سلام
هر شب دو زانو میزنم با احترام از دور
دستی به روی سینه و دستی به سوی تو
روی لبم گل میکند:آقا سلام از دور
هر شب دو زانو میزنم با احترام از دور
دستی به روی سینه و دستی به سوی تو
روی لبم گل میکند:آقا سلام از دور
مرا طلای گنبد تو بی قرار میکند
کسی مرا به دوش ابرها سوار میکند
خیال میکند که دیدن تو قسمتش شده
همین کسی که دارد از خودش فرار میکند
دنیا شده دلبسته ات ای ضامن عشق
دیریست نمادی شده از غربت تو
تنهایی گلدسته ات ای ضامن عشق
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید .
لطفا نگاهش کن
خوب میداند رو سیاه است
اما ، کجا رود ؟
وقتی جز شما مهرببان تر سراغ ندارد
سلام اقای مهربونی
اقا منتظرم پس کی نگاهت به این طرفم میفته
من اینجا هستم
و منتظر برای دعوتت
دعوتم کن اقا
که خیییییییلی هواتو کردم
دلم جز هوایت هوایی ندارد...
مجبورشدم به هر كسى روبزنم
در محضرهرغریبه زانو بزنم
تحقیرشدم چونكه فراموشم شد
یك سربه شماضامن آهوبزنم...