ورزش منظم شامل پیاده روی ، شنا، نرمش و ... از عوامل تقویت کننده عضلات هستند که می‌توانند از بروز DVT پیشگیری کنند.

2) خودداری از مسافرت‌ طولانی: در صورتی که مجبور به مسافرت طولانی هستید، باید در حین سفر، عضلات پاهایتان را حرکت و ورزش دهید و یا از جوراب‌ واریسی استفاده کنید و هرگز برای مدت طولانی بی‌حرکت نایستید یا ننشینید.

3) جلوگیری از افزایش وزن: پیشگیری از افزایش وزن و چاقی کار مشکلی نیست، اما از بروز بسیاری از عوارض سلامتی از جمله DVT پیشگیری می‌کند.

4) استفاده از جوراب‌های واریسی: برای افرادی که طولانی‌مدت می‌ایستند، توصیه می‌شود.

5) پرهیز از مصرف هورمون‌ها و آسپیرین: از مصرف هورمون ها، به ویژه اگر ضرورتی برای استفاده از آنها وجود ندارد، خودداری کنید.همچنین از مصرف آسپیرین به خصوص برای افراد مسن و بالاتر از 60 سال پرهیز شود، اگر چه اثربخشی آن برای پیشگیری از DVT مورد تردید است.

6) پیشگیری از بروز DVT و آمبولی ریه ( لخته شدن خون در ریه ) در بعضی از بیماران بستری در بیمارستان که معمولا توسط کادر پزشکی صورت می‌گیرد.

خون بندناف یک سرمایه سلامتی است

سرطان خون نیز از آن دسته سرطان‌هایی است که بسیار مهلک بوده و سالانه افراد زیادی در جهان بر اثر عدم‌ درمان جان خود را از دست می‌دهند. اما با استفاده از ذخیره خون بندناف جفت جنین و پیوند سلول‌های بنیادی براحتی می‌توان سرطان خون و برخی بیماری‌های خونی را درمان کرد.شاید این موهبت الهی است تا بندگان با اندکی تفکر و تدبیر در مورد آن جان هزاران نفر را از این سرطان مهلک نجات دهند همچنین از آنجا که عمر سلول‌های بنیادی خون بندناف 20 سال است در صورت عدم استفاده خود فرد از این اندوخته سلامتی، پدر و مادر، خواهر و برادر و افراد غیرخویشاوند نیز در صورت تایید آزمایشات پزشکی می‌توانند برای درمان از آن بهره‌مند شوند.

خون بندناف نیز اهدایی است که در دوران نقاهت می‌توان به دیگران هدیه داد و زندگی بخشید ..خون بندناف که به عنوان خون جفتی شناخته شده، خونی است که در جنین در حال تکوین داخل رحم جریان دارد.پس از تولد نوزاد، خون باقیمانده در بندناف و جفت که غنی از سلول‌های بنیادی است به عنوان یک زباله بیولوژیک دور ریخته می‌شود،سلول‌های بنیادی که از بندناف گرفته می‌شوند بسیار پرتوان و نامیرا هستند همچنین در اثر تاکثیرهای پی‌درپی دچار پیری نمی‌شوند به طوری که با تزریق و یا جایگزینی آنها در مناطقی که به صورت جدی آسیب دیده‌اند می‌توانیم به بهبود آن کمک کنیم.

مادران باردار در هفته‌های آخر بارداری و در هفته 35 بارداری خود برای انجام برخی آزمایش‌ها و اقدامات اولیه به پزشک زنان و زایمان معرفی می‌شوند و در صورتی‌که مشکلی برای ذخیره وجود نداشته باشد، حداکثر چهار ساعت پس از زایمان خون گرفته شده از بندناف جفت با پیک در باکس‌های یخ‌دار به سمت مرکز بانک خون رویان در تهران انتقال داده می‌شود.فرآیند جمع‌آوری بندخون ناف به صورت کاملا استریل، بدون درد و بدون دخالت در روند زایمان انجام می‌شود همچنین خون‌گیری می‌تواند به صورت داخل و یا خارج رحمی انجام شود و در هر دو صورت هیچ آسیبی به مادر و یا نوزاد وارد نمی‌شود و کل این فرآیند کمتر از پنج دقیقه به طول می‌انجامد.

نمونه دریافت شده پس از ورود به آزمایشگاه پردازش سلولی، ابتدا از نظر حجم و تعداد سلول مورد بررسی قرار گرفته و عملیات جداسازی سلول‌های بنیادی بر روی آن انجام می‌شود،بر روی نمونه‌هایی که حداقل شرایط استاندارد را دارند بررسی آزمایش‌های میکروبی و ویروسی HLA، سنجش کلونی و فلوسایتومتری انجام شده و در دمای منفی 196 درجه سانتیگراد در تانک‌های ویژه فریز برای مدت طولانی نگهداری می‌شود و در غیر این صورت قرارداد فسخ و پس از اطلاع به خانواده مطابق قرارداد منعقد شده هزینه‌های مصوب عودت می‌شود.

ذخیره خون بندناف یک سرمایه سلامتی برای آینده افراد است.به دنبال کشف سلول‌های بنیادی، این ایده پیش آمد که از سلول‌های بنیادی در امر درمان بسیاری از بیماری‌ها استفاده شود و خون بندناف نیز دارای سلول‌های بنیادی است که در درمان برخی بیماری‌ها کاربرد دارد.با استفاده از سلول‌های خون بندناف می‌توان در آینده فردی را که دچار مشکل و بیماری شده را به راحتی مورد درمان قرار داد.

