نماهنگ نخل ایستاده ومردان خورشید+پست ثابت

 
ادامه نوشته

سرزمین های نور معبری به سمت تقرب الهی

امروز مناطق جنگی دفاع مقدس به موزه ای بزرگ مبدل شده ،سرزمین های نور معبری است به سمت تقرب الهی و سراجی است منیر برای آنان که در گمراهی و ظلمت دنیوی بدنبال راه نجات هستند.کربلا حرم حق  است و شلمچه کربلایی دیگر؛ زمین بر اثر آزمون‌ها و نزول بلایای بسیار همواره خود را در مسیر تکامل و عروج انسان ها یافته است و این عروج فقط شامل انسان هایی می شود که محرمان به حریم عشق هستند.

همان ها که سید شهیدان اهل قلم گفت: کربلا را تو مپندار که شهریست در میان شهرها و نامیست در میان نام‌ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین(ع)، راهی به سوی حقیقت نیست.و اما باید دید که چه کسی یار حقیقی امام حسین(ع) است و چه کسی بی حسین خواهد ماند.شلمچه دیار عاشقان کربلا است و یاران حقیقی امام حسین(ع) را در سخت ترین برهه های تقابل کفر و استکبار با سپاه اسلام به آغوش گرفته است. خون های ریخته شده افلاکیان سرافراز سپاه اسلام در شلمچه خود گواه دیگری است که کربلا رفتن خون می خواهد و بین با حسین بودن و یا حسین گفتن، فرسنگ ها فاصله است.آنها که امان را در رفتن یافتند ایمان را با خون به دنیا نشان دادند و صلابت این ایمان را در تحقق آرمان های امام خمینی(ره) به کار بستند تا دنیا بداند هیچگاه کسی نمی تواند در راه اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی خللی وارد کند.

شلمچه، هویزه، اروند و همه مناطق عملیاتی جنوب کشور امسال نیز همچون سالهای گذشته پذیرای عاشقان و دلدادگان شهدا و سر سپردگان راه شهادت هستند و زیارت این سرزمین ها بزرگترین رویداد سال در راستای حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس است. موجی از قلب های در عشق غلتیده، بدنبال خود هستند و خویش را در خاک های نرم کوشک  و در سیمای عاشقان حضرت زهرا(س) می یابند.آنجا که مادری هنوز جوانی فرزندش را به یاد دارد و بر مزار شاهدان گمنام بهشت زهرا(س) هنوز سفره عقد می گشاید، هیچ قلمی را یارای به تحریر کشیدن آن نیست که بین مادر و فرزند چه می گذرد.

راهیان نور یک دانشگاه شبانه روزی است برای آموزش معارف عملی دفاع مقدس مجاهدان، جانبازان بیان فداکاری ها و ایثارگری ها و اخلاق کریمه آنها به ملت هاست و خادمان راهیان نور هم اساتید این دانشگاه ها هستند.دوراهی‌های تاریخی، عبرت آموز‌ترین نقاط تاریخند، انتخاب این سو یا آن سو، یا گزینش «این» یا «آن»، هماره موجبات رقم خوردن برهه‌هایی است که در اکثریتش، سویی هلاکت است و سویی سعادت. تمام تاریخ جز در انتخاب ولایت از غیر ولایت، نبوده، نیست و نخواهد بود…همجواری با نور و ولایت انسان را به بالا می برد و خادمین راهیان نور یک قدم جلو تر از زائران راهیان نور هستند و همجواری آن ها با شهدا به آن ها نور می دهد. راهیان نور در واقع دل های انسان ها را به خدا نزدیک تر می کند، چرا که اینجا شهدا که نزدیک ترین انسان ها به خدا بودند و جز اولیاء الله محسوب می شوند در اینجا اوج گرفتند و اینجا اثر اوج گیری آن ها هنوز احساس می شود.برای ترویج فرهنگ ایثار، شهادت، تبیین خصوصیات، سیره شهدا و به خصوص شهدای شاخص و برای الگو سازی و معرفی این عزیزان لازم است در روزهای به خصوصی برای آن ها یادواره برگزار شود هرچند باید توجه به شهدا همیشگی باشد.حاکمیت مطلق فرهنگ عاشورایی در دفاع مقدس به وضوح دیده می شد و شعارهای «مرگ بر امریکا»، «نه شرقی و نه غربی» و «لاحول و لاقوه الا بالله» به عنوان نمادهای استکبار ستیزی باید حفظ شوند.

اردوهای «راهیان نور» فرصتی مناسب برای مطالعه درباره «انقلاب اسلامی» است. انقلابی که برای به ثمر نشستن آن خون هزاران شهید نهال آن را آبیاری کرده است.ماهیت انقلاب اسلامی استکبار ستیزی، ظلم ستیزی و سلطه ناپذیری است؛ شهادت شهدا جز برای حفظ این ماهیت نبود و اگر زیر بار استکبار جهانی برویم به وصایای شهدا عمل نکردیم و اگر استقامت کنیم وعده خدا در قرآن است که نصرت و یاری او شامل حال ما می شود. وظیفه اصلی ما در  میدان بزرگ جنگ نرم، تولید علم، نهضت نرم افزاری، اقتصاد مقاومتی، کار فرهنگی زیاد و مقابله با بحران هویت است.اصلی ترین کار دشمنان این است که جوانان را دچار بحران هویت کنند تا آن ها خود، باورها و توانایی های خود را قبول نکنند و وظیفه ما این است که هویت خود را که بر گرفته از دین اسلام، فرهنگ علوی و عاشورایی است به آن ها نشان دهیم.

فطرت جوان ایرانی از فطرت مادرانی سرچشمه گرفته است که همه عمر خویش را زیر بیرق سید شهیدان عالم، حضرت اباعبدالله الحسین(ع)  و کنیزی حضرت زهرا(س) به خدمت مشغول بوده اند و همواره بر مدار ارزش های متعالی اهل بیت عصمت و طهارت حرکت کرده اند.جوان ایرانی علیرغم فطرت خویش همواره بر اساس آموزه های دینی و اجتماعی جامعه ایرانی اسلامی و براساس تاریخ تمدن خویش در اعتلای فرهنگ جهاد و شهادت استوار تر گام بر می دارد و در تقابل با هجمه های فرهنگی دشمن که امروزه به تعبیر مقام معظم رهبری(مدظله) به ناتوی فرهنگی تبدیل شده است پیروز خواهند بود.

