سلام

بعد از رکوع و سجده و بعد از قیام از دور 

هر شب دو زانو میزنم با احترام از دور

دستی به روی سینه و دستی به سوی تو

روی لبم گل میکند:آقا سلام از دور

مرا طلای گنبد تو بی قرار می‌کند

کسی مرا به دوش ابرها سوار می‌کند 

خیال می‌کند که دیدن تو قسمتش شده 

همین کسی که دارد از خودش فرار می‌کند


ضامن عشق

قربان دل خسته ات ای ضامن عشق

دنیا شده دلبسته ات ای ضامن عشق 

دیریست نمادی شده از غربت تو

تنهایی گلدسته ات ای ضامن عشق

 

عشق رضا (ع)

همیشه از حرمت، بوی سیب می آید

صدای بال ملائک، عجیب می آید!

 

سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من

به پای بوس نگاهت، غریب می آید

 

طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.

کبوتر دل من، بی شکیب می آید

 

برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد

چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید .

یا امام رئوف

آقا دلداده ات این روزها حال خوبی ندارد 

 لطفا نگاهش کن 

 خوب میداند رو سیاه است

 اما ، کجا رود ؟

وقتی جز شما مهرببان تر سراغ ندارد

چرا نمیذاری که بیام؟؟؟

سلام اقا

سلام اقای مهربونی

اقا منتظرم پس کی نگاهت به این طرفم میفته

من اینجا هستم

و منتظر برای دعوتت

دعوتم کن اقا

که خیییییییلی هواتو کردم 

دعوتم کن تا بیایم

دلم جز هوایت هوایی ندارد...

مجبورشدم به هر كسى روبزنم

 

 

در محضرهرغریبه زانو بزنم

 

 

تحقیرشدم چونكه فراموشم شد

 

 

 یك سربه شماضامن آهوبزنم...