با سرعت فزاینده رشد این علم می‌توان از سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری خود فرد، اعضا خانواده و حتی غیرخویشاوند نیز بهره گرفت.زمانی‌ که از ذخیره سلول‌های خون بندناف برای درمان بیماری‌های غیر از خود فرد استفاده می‌شود باید بررسی‌های لازم از این جهت که آیا بدن فرد گیرنده این بافت را می‌پذیرد یا نه، صورت گیرد.اگر نوزادی که خون بندناف جفتش ذخیره شده، در آینده دچار بیماری و سرطان خون شود براحتی درمان انجام می‌گیرد چراکه این سلول مربوط به خود فرد است و بدن آن را پس نمی‌زند.خون بندناف در بدو تولد از جفت گرفته می‌شود سپس زواید آن را جدا کرده و بافت اولیه و سلول‌های بنیادی اولیه نیز استخراج و فریز می‌شود.

در حال حاضر سلول‌های بنیادی در درمان انواع سرطان‌های خون، هموفیلی، لوسمی و کم‌خونی‌های شدید کاربرد دارد، در سلول‌های بنیادی پتانسیل درمان نارسایی قلبی، پارکینسون، نقص عضو و ... نیز کاربرد دارد اما همه در حال تحقیق و بررسی است و هنوز به قطعیت نرسیده است.استقبال و گرایش مادران نسبت به ذخیره خون بندناف در سال‌های اخیر افزایش یافته که این موضوع ناشی از افزایش آگاهی و شناخت مردم است.مادران باردار باید در ماه آخر بارداری برای انجام آزمایشات و اقدامات لازم مراجعه کنند، اگر مادر باردار مبتلا به بیماری‌های عفونی باشد از آنجا که احتمال عفونی بودن سلول‌ها می‌رود امکان ذخیره خون بندناف وجود ندارد.

از سلول‌های خون بندناف برای پیوند سلول‌های بنیادی مغز استخوان و درمان سرطان خون استفاده می‌شود.هرچه ژن‌ها از لحاظ منطقه‌ای به یکدیگر نزدیک باشند احتمال اینکه بتوان از سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری‌های افراد غیرخویشاوند استفاده کرد، بیشتر است.درمان بیماری‌هایی مانند تالاسمی و هموفیلی توسط خون بندناف برای خود فردی که خون بندنافش ذخیره شده کاربرد ندارد و برای دیگر افراد کاربرد درمانی دارد.بیماری آپلاستیک و کم‌خونی شدید نیز توسط خون بندناف برای خود فرد به طور کامل قابل درمان است. چه خوب است که این طرح همه‌گیر شود و همه مردم با ذخیره خون بندناف فرزندشان علاوه بر ذخیره سلامتی برای خود به بیماران سرطانی کمک کنند.

نشانه هایی که می گویند غلظت خون دارید

تنها راهی ‌که نشان می‌‌دهد فردی غلظت خون دارد یا نه، دادن آزمایش خون و اندازه‌گیری (اچ.تی.سی) هماتوکریت است. بعد از اینکه جواب آماده شد، پزشک دو دسته علت اولیه و ثانویه پیش رو دارد:

علت اولیه: مغز استخوان بدون هیچ محرکی از بیرون، خود به خود رفتار آنارشیستی نشان داده و شروع به تولید گلبول قرمز می‌‌کند که به آن پلیستمی می‌‌گویند و افزایش غلظت اولیه نامیده می‌‌شود بدون وجود علت ثانویه. درصد کمی از غلظت خون شامل علت اولیه می‌‌شود.

علت ثانویه: بین 90-95 درصد از کسانی‌که با غلظت خون به متخصص مراجعه می‌‌کنند، افرادی هستند که غلظت خون ثانویه دارند و این موضوع زمانی اتفاق می‌‌افتد که اکسیژن کافی به بافت‌‌های بدن نرسد. با کمبود اکسیژن در بدن، هورمونی به‌نام اریتروپویتین از کلیه ترشح می‌‌شود که این هورمون، مغز استخوان را برای ساخت بیشتر گلبول قرمز تحریک می‌‌کند تا بتواند کمبود اکسیژن‌رسانی به بافت‌‌های بدن را با افزایش تولید گلبول قرمز جبران کند. نمونه کسانی‌که با این مشکل مواجه می‌‌شوند، افرادی هستند که در ارتفاعات بلند و کوهستانی زندگی می‌‌کنند و چون با کمبود اکسیژن روبه‌رو هستند، دچار بیماری غلظت خون می‌‌شوند.