جوان ایرانی با سفر به مناطق عملیاتی جبهه حق علیه باطل چه در غرب کشور و چه در جنوب کشور بوی شهدا را استشمام کرده و رنگ شهادت بر تارک وجودش خواهد نشست.دشمنان قسم خورده ایران اسلامی امروز با درک این مسئله که سفرهای راهیان نور بزرگترین سد بر سر راه عملی شدن نقشه های شوم آنان است از جوانان ایران زمین نا امید شده است و انشاء الله با تحقق وعده الهی توفیق نهایی با جوانان مسلمان خواهد بود.


http://www.rasekhoon.net/_files/images/photogallery/65da1264-b7bc-47f2-8195-490f34b392ae.jpg

 ایمان مهم‌تر است و یا نان مهم‌تر است؟

من فکر می‌کنم دل انسان مهم‌تر است

 بسیار دیده‌ایم که مانند کربلا

اندیشه در مقایسه  با جان مهم‌تر است

 باید نشست در دل مجنون و درک کرد

از جان فقط  نه، از همه جانان مهم‌تر است

 باید غرور له بشود زیر پای عهد

گاهی که ماندنِ سر پیمان مهم‌تر است

فرهنگ ایثارگری و شهادت طلبی در متن اسلام

" مقام معظم رهبري ( مد ظله العالي ): ما شهدا را از دست نداده ايم، بلكه آن ها را به دست آورده ايم. "

آنچه که تاريخ را از هرگونه انحرافي حفظ مي‌کند، ولايت و تبعيت از ولايت است و امام علي (ع) نيز سرچشمه ولايت است.خداوند با نگاه به شهدا، ما را مورد نظر و لطف خود قرار مي دهد.: عزتي که شهدا به پيروي از مولايشان، امام حسين (ع) به دست آوردند، بر اثر مال، قدرت و حکومت نبوده است و اين تنها عزتي است که تا قيامت باقي خواهد ماند براي پي بردن به عوامل پيروزي يا شکست، بايد به اثرات آن جنگ توجه کرد که آيا تأثير مخرب داشته يا تأثير سازنده و اين مسئله‌اي است که بايد نه به صورت موضوعي، بلکه به صورت عمقي مورد بررسي قرار گيرد امام خميني (ره) بزرگترين خدمت را به ملت ايران کرد و آن پشتوانه عظيم مذهب بر مليت بود که خيلي از افراد معناي آن را نفهميدند و زماني که مذهب پيشتوانه ملت ها قرار نگيرد، چيزي جز آن چه در کشورهاي عربي شاهد هستيم، به دست نمي آورديم.

روزي که امام خميني (ره) فرمودند؛ «آمريکا هيچ غلطي نمي‌تواند بکند» قصدش فحش دادن نبود، بلکه منظور امام آيه قرآن بود که مي فرمايد همه انسان‌ها فقيرند و فقط خدا غني است؛ بنابراين امام راحل با پشتوانه خدايي حرف مي زد. راحتي و استراحت تنها در باور توحيد است، قرآن با اين عظمت که قانون اساسي اسلام است همه تفسير کلمه لا اله الا الله است

در مکتب توحید، آن عملي دارای ارزش و ماندگاری است که در راه خدا و برای خدا شکل گیرد. از خود گذشتگی در راه خدا و دفاع از حق در بالاترین حد، ارزش گذاری و در زمره برترين اعمال شمرده است ولذا فرهنگ ایثارگری و شهادت طلبی در متن اسلام از درخشش و ویژگی برجسته ای برخوردار است.شهید در لغت به معنی گواه، حاضر، ناظر،شاهد و... و در اصطلاح دینی به کسی اطلاق می شود که با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت عقلي وشرعی، در راه خدا به شهادت می رسد .

شهادت اززيبا و برترین واژه های فرهنگ اسلامی و از مقدّس ترین مفاهیم معارف الهی است به مقوله شهيد، شهادت و شهادت طلبي در اسلام ناب محمدي(ص) اهميت بسياري داده شده است. شهيد و شهادت داراي جايگاه ويژه اي نزد خداوند مي باشند و شهادت به عنوان مهمترين اعمال و بالاترين مراحل تكامل عملي، معرفي گرديده است.. شهادت اوج کمال انسان است، آنگاه که انسان تمام هستی خود را یکجا نثار معبود می کند و قطره وجودش به دریای بیکران هستی مطلق می پیوندد و عاشق به معشوق ملحق ميشود.پیغمبر اکرم(ص) فرمود: « اشرف الموت قتل الشهاده. ( شهادت برترین مرگ ها است ) و حضرت امیرالمؤمنین علي ( علیه السلام ) در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه می دارد: «نسأل اللّه منازل الشّهداء؛ ( از خداوند جایگاه شهیدان را طلب می کنم ).

 مي توان گفت تنها مرحله اي از تكامل كه انسان با رسيدن به آن به رستگاري و سعادت جاويد خويش يقين پيدا مي كند، مرحله شهادت در راه خداست.در معناي شهادت طلبي مي توان گفت، شخص با اينكه مي داند درنبرد بادشمن غداٌر كشته مي شود، باز هم در جنگ شركت كند و همين منشأ قداست شهادت است؛ زيرا شهادت دو ركن دارد؛ اول اينكه: در راه خدا باشد؛ يعني هدف مقدس بوده و انسان بخواهد خود را فداي هدف كند و ديگر اينكه آگاهانه صورت گرفته باشد و شهادت به حكم اينكه عملي آگاهانه است و اختياري و در راه هدف مقدس و از هر گونه انگيزه خودگرايانه منزه و مبراست، تحسين انگيز و افتخارآميز است و عملي قهرمانانه تلقي مي شود و در ميان انواع مرگها، تنها اين نوع از مرگ است كه از حيات و زندگي، برتر و مقدس تر و عظيم تر و باافتخارتر است.

نمونه تاريخي اين مطلب، ياران باوفاي امام حسين(ع) مي باشند، با آنكه آن حضرت در شب عاشورا خطاب به ياران خويش فرمود: "هر كه مي خواهد برود و هر كس مي خواهد بماند، البته هر كس ماند فردا شهيد مي شود." عده اي رفتند و عده اي كه طعم شيرين شربت شهادت را خداوند به آنها قبل از شهيد شدنشان چشانده بود، ايستادند و مقاومت كرده و سپس به درجه رفيع شهادت نايل شدند.خاندان رسالت هميشه به عنوان الگوهاي برتر شهادت طلبي مطرح مي باشند و حضرت زينب(س) نيز به عنوان پيام آور كربلا، الگوي شهادت طلبي هر زن و مرد مسلماني مي باشد.

درک مقام شهید از توان و ظرفیت فهم ما خارج است و تنها منبع وحی الهی است که شمه ای از این مقام را برای ما بازگو فرموده است: ( ولاتقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیل اللّه اَموات بل احیاء ولکن لاتشعرون؛  برای کسانی که در راه خدا کشته می شوند نگویید مردگانند (کلمه اموات را درباره شهدا به کار نبرید) بلکه آنها زنده اند، لکن شما درک نمی کنید).