گاهی اوقات اکسیژن محیط مناسب است، اما به دلیل مشکلات ریوی، فرد دچار غلظت خون می‌‌شود یا ممکن است اکسیژن از ریه وارد خون شود، اما به‌دلیل مشکلات خونی، بین خون شریانی و وریدی، مشکلی وجود داشته باشد و خونی که در ریه پر از اکسیژن شده، بلافاصله با خون کم اکسیژن مخلوط شده و همین مسئله سبب بروز غلظت خون شود. علت بعدی، هموگلوبین مادرزادی است که در آن افراد فامیل پرخون هستند و به علل مختلفی، مغز استخوان به گلبول‌سازی تحریک شود. یکی دیگر از علل مهم غلظت خون، کشیدن سیگار و مسمومیت با منوکسیدکربن است که در نتیجه آنها اکسیژن‌رسانی به خون کم شده و غلظت خون ثانویه ایجاد می‌‌شود. مصرف دخانیات یکی از علت‌‌های جدی درکنار مسائل قلبی است که هم باعث بروز سرطان شده و هم سبب غلیظ شدن خون فرد می‌‌شود.

چطور درمان می‌شود؟
وقتی پزشک متخصص باتوجه به جواب آزمایش متوجه شد که علت بروز غلظت خون در فرد، اولیه است یا ثانویه، درمان را آغاز می‌‌کند. اگر علت ثانویه بود، درمان علت زمینه‌ای - قلبی یا ریوی – را در صورتی‌که امکان‌پذیر باشد، آغاز می‌‌کند و در کنار آن هرگاه غلظت خون از 56درصد در مردان و 52درصد در زنان بالاتر برود، بخشی از خون کشیده و دور ریخته می‌‌شود. این کار نیز به شکل استاندارد انجام می‌‌شود تا غلظت خون کاهش پیدا کند. این‌عمل تا زمانی ادامه دارد که یکی از مهم‌ترین مواد خونساز بدن بر اثر خروج از بدن کم شود. در واقع به بیمار فقر آهن می‌‌دهیم تا دچار غلظت خون نشود. حال اگر علت پرخونی براثر علت اولیه یعنی ناشی از مغز استخوان باشد، در این‌ حالت باید به درمان علت بیماری خونی بپردازیم و با خروج خون از یکی از رگ‌‌ها، میزان گلبول‌‌های قرمز خون تنظیم شود.

چه کنیم که دوباره غلیظ نشود؟
یکی از سئوالات افرادی‌که خون‌شان به حالت طبیعی برگشته این است که چه کار‌هایی انجام دهیم تا خون‌مان دوباره غلیظ نشود؟ این افراد بهتر است هم برای جلوگیری از غلیظ شدن خون و هم برای کمک به نیازمندان، به طور مستمر خون بدهند. مردان بهتر است هر سه ماه و زنان هر چهار ماه یکبار خون‌شان را اهدا کنند.

این نشانه‌ها می‌گویند خون‌تان غلیظ است:
زمانی‌که سیالیت خون از حدی بالاتر برود، اکسیژن‌رسانی‌کم شده و حتی ممکن است سبب توقف حرکت خون در رگ‌ها شود، به همین دلیل غلظت خون در برخی مواقع می‌تواند با توقف حرکت خون، فرد را دچار سکته مغزی کند. پس وجود نشانه‌‌هایی که در ادامه می‌آوریم را جدی بگیرید!

1. لب‌های‌تان بنفش شده؟
وقتی میزان هموگلوبین بدون اکسیژن بیش از حد باشد، مخاط‌‌های بدن مثل لب به رنگ بنفش درمی‌آیند. انگشتان دست و پا و زیر ناخن‌ها بنفش شده، چشم‌‌ها پرخون و پوست صورت نیز بر افروخته می‌‌شود.

2. سرتان گیج می‌‌رود؟
وقتی غلظت هموگلوبین خون زیاد می‌‌شود، سیالیت، روانی و حرکت خون کم شده و فرد دچار سرگیجه و رخوت شده و خون دماغ می‌‌شود. اگر سرگیجه و رخوت بدون هیچ دلیل زمینه‌ای دیگری سراغ شما بیاید و گاه و بی‌گاه بینی‌تان هم خون‌ریزی کند، باید نسبت به غلیظ شدن خون‌تان مشکوک شوید و این نشانه‌ها را بررسی کنید.

3. نفس‌نفس می‌‌زنید؟
کسانی‌که مشکل ریوی دارند، تنگی نفس پیدا می‌‌کنند و نفس‌نفس می‌‌زنند هم ممکن است به‌خاطر غلظت خون‌شان دچار تشدید این علائم شده باشند. پس هر تنگی نفسی را به حساب آلرژی یا آلودگی هوا نگذارید. طب سنتی چه می‌‌گوید؟گرچه به باور طب رایج، افزایش تعداد گلبول‌های قرمز خون می‌تواند نشانه غلیظ شدنش باشد، اما طب سنتی تعریف نسبتا متفاوتی از غلظت خون ارائه می‌دهد. این علم، مشکل غلظت خون را به شکل زیر توضیح می‌دهد:

سرم خون غلیظ شود...
در طب رایج، می‌‌گویند اگر تعداد گلبول‌‌های خون در حجم به‌خصوصی از خون بیشتر باشد، فرد مبتلا به غلظت خون است و با بخش سرمی یا مایع کاری ندارند. اما در طب سنتی، اگر گلبول‌‌های خون کمتر شود، اما سرم خون غلیظ‌تر باشد، می‌‌گوییم غلظت خون وجود دارد. غلظت خون مشکل شایعی است که می‌تواند به علت‌های متفاوتی فرد را گرفتار خود کند.