از آنجا که شهید برای خدا و در راه خدا، هستی خود را برای نجات و سعادت جامعه فدا می نماید، هر چند پاداش اصلی خود را از خداوند دریافت می کند، اما بنابر حکم عقل، جامعه نیز به لحاظ حقی که شهید بر گردن آنان دارد. مدیون شهید است و باید با تمام وجود، دين خود را در قبال شهید ایفاء نماید.در دفاع مقدس ظرفيت والاي شهادت و شهادت طلبي به اوج تجلي خود رسيد و در سايه رهبري هاي آن پير فرزانه، حضرت امام خميني (ره) زيباترين جلوه هاي اين فرهنگ بلند و متعالي درخشيدن گرفت و امروز نيز شعله هاي تابناك آن حماسه سازي ها هم چنان چراغ راه ماست.

بزرگداشت و تکریم شهید در جامعه یعنی بزرگداشت و تکریم فرهنگ شهادت و تمام نیکی ها و ترویج روحیه ایثارگری و فداکاری برای ارزشها و دفاع از جامعه و سرزمین اسلامی. فرهنگ و روحیه ای که قوام و بقاء جامعه و نظام و سرزمین اسلامی، همواره نیازمند به آن می باشد.

زنده نگهداشتن یاد و نام شهید و بزرگداشت زمان و مکان شهادت و مدفن او و الگوسازی از شخصیت و سیره زندگی و حماسه ایثارگرانه شهید، بخشی از وظائف جامعه نسبت به شهید می باشد.

 

 

عوامل رشد و انحطاط فرهنگ ايثار وشهادت با تاكيد بر قرآن وسنّت

چكيده

ايثار و شهادت ، مفاهيمي ارزشمند در همه ي جوامع بشري هستند . همه ي ملّت ها به فداكاران ، جانبازان و سلحشوران خود به ديده احترام مي نگرند ؛ ليكن شيوه هاي اين تقدسگرايي و احترام متفاوت است . درآموزه هاي اسلامي ، جوهره فرهنگ ايثار و شهادت از خودگذشتگي ، اخلاص و آزادمنشي هوشمندانه و هدفمند است.ترويج و اشاعه ي فرهنگ ايثارو شهادت ، آثار بسيار مثبت اخلاقي ،اعتقادي ، سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي را در بر دارد . اين مقاله، عواملي كه موجب رشد و انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت بوده را با تاكيد بر قرآن و روايت جستجو كرده و هريك از عوامل رشد وانحطاط را مورد بررسي قرار داده است.آن گاه پس از بيان عوامل ، راهكارهايي را اشاره مي كند كه اعتقاد به آن ، اين فرهنگ را پوياتر خواهد نمود و تأثير بسزايي در جامعه ، خصوصاً نسل جوان خواهد داشت.

1- پيش درآمد:

فرهنگ ايثاروشهادت،مجموعه دستاوردهاي نظري وفكري است كه قابليت اكتساب داشته و بر اساس موازين الهي و از طريق همسان كردن رفتارها و ارزش ها و هنجارها در جامعه موجب انسجام يك جامعه ولايي مي شود و نيز به سبب نوع نگرش، بستري ازكمال و حركت به سوي قرب الهي را براي افراد مهيا مي سازد. اين امر، جامعه ولايي را از جوامع ديگر متمايز مي سازد ؛ به تعبير ديگر فرهنگ ايثار و شهاد ت ارزش هايي را مطرح و نهادينه مي سازد كه در آن افراد يك جامعه به منظور تحقّق خواست ها و اهداف الهي خود بر اساس ارزش هاي الهي حاضر به جان فشاني و حضور در صحنه هاي مجاهده مي شوند.

دوران هشت سال دفاع مقدس ، به عنوان نقطه عطفي در نماياندن توان، شجاعت و استعداد بي نظير جوانمردان و غيرتمندان ايران زمين به شمار مي رود ؛ در اين دوران جامعه توانست با اتكاي بر آموزه هاي ديني در اين آزمون الهي ، پيروزمند ظاهر شود. دستاوردهاي ديرين تاريخ ، مبين اين واقعيت است كه ايثار و شهادت به عنوان كارآمدترين عنصر فرهنگي در تأثير بر فرآيندها و پديده هاي اجتماعي تلقي مي شود . اعتلاي فكري و معنوي جامعه منوط به مؤلّفه هايي است كه در ساختار جامعه، ترسيم وجهت يابي مي شوند ودر راستاي اين هدف ، تأثير فرهنگ ايثارو شهادت بر حركت و پويايي، آزادي و آزادگي، تعهد ومسؤليت و حتّي ارزش هاي ملي و مذهبي بسيار بارز و برجسته است.

هدف از ترويج فرهنگ ايثار و شهادت ، فروزان نگه داشتن اين چراغ رهايي بخش، براي هر زماني است كه دشمنان خيره سر ، قصد و آهنگ نابودي دين و ايمان و تعرّض به ميهن و ناموس نمايند ؛ و ليكن لازمه ي تحقّق اين هدف مهم ، ترويج و گسترش سيره و روش زندگي رهايي بخش شهدا و ايثارگران است. چنان چه واقعيت وزيبايي دروني و ظاهري فرهنگ ايثاروشهادت با شيوه هايي اثر بخش براي عامه مردم به ويژه نسل جوان به تصوير كشيده شود و در عمق وجود آناني كه، ايثارو شهادت را تجربه نكرده اند،ريشه دواند، مي توان شاهد الگوپذيري هرچه بيشتر از اين گنجينه گران مايه بود. اين مقاله برآن است تا با توجه به آيات و روايات،به اين سؤالات پاسخ دهد:عوامل ارتقاي فرهنگ ايثار و شهادت كدامند؟ عوامل كاهنده در فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي چه مي باشد؟ ما در بررسي عوامل رشد و ارتقاءفرهنگ ايثار و شهادت به روش استقرايي روش استقرايي : شيوه اي است كه درآن بسياري از قواعد كلي و قابل تعميم ، از جزء به كل است. (1) عمل نموده ايم. اين مقاله با روش استقرائي به استخراج عوامل رشد و عوامل انحطاط اي ن فرهنگ پرداخته است.

2 -معناشناسي واژگان:

1-2 واژه ايثار: ازريشه ي اَثَرَ و باب افعال است .و به معناي بذل و گذشت كردن ازحق خود براي ديگران،نفع ديگري يا ديگران را به خود ترجيح دادن است . (2)در ايثار، خيرخواهي نهفته است ؛ به همين دليل مقابل خودخواهي است. ميل به فايده رساني و خدمت به ديگران ، جلوه اي از ميل به حق است . رفتاري كه ازاين محرّك برمي خيزد، به قصد تقرّب و در جهت كمك و خدمت به ديگران ، همراه با از دست دادن نعمت ، فرصت ، عمر و امثال آن است. (3) همچنين ايثار، از خود گذشتگي و مقدم داشتن ديگران بر خود، از ارزش هاي متعالي اسلامي است. (4) بنابراين حقيقت ايثار يعني برتري بخشيدن و مقدم داشتن آن چيزي كه فضيلت دارد، است(5)

2-2 واژه ي شهادت: از ريشه شَهِد به معناي حضور، مشاهده، معاينه ي ادراك ،گواهي و خبر قاطع است .فَمنْ شَهِد منْكُم الشَّهرَ فَلْيصمه... بقره 185) (6)شهيد به كسي گفته مي شود كه ناظر و شاهد بر اشياء است . به عبارت ديگر شهيد كسي است كه شخصي يا چيزي را مشاهده مي كند و هم براي كسي يا چيزي و هم عليه آن شهادت مي دهد. (7) و به عبارتي ديگر؛شهيد كسي است كه درگواهي دادن امين است. دراين معنا بيشتربه صورت مشاهده استفاده مي شود، شهيد كسي است كه درراه خدا كشته شده است (8)در برخي از آيات قرآن كريم ، كلمه شهيد به معني يعني كشته شده ي در راه خدا است مانند:" و من يطعِ اللَّه و الرَّسولَ فَأُولَئك مع الَّذينَ أَنْعم اللَّه علَيهِم منَ النَّبِينَ و الصديقين و الشهَداء و الصالحينَ و حسنَ أُولَئك رفيقًا " (نساء/69)بنابراين معناي واژه ي شهيد ، از معناي كشته شده ي در راه خدا فراتر مي رود و هر كسي كه به مقام شهود حقيقت مي رسد و به يگانگي و حقّانيت خداوند شهادت مي دهد . شهيد است اگر چه در جهاد كشته نشود و با مرگ طبيعي از دنيا برود (9)

2-3 فرهنگ: واژه ي فرهنگ ازدوجزء تركيب شده است (فر) و (هنگ) " فر" به دو معني است: اگر به عنوان يك واژه ي مستقل باشد به معني نيروي معنوي ، شكوه ، عظمت، درخشندگي و جلال است ولي اگر به عنوان يك پسوند باشد ، در اين صورت به معني جلو ، بالا ، و پيش و بيرون است.فر در تركيب كلمه فرهنگ، پيشوند  (هنگ) ازريشه اوستايي(تنگ )thang به معناي كشيدن و فرهيختن (ادب آموختن) مي باشد. همچنين به معني فرهنچ است، كه همان علم و دانش و ادب است. (10) واژه فرهنگ علاوه برعلم و دانش، معرفت، ادب، تعليم و تربيت، آثارعلمي و ادبي يك قوم يا ملت است (11)

فرهنگ خاص انسان است و اين نكته كه تنها انسان داراي فرهنگ است ، مورد تأييد همگان است. با اين نگاه فرهنگ مجموع روشها ، آداب و رسوم ، ارزش هاي يك اجتماع معين كه متضمن نظام اقتصادي اجتماعي، ساخت سياسي، علم ، دين، تربيت ،هنر و سرگرمي هاست (12)

3-عوامل رشد:

علاوه براين كه در آموزه هاي ديني تلاش مي گردد تا ريشه ها و موانع ايثار و شهادت را خشكانده و به جاي آن حب الهي وايمان و اعتقاد به خدا و روز رستاخيز ،جايگزين گردد، عواملي وجود دارند كه بستررا براي ايثاروازخود گذشتگي فراهم مي سازد. اين عوامل عمدتاً اعتقادي يا فرهنگي مي باشند.

1-3 اعتقادي:

-1-1-3 اصل قداست عدالت و تنفّر از ستم

در تعاليم قرآن وسنّت ، عدالت امر مقدسي است و ظلم و ستم از امور چيز زشت و ناخوشايند. اين آموزه ها و تعاليم به گونه اي است كه اگر عدالت (آرمان نهايي همه ي انبياء) به خطر افتد و ظلم وستم جايگزين آن شود ، احساسات فطري و پاك انسان ها ،عليه ظلم و به نفع عدالت برخاسته خواهد شد .(13) براي اثبات مدعا نمونه هايي ازاين آموزه ها بيان مي شود: لَقَد أَرسلْنَا رسلَنَا بِالْبينَات و أَنزَلْنَا معهم الْكتَاب والْميزَانَ ليقُوم النَّاس بِالْقسط ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، وبا  آنها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حقّ از باطل و قوانين عادلانه نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند (حديد/25) از اين آيه استفاده مي شود كه هدف از ارسال پيامبران و انزال كتاب هاي آسماني، اقامة عدل و قسط به وسيله ي مردم است.در آيه ي ديگر ، خداوند ما را به اجراي عدالت و احسان به بندگان دستور داده است:إِنَّ اللَّه يأْمرُ بِالْعدلِ و الْإحسنِ و إِيتَاء ذي الْقُرْبي و ينْهي عنِ الْفَحشَاء و الْمنكَرِ و الْبغْيِ يعظُكُم لَعلَّكُم تَذَكَّرُونَ خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مي دهد و ازفحشا و منكر و ستم، نهي مي كند خداوند به شما اندرز مي دهد، شايد متذكّر شويد ( نحل/90)

2-1-3 -اصل وجوب دفاع و وجوب جهاد با ظالمان

در نظام پرورشي مبتني بر فرهنگ اسلام كه هدف غايي خلقت انسان ،عبادت و نيل به مقام عبوديت(به استناد آيه: وما خَلَقْت الجِنَّ والْانس إِلَّا ليعبدون" ذاريات/56 ") است ،ايثاروجهاد وشهادت داراي جايگاه رفيع و قابل تأمل است(14)

جهاد با دشمن،يكي از فروع دين مقّدس اسلام است و با فرمان امام واجب مي شود و زماني كه بلاد مسلمين يا مرزهاي آن مورد هجوم قرار گيرد، برمسلمانان ،واجب است كه از آن به هر وسيله اي كه ممكن است با بذل جان و مال خويش دفاع نمايند .اين دفاع مشروط به اذن امام معصوم يا نايب خاص و عام او نيست . (15) درقرآن مجيد بارها فرمان جهاد ومقاتله با دشمن صادر شده است.