چرا این اتفاق می‌‌افتد؟
غلیظ شدن خون دلایل مختلفی دارد. طب سنتی معتقد است مزاج آدم‌ها می‌تواند کنترل بدنشان را به دست بگیرد.گاهی اوقات گرمای مزاج ما بیش از حد نرمال است و این گرما سبب تجزیه شدن رطوبت و مایعات بدن که خون هم جزء آن است، شده و بخش سرمی خون غلیظ می‌‌شود.

دمای بدن شما هم بی‌تاثیر نیست
گاهی اوقات هم اگر دمای بدن از آن حد طبیعی که 37درجه است، پایین‌تر بیاید و سردتر شود، خون هم متراکم شده و غلیظ می‌‌شود. در این شرایط دمای بدن فرد می‌تواند بدون وجود عوامل زمینه‌ای دیگر، او را به مشکل غلظت خون دچار کند.

خون تیره همیشه غلیظ نیست
خونی‌ که در سرخرگ‌‌ها جریان دارد، شفاف و قرمزرنگ است، اما خونی‌که در سیاهرگ‌ها وجود دارد، تیره‌ رنگ است و اکسیژن کمی دارد. اکسیژن این خون در سیاهرگ مصرف شده، به بافت‌‌ها آمده و حین گردش، مقداری از فضولات گردش سلولی هم به آن اضافه شده و این خون به قلب و ریه برمی‌گردد تا دوباره اکسیژن بگیرد، بنابراین نمی‌‌توانیم بگوییم لزوما خونی‌که تیره است، غلیظ هم هست. به بیان دیگر، خون تیره، لزوما غلیظ نیست، ولی خون غلیظ به طور قطع تیره هست. ممکن است خون تیره داشته باشیم اما غلیظ هم نباشد. به همان دلیلی که اشاره شد ممکن است سلول‌ها به هم چسبیده باشند و به نظر بیاید خون تیره است، اما در واقع غلیظ نیست.

بیماری ویلسون با مشکلات کبدی و مغزی

کبد و بیماری های آن

کبد (جگر) اندام مهمی در بدن است که بدون آن ادامه حیات غیرممکن است. پانکراس(لوزالمعده) و کبد، نقش مهمی در هضم و متابولیسم مواد غذایی به‌عهده دارند. کیسه‌ی صفرا نیز اگر چه اندامی مهم است، ولی بدن به‌خوبی خود را با فقدان آن، تطبیق می‌دهد. آگاهی از ساختمان و عملکرد این اندام‌ها بسیار مهم و با ارزش است.

فیزیولوژی و عملکرد کبد:

کبد به وزن تقریبی 1500 گرم، بزرگترین غده‌ی بدن است و دو لوب اصلی، راست و چپ دارد.

کبد از دو منبع خونی تغذیه می شود:

شریان کبدی، که یک سوم خون کبد را تامین می‌کند و از آئورت منشا می‌گیرد، و ورید باب که دو سوم خون کبد را تامین می‌کند و خون گرفته شده از لوله ی گوارش را به آن می‌رساند. مجموعه‌ای از مجاری صفراوی نیز در کبد وجود دارند که صفرا (که منشأ آن سلول های کبدی است) از طریق این مجاری خارج می‌شود.

کبد قادر به تولید مجدد خود می‌باشد. وجود 20- 10 درصد از کل کبد برای ادامه‌ی حیات کافی است؛ ولی با خارج کردن آن از بدن، مرگ در عرض24 ساعت اتفاق می‌افتد. کبد برای انجام بیشتر اعمال متابولیک بدن ضروری بوده و بیش از 500 عمل مختلف را انجام می‌دهد.

کارهای اصلی کبد عبارت‌اند از:

- متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین و چربی؛

- ذخیره و فعال کردن ویتامین‌ها و مواد معدنی؛

- تبدیل آمونیاک به اوره؛

- متابولیسم استروئیدها؛

- عمل کردن به‌عنوان یک صافی؛برای محافظت در برابر سیل مواد مضری که به‌ خون سرازیر می‌شوند.

کبد صفرا تولید می‌کند، نمک‌های صفراوی برای هضم و جذب چربی و ویتامین‌های محلول در چربی استفاده می‌شوند و بیلی روبین محصول نهایی انهدام گلبول‌های قرمز، در کبد ترکیب شده و از طریق صفرا دفع می‌شود.

هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال می‌یابد.

هپاتیت حاد ویروسی:

این بیماری یک التهاب شایع کبد‌ی است که به وسیله‌ی ویروس‌های هپاتیتE A,B ,C ,D, ایجاد می‌گردد.

هپاتیت A از طریق خوردن مواد آلوده مثل: آب و غذای آلوده به فاضلاب انتقال می‌یابد. بی‌اشتهایی شایع‌ترین علامت آن است. سایر علایم آن شامل تهوع، استفراغ، درد در ناحیه بالایی شکم، و ادرار تیره و زرد می‌باشند. بهبودی معمولاً کامل بوده و عوارض طولانی مدت به ندرت دیده می‌شود.

هپاتیتC ,B می‌توانند به‌صورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال می‌یابند. به‌عنوان مثال سوزن آلوده، انتقال خون یا جراحات باز که باعث پاشیده شدن خون به دهان و چشم‌ها می‌گردد، هم‌چنین تماس جنسی، از راه‌های انتقال هستند. هپاتیت مزمن فعال، می‌تواند منجر به سیروز و نارسایی کبدی گردد.