3-1-3 اصل ارزش دادن به شهيد و شهادت

علاوه بر مطالب ذكر شده كه حس ايثار و از خود گذشتگي را در انسان تقويت مي كند ، باور داشتن امور ذيل كه در ارزش شهيد و شهادت است ، انسان را مشتاق كشته شدن در راه خدا مي سازد و آن را همانند اولياي الهي در دعاي خويش از خدا مي طلبد . چرا كه:شهيدان زنده و غرق در نعمت خدايند.ابن مسعود از پيامبر اكرم(ص) نقل مي كند كه خداوند به ارواح شهيدان احد خطاب كرد و از آنها پرسيد: چه آرزويي داريد؟ آنها گفتند: پروردگارا! ما بالاتر از اين چه آرزويي مي توانيم داشته باشيم كه غرق نعمتهاي جاويدان توايم و در سايه عرش تو مسكن داريم ، تنها تقاضاي ما اين است كه بار ديگر به جهان برگرديم و مجدداً در راه تو شهيد شويم، خداوند فرمود: فرمان تخلّف ناپذير من اين است كه كسي دوباره به دنيا بازنگردد ، عرض كردند: حالا كه چنين است تقاضاي ما اين است كه سلام ما را به پيامبر (ص)برساني و به بازماندگان مان ، حال ما را بگويي و از وضع ما به آن ها بشارت دهي كه هيچ گونه نگران نباشند در اين هنگام آيات ذيل نازل شد(16)

"و لا تَحسبنَّ الَّذينَ قُتلُوا في سبِيلِ اللَّه أَمواتاً بلْ أَحياء عنْد ربهِم يرْزقُونَ فَرِحينَ بِما آتاهم اللَّه منْ فَضْله و يستَبشرُونَ بِالَّذينَ لَم يلْحقُوا بِهِم منْ خَلْفهِم أَلاَّ خَوف علَيهِم و لا هم يحزَنُونَ ** يستَبشرُونَ بِنعمةٍ منَ اللَّه و فَضْلٍ و أَنَّ اللَّه لا يضيع أَجرَ الْمؤْمنينَ "امام علي بن موسي الرضا (ع)از امير مؤمنان علي (ع)چنين نقل مي كند كه هنگامي كه حضرت، مشغول خطبه بود و مردم را تشويق به جهاد مي كرد، جواني برخاست و عرض كرد: اي امير مؤمنان! فضيلت جنگ جويان در راه خدا را براي من تشريح كن امام در پاسخ فرمود: من بر مركب پيغمبر (ص)و پشت سر آن حضرت سوار بودم و ازغزوه ذات السلاسل برم يگشتيم همين سؤالي را كه تو از من نمودي من از پيامبر (ص)كردم.پيامبر (ص)فرمود: هنگامي كه جنگجويان، تصميم بر شركت در ميدان جهاد مي گيرند خداوند آزادي از آتش دوزخ را براي آنها مقرّر مي دارد.و هنگامي كه سلاح بر مي دارند و آماده ميدان مي شوند فرشتگان به وجود آنها افتخارمي كنند وهنگامي كه همسرو فرزندوبستگان آنهابا آنها خداحافظي مي كنند،از گناهان خود خارج مي شوند. ازاين موقع آنها هيچ كاري نمي كنند مگر اينكه پاداش آن، مضاعف مي گردد و دربرابرهر روز پاداش عبادت هزار عابد براي آنها نوشته مي شود ...

و هنگامي كه با دشمنان روبرو مي شوند ، مردم جهان ، نمي توانند ميزان ثواب آن ها را درك كنند.و هنگامي كه گام به ميدان براي نبرد بگذارند و نيز هها و تيرها رد و بدل شود ، و جنگ تن به تن شروع گردد ، فرشتگان با پر و بال خود اطراف آنها را مي گيرند و از خدا تقاضا مي كنند كه در ميدان ، ثابت قدم باشند ، در اين هنگام منادي صدا مي زند: الجنة تحت ظلال السيوف بهشت در سايه شمشيرها است  دراين هنگام ضربات دشمن بر پيكر شهيد ، ساده تر و گواراتر از نوشيدن آب خنك در روز گرم تابستان است وهنگامي كه شهيد ازمركب فرو مي غلطد، هنوز به زمين نرسيده ، حوريان بهشتي به استقبال او مي شتابند و نعمت هاي بزرگ معنوي و مادي كه خدا براي او فراهم ساخته است ، براي او شرح مي دهند.و هنگامي كه شهيد به روي زمين قرار مي گيرد، زمين مي گويد: آفرين بر روح پاكيزه اي كه از بدن پاكيزه پرواز مي كند ، بشارت باد برتو: انّ لك ما لا عين رأت و لا اذن سمعت و لا خطرعلي قلب بشرنعمت هايي در انتظار تو است كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر قلب هيچ انساني خطور نكرده است  وخداوند مي فرمايد: من سرپرست بازماندگان اويم، هركس آنها را خشنود كند مرا خشنود كرده است و هركس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است . (17)

2-3 -فرهنگي

1-2-3 -نمايه سازي وصاياي شهدا

وصيت نامه از سنّت هاي مؤكّد در فرهنگ اسلامي ماست و در جريان دفاع مقّدس وصيت نامه ها ازعرف عادي خارج شده و تغييرات محتوايي يافتند . به طوري كه رزمندگان اسلام دروصيت نامه هاي خود به اعتقادات و آرمانها، ارزشها و انگيزه هاي و مسائل مهم اجتماعي و سياسي و ديني توجه مي نمودند .وصيت نامه از جمله آثار به جاي مانده از شهداي انقلاب اسلامي است كه در نوع خود بي نظير و حاوي اطّلاعات بسيار ارزشمندي بوده است. يكي از مسائل بسيار مهمي كه در خصوص اين آثار بايد مورد توجه قرار گيرد مسئله دسترسي و اشاعه اطّلاعات آن ها در سطح وسيع است كه اين دسترسي با توجه به انبوه اطّلاعات و مدارك جزازطريق نمايه سازي ميسر نخواهد بود .نمايه سازي فرآيند تعيين و توصيف محتوايي مدرك در قالب كليد واژه هاي موضوعي متناسب و مرتبط است به نحوي كه كليد واژه ها بيان كننده محتوا و موضوع مدرك باشند. در اين فرآيند مفاهيم از مدرك استخراج شده و در قالب عناصر زبان نمايه سازي ارائه گردد.

2-3- 2 موزه شهداء

موزه در حقيقت بازتاب كليه فعاليتهاي انسان از محيط طبيعي و فرهنگي اوست .در همه تمدن ها از عقب افتاده ترين تا پيشرفته ترين آنها ، اشياء ، مواد ، نمونه هاي زيبا، گرانبها، كمياب وعجيب را جمع آوري مي نمايند . هم چنين ميراث هاي فرهنگي و ذخاير طبيعي در محلي انباشته و جهت استفاده ي عموم مهيا مي گردند. نقش حياتي موزه در جوامع بشري، نقشي بديع، ماندگار و مروج ناب ترين پديده هاي فرهنگي است . موزه ها از معدود مراكز حافظ يادگاران نسل گذشته و در حقيقت فرزندان هنر و تاريخ هستند . هر يك از اشياء در عين بي زباني به هزار زبان سخن مي گويند زيرا اسناد معتبري ازهنر، فرهنگ وتاريخ را ارائه مي دهند. (18)خداوند درقرآن درباره ي اهميت زنده نگه داشتن ياد اصحاب كهف چنين مي فرمايند:وكَذلك أَعثَرْنا علَيهِم ليعلَموا أَنَّ وعد اللَّه حقٌّ و أَنَّ الساعةَ لاريب فيها إِذْ يتَنازعونَ بينَهم أَمرَهم فَقالُوا ابنُوا علَي هِم بنْياناً ربهم أَعلَم بِهِم قالَ الَّذينَ غَلَبوا علي أَمرِهم لَنَتَّخذَنَّ علَيهِم مسجِداً اين چنين مردم را متوجه حال آنها كرديم، تا بدانند كه وعده خداوند (درمورد رستاخيز) حق است و در پايان جهان و قيام قيامت شكّي نيست! درآن هنگام كه ميان خود درباره ي كارخويش نزاع داشتند، گروهي مي گفتند:بنايي برآنان بسازيد تا براي هميشه از نظر پنهان شوند ! واز آنها سخن نگوييد كه پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است! ولي آن ها كه رازشان آگاهي يافتند( وآن را دليلي بر رستاخيزديدند) گفتند: ما مسجدي دركنار (مدفن) آنها مي سازيم ا خاطره آنان فراموش نشود (19)