ویروس هپاتیت D برای بقا و انتقال، به ویروسB متکی است. این بیماری می‌‌تواند همزمان با هپاتیت B، ایجاد شود. این بیماری معمولاً به صورت مزمن در می‌آید.

هپاتیت که بیشتر در کشورهای جنوبی، شرقی و مرکزی آسیا، شرقی و غربی آفریقا گزارش شده است از طریق دهانی – مدفوعی انتقال می‌یابد و به نظر می‌آید که آب آلوده در مناطق پرجمعیت ساکن در شرایط غیربهداشتی، می‌تواند منبع عفونت باشد.

هپاتیتE معمولاً به صورت حاد دیده می‌شود.

هپاتیتC ,B می‌توانند به‌صورت مزمن در آمده و افراد مبتلا می توانند ناقل بیماری شوند. این دو نوع بیماری از طریق خون، محصولات خونی، منی و بزاق انتقال می‌یابند.

عوارض عمومی هپاتیت حاد و ویروسی در چهار مرحله ظاهر می‌شوند:

مرحله اول: (پیش عارضه) شامل تب، درد مفاصل، آرتریت، قرمز شدن پوست و ادم می‌باشد.مرحله دوم: که در آن بی قراری، خستگی، درد عضلانی، بی اشتهایی، تهوع و استفراغ، تغییر حس چشایی، و اختلال نسبی در تکلم وجود دارد.مرحله سوم: زردی ظاهر می شود.مرحله آخر یا مرحله بهبودی: زردی و سایر عوارض فروکش می‌کند.

بهبودی کامل در 95 درصد مبتلایان به هپاتیت A و 90 درصد افراد مبتلا به هپاتیت B حاد حاصل می‌گردد،اما فقط 30- 15 درصد افراد مبتلا به هپاتیت C بهبودی کامل می‌یابند. هپاتیت E معمولاً به صورت مزمن در نمی‌آید و نتایج آزمایش‌ها نشان داده که کارکرد کبد، بعد از 6 هفته به حالت عادی برمی‌گردد.

سیروز کبدی:

بیماری مزمن کبدی است که به دلیل افزایش بافت فیبری، ساختمان طبیعی آن نابود می‌شود و می‌تواند در نتیجه‌ی ابتلا به بیماری‌های کبدی مثل هپاتیتB ، بیماری کبد الکلی (بیماری ناشی از مصرف زیاد الکل) و بیماری‌های خود ایمنی باشد.

سیروز، تظاهرات بالینی متعددی دارد که عبارت‌اند از:

- سوء تغذیه

- جمع شدن آب در شکم (آسیت)

- آنسفالوپاتی کبدی

- تغییرات قند خون و...

تغذیه درمانی صحیح می‌تواند در کاهش بروز عوارض موثر باشد، ولی دریافت کافی مواد مغذی به دلیل بی‌اشتهایی، تهوع و فقدان حس چشایی مشکل است.

تعداد وعده‌های غذایی بیشتر و کوچک تر، بهتر از 3 وعده غذایی تحمل می‌شوند. مکمل‌های مایع خوراکی نیز باید دریافت گردد و تغذیه‌ی اضافی هم در بیماران مبتلا به سوء تغذیه و هم‌چنین در افرادی که در معرض خطر عوارض کشنده‌ی بیماری هستند، در نظر گرفته شود.


کبد؛ اعمال و بیماری‌های آن

کبد یکی از بزرگ‌ترین غدد بدن است که زیر دیافراگم، در پهلوی راست قرار دارد. کبد مخروطی شکل بوده و سطحی صاف، نرم و لاستیک مانند دارد. رنگ آن قهوه‌ای متـمـایل بـه قـرمز تـیـره است.
کبد انسان

کبد از دو بخش بنام لوب بزرگ و کوچک تشکیل یافته است. قسمت اعظم کبد از سلول‌هایی موسوم به هپاتوسیت تشکیل یافته است.

کبد دارای دو منبع خونی می‌باشد:

1- شریان کبدی، یک سوم خون کبد را تامین می‌کند و از آئورت منشاء می‌گیرد.

2- ورید باب، دو سوم خون کبد را تامین می‌کند و خون گرفته شده از لوله گوارش را به آن می‌رساند.

 

اعمال مهم کبد

کبد، یک عضو بسیار حیاتی و مهم می‌باشد. کبد مسئول بیش از 500 کارکرد حیاتی در بدن است. وظایف مهم کبد عبارتند از:

- بیش از یک لیتر خون در هر دقیقه توسط کبد فیلتر می‌شود.

- تفکیک مواد مغذی از مواد زاید، سم زدایی، تبدیل مواد شیمیایی سمی و غیر قابل دفع به مواد غیر سمی و قابل دفع (غیر فعال کردن سموم)

- باکتری‌ها و سموم را پیش از آن که به جریان عمومی خون بدن راه یابند، از بدن دفع می‌کند.

- در حفظ تعادل و تنظیم هورمون‌های بدن نقش دارد.

- در ذخیره سازی و متابولیسم چربی‌ها، کربوهیدرات‌ها و پروتئین‌ها نقش دارد.