يك موزه با مجموعه اي كه در خود اندوخته است بيش ازهرچيز مبين گذشته دفاع مقدس است.آثار به جاي مانده از شهدا ،آثاري واجد ارزشهاي تاريخي و فرهنگي و وجود يك رابطه خويشاوندي و هويتي ما بين هر چيزي با دوره اي خاص از تاريخ يك ملّت يا تمدن كه به نوعي روايت گر كيفيت بخشي ازآن عهد،چگونگي زندگي، رويدادي خاص، نوعي تفكّر و در مجموع ، ساختارهاي تاريخي و فرهنگي و اجتماعي يك دوران برخوردار كرد.مصداق كلّيت هاي فوق در آثار و اشياء بر جاي مانده از ايام انقلاب ، ساليان دفاع مقدس و در رأس آن ميراث شهداء نيز قابل بحث و بررسي است.

در واقع هويت و شخصيت اين آثار مرهون وابستگي آنان به زماني است كه در آن ، مكاني ويژه براي فردي خاص، رويداي منحصر به فرد رخ داده است و آن مفهوم شهادت و يا عروج است . اين آثار با توجه به ارزش سندي خود و متّصل به اشخاص و مكان ها و لحظاتي كه بخش مهمي از تاريخ يك ملّت رقم زده اند داراي هويت گرديده ، از شكل جنس  به يك اثر تبديل مي شود.موزه ي شهداء مي تواند يكي ازگنجينه هاي ارزشمندي باشد تا به وسيله آن به تداوم و استمرار ياد و نام شهيدان پرداخت.

3 -2-3 -تقويت فعاليتهاي فرهنگي مساجد

مساجد از بدو تأسيس علاوه بر اين كه جايگاه عبادت و محل اداي فرائض ديني مسلمانان بود، به عنوان يك كانون فراگير، مركز تمام فعاليت هاي آموزشي، سياسي و اجتماعي آنان نيز به شمار مي آمد . اما هيچ يك از معابد موجود آن زمان ازچنين عملكردهايي برخوردارنبود .اسلام برحضورمسلمانان درمسجد و مشاركت در امور تأكيد فراواني دارد و آيات قرآن و احاديث منقول در دين بيانگر وجود رابطه بين حضور درمسجد و روحيه ايثارگري و شهادت طلبي و گرايش به ارزش هاي اسلامي است . هر امري كه خالص و درجهت رضايت و تقرّب به خداوند باشد ، نوعي عبادت و بندگي محسوب مي شود. اعتقاد به وحدانيت خداوند و نفي هرگونه شرك موجب تقرّب روح به خداوند است. به خاطر همين پيوستگي هاست كه مسجد محل سجده در برابر خدا - محراب خواهد داشت و فرد با سجده دربرابر عظمت الهي ، به جنگ با شياطين دروني و بيروني مي رود و مسجد ، مشهد خونين بهترين بندگان خدا مي شود. در مسجد ، تمام امور عبادي ، اعم از ، تعليم دروس قرآني ،و سياست گزاري ، تجهيز مجاهدان اسلا م ، سازماندهي و تدارك جنگ ، قضاوت ، و... برگزار مي شود .نماز كه از فرايض مسلمانان است ، به جماعت برگزار مي شود.لذا مسجد به وسعت يك مكتب جامع ، رسالت جهاني مي يابد و به مرتبه خانه خدا در روي زمين مي رسد.ان بيوتي في الارض المساجد. (20)اما نقش اساسي مسجد كه همان ساختن يك انسان ايثارگر و شهادت طلب است كه در طول هشت سال دفاع مقدس به خوبي ديده شده است و دشمنان به دنبال انزوا كشيدن اين پايگاه بزرگ اجتماعي مسلمانان هستند . طوري كه دكتر حيدر علي كرمن ، استاد اعظم فراماسونري در نشريه داخلي محفل وحدت  به اهميت مسجد و اين سدي كه در برابر توطئه هاي آن هاست ، اشاره مي كند:صداي اذان كه از رديف مسجد بلند مي شود مگر غير از صداي الصلوه است كه مي گويد من زنده ام و نمرده ام و نخواهم مرد ؛ اين بانگ تخدير كننده ي افكار و اذهان روشنفكران ، براي ما به منزله فريادي است كه روشنگري ما را به ياد آوري و اخطار مي كند.(21)

4-2--3زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا :

مهم ترين عامل در اشاعه و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت ، توجه به اعتقادات مردم و پروراندن باورهاي ديني در آنهاست . اركان اصلي دين ما توحيد و معاد مي باشد و نبوت نيز براي نشان دادن راه تربيت آدمي براي شناخت خدا و رسيدن به مقصد و معاد است .روزعاشورا، روزحماسه، شجاعت،دلاوري،ابتلا و آزمايش بزرگ الهي، روز فداكاري وعزّت است.ازآن جايي كه امام حسين (ع)درقيام عاشورا توانست فرهنگ ايثار و شهادت طلبي را زنده كند و رنگ جاودانه زند كه تا قيامت ، هرآزادي خواهي با ياد حماسه عاشورا در خط خون و قيام وعزّت و اقتدار فرياد مي زند:الْموت اولي منْ ركوبِ الْعارِ والْعار اولي منْ دخولِ النّارِ:مرگ ، بهتر از پذيرفتن ننگ است وشكست ظاهري ، بهتر از ورود در آتش است .اين فرهنگ نقش به سزايي بر روي جوانان ما دارد .چرا كه منطق امام 7زنده ماندن شريعت الهي است.ارزش و اعتباروعظمت شخصيت امام حسين (ع)و نهضت آن بزرگوار ،امروزه همه را تحت تأثير قرار داده ، به طوري كه بيشتر توجه ها و انديشه هاي حق طلبان و آزادي خواهان را ازهرمسلك و عقيدهاي به خود معطوف كرده تا آن جا كه مهاتما گاندي از رهبران آزاد انديش جهان در خصوص اهداف خود براي پيروزي كشورهندوستان مي گويد: من زندگي امام حسين (ع)آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه كافي به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروزگردد،بايستي از سرمشق امام حسين (ع)پيروي كند (22) هم چنين اقبال لاهوري استقلال و نجات پاكستان را مرهون قيام عاشورا دانسته است و دراين باره چنين سروده است:

رمز قرآن از حسين آموختيم *** زآتش او شعله ها افروختيم

تا قيامت قطع استبداد كرد *** موج خون او چمن ايجاد كرد

خون او تفسير اين اسرار كرد*** ملّت خوابيده را بيدار كرد(23)

علائلي از انديشمندان اهل تسنّن در خصوص امتيازات تشيع نسبت به تسنّن مي گويد : شيعه هر سال خاطره ي عاشورا را به منظورهاي تربيتي و ديني تجديد مي كند و اين زنده يادي است بسيار مهم و سازنده كه با نمايش جانبازي ها ي دلاوران كربلا،روح شهامت وفداكاري به انسان ها مي دهد وآنها را برضد قدرتهاي ستمگر بسيج مي كند ، از اين رو ما معتقديم كه فقط با آموزش و پيگيري نهضت حسين (ع) است كه مي توانيم درراه مبارزه با استعمارگران غرب و شرق و حكومت هاي دست نشانده آنان موفّق گرديم(24)

4 -عوامل انحطاط

به طوركلي هرزمينه و پديده اي كه بسترخود محوري و خودخواهي را گسترش دهد و توجه به فرديت انسان را گسترش دهد، درنقطه مقابل با فرهنگ ايثارو شهادت است.

1-4 -عدم ايمان به خدا

يكي از موانع ايثار، نداشتن ايمان به خدا است. كسي كه به جهان بيني مادي اعتقاد دارد و زندگي را فقط در همين دنيا مي داند، ايدئولوژي و رفتار خاص مطابق با جهان بيني بر مي گزيند.بديهي است كه جهان بيني مادي ، درس ايثار و از خود گذشتگي به انسان نداده و ايثاررا مساوي با جنون وديوانگي وانتحار مي داند. قرآن دقيقاً موضوع را بيان كرده است و ايمان نداشتن به خدا و عدم درك زندگي اخروي را سبب فرار ازجبهه و جنگ و سستي درمقاومت و پايداري مي داند و مي فرمايد:

يأَيهَا النَّبي حرِّضِ الْمؤْمنينَ علي الْقتَالِ إِن يكُن منكُم عشْرُونَ صبرُِونَ يغْلبواْ ماْئَتَين وإِن يكُن منكُم ماْئَةٌ يغْلبواْ أَلْفًا منَ الَّذينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهم قَوم لَّا يفْقَهونَ اي پيامبر! مؤمنان را به جنگ(با دشمن) تشويق كن! هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند ، بر دويست نفر غلبه مي كنند و اگر صد نفر باشند ، بر هزار نفر از كساني كه كافر شدند ، پيروز مي گردند چرا كه آنها گروهي هستند كه نمي فهمند. ( انفال/65 )

در جنگ ، جنگ جويان و رزمندگان هر اندازه آمادگي داشته باشند باز قبل از شروع به جنگ بايد آنها را از نظر روحي تقويت كرد، و اين در برنامه تمام ارتش هاي آگاه جهان گنجانيده شده است كه فرماندهان و افسران سپاه قبل از حركت به سوي ميدان جنگ و يا درميدان قبل از آغاز حمله با ذكر مطالب مناسبي روحيه جنگي آنان را تقويت مي كنند و از خطر شكست بر حذر مي دارند.منتها دامنه اين تشويق و تحريض در مكتب هاي مادي و مشابه آن محدود است ، ولي در مكتبهاي آسماني بسيار گسترده تر است ، توجه به فرمان پروردگار، و تأثير ايمان به خدا ، و يادآوري مقام شهداي راه حق ، فضيلت و پادا شهاي بي حسابي كه در انتظار آن ها است وافتخارها و مواهب معنوي كه درپيروزي بر دشمن در صحنه جهاد وجود دارد ، بهترين وسيله براي تشويق و تحريك روح سلحشوري و استقامت و پايمردي در سرباز ان مي باشد ، در جنگ هاي اسلامي گاهي تلاوت چند آيه از قرآن مجيد آن چنان سربازان مجاهد را آماده مي ساخت كه سر از پا نمي شناختند و يكپارچه عشق و شوروهيجان مي شدند.پس معلوم مي شود بي ايماني به خدا،روحيه ي ايثار را درانسان سست مي كند و برعكس ايمان به خدا، اين روحيه را درانسان پرورش مي دهد و براي همين است كه نخست ، دعوت به توحيد و ايمان به آخرت سر لوحهي دعوت انبياي الهي قرار مي گيرد .

2-4 تحريف واقعيتها و ارزشها:

تحريف، كنشي ارادي و آگاهانه براي منحرف كردن و كج كردن يك چيز از مسير ومجراي اصلي آن است. خداوند مي فرمايد: و منَ النَّاسِ من يعبد اللَّه علي حرْف فَإِنْ أَصابه خَيرٌْ اطْمأَنَّ بِه و إِنْ أَصابتْه فتْنَةٌ انقَلَب علي وجهِه )بعضي ازمردم خدا را تنها با زبان مي پرستند (و ايمان قلبيشان بسيار ضعيف است) همين كه (دنيا به آنها روكند ونفع و) خيري به آنان برسد،حالت اطمينان پيدا مي كنند اما اگر مصيبتي براي امتحان به آنها برسد ، دگرگون مي شوند(و به كفر رو مي آورند) ( حج/11)

زمخشري در تفسير اين آيه مي گويد: يعني اينان خود را در گناه دين جاي دهند نه در وسط و قلب آن ؛ و اين مثل است كه بازگو مي كند اينان در دينشان همواره با نگراني واضطراب به سرمي برند نه درسكون و آرامش ؛ مثل كسي كه در كناره لشگر جاي مي گزيند تا اگر بوي پيروزي وغنيمت به مشامش خورد آرام گيرد وسكون يابد ودرغير اين صورت بگريزد. (25)

حادثه كربلا كه نقطه اوج ايثار و شهادت است و براي مردم يك حادثه ي بزرگ اجتماعي است اين حادثه در تربيت ما ، در خلق و خوي ما اثر دارد ، حادثه اي است خود به خود ، بدون اينكه هيچ قدرتي مردم ما را مجبور كرده باشد ، لحظات بي شماري براي شنيدن و استماع قضاياي مربوط به آن صرف مي كنيم . اما در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ما هزاران تحريف وارد كرده ايم و اين تحريف ها در جهت پايين آوردن ومسخ كردن قضيه بوده است .از تحريفات لفظي مي توان به حادثه كربلا اشاره نمود كه ليلا در كاروان اهل بيت امام حسين حضور داشت و يا عروسي قاسم بن الحسن و كشته شدن هزاران نفر توسط حضرت ابولفضل و امام حسين و از تحريفات معنوي آن به اين صورت است كه اين حادثه يك حادثه استثنايي بود كه امام حسين فداي گناهان امت شد و قيام او كفّاره ي عمل بد ديگران قلمداد كردند تا گناهكاران ازعذاب بيمه شوند شبيه فلسفه اي كه مسيحيان در خصوص مصلوب شدن حضرت عيسي به آن اعتقاد دارند(26)