- محل ذخیره گلوکز (قند) خون است. کبد گلوکز را تبدیل به گلیکوژن کرده و در خود ذخیره می‌کند. در صورت نیاز مجددا گلیکوژن را تبدیل به گلوکز کرده و به جریان خون وارد می‌سازد.

- محل ذخیره چربی‌ها، ویتامین‌ها، املاح معدنی (آهن، فولات، مس) و سایر مواد مغذی.

- سنتز آلبومین، فاکتورهای انعقاد خون، گلوگز از برخی آمینو اسیدهای خاص، گلوبین، فاکتورهای ایمنی سیستم ایمنی بدن، فسفولیپیدها و لیپوپروتئین ها را کبد برعهده دارد.

- کـبد صفرا را ترشح می‌کند. صفرا مایعی زرد متمایل به سـبـز اسـت. وظیفه صفرا، کمک به هضم و جذب چربی‌ها و دفـع مــواد زاید است.

- زدودن بیلی روبین از خون و دفع آمونیاک

کبد تصفیه خانه و پالایشگاه بدن است. اگر کبد وجود نداشت، داروها برای همیشه در بدنمان باقی می‌ماندند و بی اثر نمی شدند

- در سه ماه نخست بارداری، تولید گلبول‌های قرمز در جنین منحصرا توسط کبد صورت می‌گیرد. از هفته 24 بارداری به بعد، مغز استخوان این وظیفه را به عهده می‌گیرد.

- تمام خون برگشتی از دستگاه گوارش که حاوی مواد غذایی است، ابتدا به کبد می‌رود.

- کبد قادر است خودش را به طور کامل احیا و بازسازی کند. در پیوند کبد، تنها لوب بزرگ‌تر کبد فرد سالم به بدن فرد دریافت کننده پیوند زده می‌شود که پس از چند هفته، هم اهدا کننده و هم دریافت کننده کبدشان بازسازی می‌گردد.

 

بیماری‌های کبد

1- هپاتیت: هپاتیت به التهاب کبد اطلاق می‌گردد. عامل این التهاب می‌تواند ویروس، باکتری، برخی داروها و یا ضربه مکانیکی باشد. اما از این میان هپاتیت ویروسی از همه شایع‌تر و خطرناک‌تر است.

هپاتیت A وE از طریق آب و غذا انتقال می‌یابند. هپاتیت B از طریق خون، مایعات بدن، رابطه جنسی، سوزن مشترک و مادر آلوده به جنین انتقال می‌یابد. هپاتیت C نیز عمدتا از طریق خون انتقال می‌یابد.

 

2- کبد چرب: به تجمع سلول‌های چربی در کبد اطلاق می‌گردد.  در افراد چاق و دیابتی بیشتر مشاهده می‌گردد.

 

3- سرطان کبد: در این حالت تکثیر سلول‌های کبدی سریع‌تر از حالت عادی انجام می‌گیرد. هپاتیت B و C شانس ابتلا به سرطان کبد را افزایش می‌دهند.

 

4- سیروز کبدی: آسیب پیشرفته‌ی کبد، سیروز کبدی نامیده می‌گردد. در این بیماری، کبد دیگر نمی‌تواند خودش را ترمیم و بازسازی کند، به همین خاطر کبد به تدریج از کار می‌افتد. پیوند کبد، تنها راه درمان سیروز کبدی می‌باشد. مصرف زیاد مشروبات الکلی، هپاتیت B و C، و بیماری‌های خود ایمنی از عوامل ایجاد کننده سیروز کبدی می‌باشند.

 

5- سنگ کیسه صفرا: به وجود سنگ در کیسه صفرا اطلاق می‌گردد. سنگ کیسه صفرا عمدتا از بلورهای کلسترول تشکیل یافته است، اما در این سنگ‌ها املاح صفراوی و کلسیم نیز مشاهده می‌گردد.

 

6- یرقان(زردی): به افزایش غلظت بیلی روبین خون اطلاق می‌گردد. یرقان موجب زرد شدن پوست، سفیدی چشم‌ها و غشای مخاطی دهان می‌شود.

 

علایم خوب کار نکردن کبد

عدم تحمل غذاهای چرب و ادویه دار

افزایش وزن

سردرد تکرار شونده

کبد انسان

سوءهاضمه

یبوست مزمن

ضایعات پوستی مثل اگزما، پسوریازیس و جوش دانه‌ها

طعم فلز در دهان

تورم و یا درد شدید شکم

اختلالات روده ای، سینوسی و آلرژیک

سیستم ایمنی ضعیف

پیری زودرس

خستگی مزمن

خونریزی و یا کبود شدن سریع پوست

ادم پاها (تجمع مایعات در پاها)

مدفوع آغشته به خون و یا قیر مانند و یا مدفوع کم رنگ

ادرار خیلی تیره

خارش طولانی مدت پوست

بی‌اشتهایی، تهوع و استفراغ و علائم شبه آنفلوانزا

 

پیشگیری از بیماری‌های کبدی

- از مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر جدا خودداری کنید.

- مصرف بی رویه استامینوفن و سایر مسکن‌های درد مانند: TYLENOL به غیر از آسپیرین، برای کبد مضر می‌باشد.

- حتما خود را در مقابل ویروس هپاتیت B واکسینه کنید.

داروها نیز برای کبد سم محسوب می‌شوند، بنابراین از مصرف خودسرانه آن‌ها بپرهیزید. داروها را با تجویز پزشک مصرف کرده و میزان دوز مصرفی آن‌ها را خودسرانه افزایش ندهید

- از مصرف بیش از حد ویتامین‌های محلول در چربی مانند A,D,E,K  بپرهیزید.

- از مصرف غذاهای پرچرب بپرهیزید.

- وزن خود را در حد متناسب حفظ کنید.

- بهداشت فردی را رعایت کنید.

- از مصرف داروهای غیر ضروری اجتناب ورزید. از مصرف همزمان چند دارو با هم خودداری کنید، مگر با تجویز پزشک.

- مصرف ویتامین C و چای سبز برای سلامتی کبد مفید است.

- مصرف غذاهای سرخ کرده، آماده (فست فود) و روغن‌های جامد را به حداقل برسانید.

- از غذاهای پرچرب، خیلی شیرین و یا شور بپرهیزید.

- به طور منظم ورزش کنید. 2 تا 3 روز در هفته فعالیت بدنی داشته باشید.

- مصرف غذاهای پر فیبر را افزایش دهید مانند: سبزیجات، میوه‌ها، برنج، غلات و دانه‌های سبوس‌دار.

- هرگز به سرنگ و سوزن‌های دور انداخته شده دست نزنید.

- هنگام سمپاشی، استفاده از اسپری حشره‌کش و رنگ کردن حتما از ماسک استفاده کرده و از تهویه مناسب اتاق مطمئن گردید. همچنین برای جلوگیری از تماس یافتن این‌گونه مواد شیمیایی با پوست، حتما از دستکش، کلاه و ماسک استفاده کنید.

- از آمیزش جنسی محافظت نشده و استفاده مشترک از سرنگ و سوزن خودداری کنید.

- هپاتیت B و C درمان نشده منجر به سیروز کبدی، سرطان کبد و سرانجام پیوند کبد می‌گردند. بنابراین چنانچه جزو آن دسته از افرادی می‌باشید که در معرض این بیماری‌ها قرار دارید، حتما واکسن هپاتیت B را تزریق کنید و به طور منظم هم تست هپاتیت را انجام دهید.

بیماری ویلسون یک بیماری وراثتی است که در آن مس به اندازه کافی از بدن دفع نمی شود. مس اضافی می تواند در کبد یا در مغز جمع شده و اختلالات کبدی یا مغزی ایجاد کند. هم چنین می تواند در برخی اعضای دیگر بدن مثل چشم ها و کلیه ها نیز جمع شود.


بیماری سیروز کبدی

جمع شدن مس بلافاصله بعد از تولد شروع می شود، اما علایم در دهه دوم یا سوم زندگی ظاهر می شوند. علایم اولیه در 40 درصد موارد آسیب کبدی و در 35 درصد موارد آسیب روانی و در بقیه آسیب های مربوط به کلیه، خون و غدد درون ریز باشد.

 

علایم بیماری ویلسون چیست؟

در برخی موارد علایم بسیار معمول هستند مثل خستگی، کمبود اشتها، درد شکم، استفراغ، کاهش وزن، خونریزی بینی و کم خونی.

این علایم عموما بعد از یک دوره چند ماهه یا حتی چند ساله ادامه می یابند. برخی بیماران هم چنین اختلالات کلیوی مثل اختلال لوله های ادراری پیدا می کنند.

در موارد دیگر علایم جدی تر هستند.

 

علایمی که مربوط به کبد هستند:

بیماری حاد کبدی در اثر بیش از حد بودن مس

هپاتیت حاد

بیماری های مزمن کبدی

تجمع مس در چشم ها در بیماری ویلسون باعث ایجاد یک حلقه قهوه ای طلایی به نام کایسر- فلاشر در دور عنبیه می شود

برخی از مشکلات عصبی نیز شامل موارد زیر می باشند:

اشکال در انجام کارهای مدرسه و نوشتن در کودکان

گرفتگی و انقباض عضلات

آتاکسی: به معنای عدم توانایی هماهنگی انقباض عضلات

سفت شدن عضلات

اشکال در تکلم

حدود یک سوم بیماران ابتدا با اختلالات روانی مثل افسردگی، تغییرات شخصیت و حالات رفتاری مواجه می شوند.

 

علایم بیماری به اختصار عبارتند از:

بیماری های کبدی:

هپاتیت فعال حاد

سیروز

 

بیماری های عصبی:

گرفتگی عضلات

اختلال در مفاصل

 

بیماری های روانی:

که خصوصا همراه بیماری های عصبی عضوی هستند.

 

تاثیر بیماری ویلسون روی چشم ها

بیماری های کلیه:

آمینو اسیدوری

 

علایم مربوط به چشم:

حلقه کایسر- فلاشر                 

انواعی از آب مروارید

 

مسیر متابولیکی مس در بدن

مس به طور طبیعی در بسیاری از غذاها وجود دارد و برای رشد طبیعی افراد لازم است.

در حالت طبیعی، مس وارد شده از طریق غذا به روده ها، از طریق روده ها وارد خون شده و از طریق خون به کبد می رود و به پروتئینی به نام آپوسرولوپلاسمین متصل شده و آن را تبدیل به سرولوپلاسمین می کند. در واقع مس به این صورت در جریان خون گردش می کند.

اما در بیماران مبتلا به بیماری ویلسون، اتصال مس به آپوسرولوپلاسمین انجام نمی شود و در نتیجه مس وارد کبد شده و به تدریج زیاد می شود تا بالاخره سلول پاره شده و مس وارد جریان خون می شود، اما میزان سرولوپلاسمین خون کم می شود.

برای درمان از داروهایی استفاده می شود، مثل پنی سیلامین که دفع ادراری مس را افزایش می دهد

چگونه افراد دچار این بیماری می شوند؟

بیماری ویلسون یک بیماری ژنتیکی است، پس به وسیله عوامل عفونی یا واگیردار منتقل نمی شود.

بیماری های وراثتی از طریق الگوی خاصی به ارث می رسند. هر فرد حدود سی هزار ژن دارد که تقریبا در 7 ژن اشکال وجود دارد.

شانس بروز بیماری ویلسون برای پسران و دختران به یک میزان می باشد و اگر هر دو ژن معیوب را از پدر و مادر دریافت کند، فرد دچار بیماری می شود.

 

آزمایشات تشخیصی

تشخیص بیماری ویلسون با آزمایشات نسبتا ساده ای انجام می شود.

تجمع مس در چشم ها در بیماری ویلسون باعث ایجاد یک حلقه قهوه ای طلایی به نام کایسر- فلاشر در دور عنبیه می شود که فقط با ابزارهای خاص قابل دیدن است و به ندرت قبل از سن 10 سالگی ظاهر می شود.

 

برخی آزمایشات استاندارد آزمایشگاهی در زیر آمده است:

میزان مس ادرار بالاست.

میزان سرولوپلاسمین در خون کم است.

میزان مس در بیوپسی کبد بالاست.

MRI مغز احتمالا غیر طبیعی است.

در مورد افرادی که تشخیص در آنها دشوار است، از روش های ایزوتوپ مس برای این کار استفاده می شود.

 

درمان ویلسون

با درمان دارویی مناسب از پیشرفت بیماری جلوگیری می شود و علایم بیماری بر طرف می شوند.

هدف از درمان در مرحله اول، خارج کردن مسی است که در بدن تجمع یافته است و در مرحله دوم جلوگیری از تجمع دوباره مس در بدن می باشد. درمان باید برای همه عمر ادامه داشته باشد.

درمان باید متناسب با سطح کلینیکی بیماری باشد و بیماران باید در مورد مصرف داروهای لازم با پزشک خود مشورت کنند.

 

انواع داروهای مورد مصرف عبارتند از:

پنی سیلامین (یا کوپرامین)           

تریینتین (یا سیپرین)

نمک های روی (مثل سولفات،استات یا گلوکونات روی)

مصرف بیش از حد گوشت قرمز باعث سکته‌ی مغزی می‌شود

مصرف بیش از حد گوشت قرمز باعث سکته‌ی مغزی می‌شود


مصرف منظم و بیش از حد گوشت قرمز خطر سکته مغزی را افزایش می‌دهد. این در حالی است که منابع دیگر پروتئین این خطر را کاهش می‌دهند.

گوشت قرمز

 

گوشت قرمز بخش عمده‌ای از برنامه‌ی غذایی زندگی مدرن امروزی را به خود اختصاص داده است، به دلیل این که بر اساس یک باور اشتباه مردم تصور می‌کنند گوشت قرمز برای به خصوص مردها ضروری است.

 

این تصور وجود دارد که مردها بیشتر از زن‌ها به گوشت قرمز نیاز دارند و برای همین مصرف گوشت قرمز در بین مردم و به ویژه در کشورهای ثروتمند بیشتر شده است.

 

محققان دانشگاه هاروارد نتایج دو پژوهش گسترده را جمع آوری کرده و از نزدیک تغذیه‌ی 84010 زنِ بین 30 تا 55 سال و 150 مرد بین 40 تا 75 ساله را به ترتیب به مدت 26 و 25 سال مورد بررسی قرار دادند.

 

نتایج این بررسی‌ها نشان داد هر چه مصرف گوشت قرمز بیشتر می‌شود خطر سکته‌ی مغزی نیز افزایش می‌یابد.

جذب پروتئین از طریق مصرف محصولات لبنی خطر سکته‌ی مغزی را بین 10 تا 11 درصد کاهش می‌دهد

محققان با در نظر گرفتن این که در هر وعده مصرف گوشت بین 110 تا 170 گرم گوشت مصرف می‌شود به این نتیجه رسیدند افرادی که روزانه دو وعده گوشت قرمز می‌خورند، به میزان 28 درصد بیشتر در معرض خطر سکته‌ی مغزی قرار می‌گیرند. در مورد زن‌ها این احتمال 19 درصد تخمین زده شده است.

 

در عوض محققان مشاهده کردند مصرف گوشت سفید به جای گوشت قرمز خطر سکته‌ی مغزی را به میزان 27 درصد کاهش می‌دهد و جایگزین کردن پروتئین‌های گیاهی این خطر را 17 درصد کاهش می‌دهد.

 

مصرف ماهی نیز همین تأثیر را دارد و در نهایت این که جذب پروتئین از طریق مصرف محصولات لبنی خطر سکته‌ی مغزی را بین 10 تا 11 درصد کاهش می‌دهد.