3-4 عجب

يكي از عوامل مهم انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت، عجب است كه آثارمنفي زيادي در پي دارد.عجب، يكي از رذايل اخلاقي است كه انسان در خويش حالت بزرگي احساس ميكند.در آيات و روايات آمده كه هرگاه انسان از خودش خشنود گردد يا از عملش شادمان گردد يا به نعمتهاي وجودي و كمالات نفساني اش بنازد و ببالد، به دام عجب گرفتار آمده است.حضرت علي در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر چنين فرمود: إِياك و الْإِعجاب بِنَفْسك و الثِّقَةَ بِما يعجِبك منْها و ح ب الْإِطْرَاء فَإِنَّ ذَلك منْ أَوثَقِ فُرَصِ الشَّيطَانِ في نَفْسه ليمحقَ ما يكُونُ منْ إِحسانِ الْمحسنينَ (27)زنهار از خودپسندي و زنهار از تكيه كردن به آنچه كه تو را به خودپسندي مي كشاند و زنهاراز شيفتگي به مدح و ستايش زيرا اينها ازمناسبترين فرصتهاي شيطان است تا نيكي نيكوكاران را بر باد دهد. خداوند در قرآن خودستايي را مذموم دانسته وآياتي كه درآنها به تعبير كُلَّ مخْتالٍ فَخُور  اشاره شده است نيز در بردارنده ي مفهوم نكوهش وٍخودپسندي و خودستايي مي باشند. دامنه ي عجب گسترده است و افكار و گفتار و كردار شخص را در بر مي گيرد.عجب، ريشه و منشاء و اسبابي دارد كه عبارتند از: عدم شناخت خويش و جهل، عبادات،اعمال نيكو و صالح ، علم و دانايي، قدرت و زيبايي و...)

4-4 تكبر

يكي ديگر از رذايل و ضد ارزشهاي اخلاقي كبر است و آن حالتي است از حالات نفساني كه انسان احساس ترفيع و بزرگي ، راحتي و تكيه و اعتماد بر خود مي كند.خود را برتر از ديگران مي پندارد و ديگران را كوچك. امام صادق (ع) فرمود: اَلْكبرُ أن تَغمص النّاس و تُسفِّه الحقَّ  (28) كبر آن است كه مردم را كوچك شمرده) و تحقير كني[ و حق را ناديده بگيري] و مورد توجه قرار ندهي ويا آنرا سفاهت و جهل تلقّي كني اين بيماري بر اثر خود بزرگ بيني و نيز به علّت ضعف نفس و احساس حقارت در آدمي ايجاد مي شود. همچنان كه امام صادق (ع) مي فرمايند:ما منْ أَحد يتيه إِلَّا منْ ذلَّةٍ يجِدها في نَفْسه هيچ كس تكبر نمي ورزد مگر به خاطر ذلّتي كه در خود مي بيند.(29) لذا از كبر به عنوان بزرگ ترين خصلت رذيله و خبيثه نام مي برند كه از جمله بيماريهاي بسيارخطرناك روحي به شمارمي رود و اگردرمان نشود، منشاء پيدايش گناهان بزرگتر ديگر خواهد شد كه دنيا و آخرت انسان را به نابودي خواهد كشاند.كبر داراي سه مرتبه است: تكبر برخداي متعال و اوامر الهي ، تكبر بر پيامبران و امامان ، تكبر بر مردم

5-4 حس اسطوره سازي و قهرمان سازي خيالي(غلو)

غُلُو بروزن فعول، مصدرفعلغلي يغلوو به معناي افراط،ارتفاع ، بالا رفتن و تجاوز ازحد وحدود هر چيز مي باشد. لذا وقتي قيمت چيزي از حد معمول خود بالاتر مي رود ، به آن غال به معناي (گران) مي گويند. چنان كه درباره ي مايعات هر گاه به ، جوشش آيند و در حد خود نگنجند ،مي گويند:غَلَيان كرده است .بنابراين ،هرگاه اين كلمه در مورد معتقدات ديني و مذهبي به كار رود ، به اين معناست كه انسان چيزي را كه به آن اعتقاد دارد ، از حد خود بسيار فراتر برده است.خدا در قرآن درباره ي مسيحيان كه پيامبر خود ، حضرت عيسي (ع) را از حد فراتر برده ، او را پسر خدا دانستند و قائل به خدايان سه گانه ؛ يعني پدر ، پسر و روح القدس شدند فرمود: يأَهلَ الْكتَابِ لَا تَغْلُواْ فيِ دينكُم و لَا تَقُولُواْ علي اللَّه إِلَّا الْحق إِنَّما الْمسيح عيسي ابنُ مرْيم رسولُ اللَّه و كَلمتُه أَلْقَاها إِلي مرْيم وروح منْه فَامنُواْ بِاللَّه و رسله و لَا تَقُولُواْ ثَلَاثَةٌ انتَهواْ خَيرًْا لَّكُم إِنَّما اللَّه إِلَاه واحد سبحانَه أَن يكُونَ لَه ولَد لَّه ما فيِ السماوات و ما فيِ الْأَرضِ و كَفَي بِاللَّه وكيلًا ( نساء 171 )

پيامبر (ص) درباره پرهيز ازغلو در دين مي فرمايند: اياكم والغلو في الدين ، فانّما هلك من كان قبلكم بالغلو في الدين (بپرهيزيد ازغلو - زياده روي- دردين خود؛ زيرا آنان كه قبل ازشما بودند به علّت غلو دردين خود،نابود شدند(30)يكي از احساساتي كه در انسان هست،عشق و دوست داشتن شديد فرد يا جمع بدون آلايش و بي نظر نفع پرستي .انسان به عشقي مطلق، پاك و مقدس نياز دارد ، اما وقتي كه مي بيند همه ي عشق ها، آلودگي، هوس و خودخواهي دارند، نياز او برآورده نمي شود . مي بيند كه آن طور كه مي خواهد نيست ، پس چه بايد بكند ؟ رب النّوع عشق مي سازد، يك احساس ، يك فكر، شخصيت و تجسم خارجي پيدا مي كند، مي شود يك بت ، يك رب النّوع و يك شبه خيالي . انسان احتياج دارد كه در طول تاريخ جامعه انساني ، كسي را ببيند كه در حد اعلي و مطلق ، فداكاري دارد، يعني، وقتي پاي نفع ديگران مي رسد و عشق و محبت و دوستي به جامعه و مردم و خودش و انسانيت مطرح مي شود ، ديگر خودش نباشد همه ي منافع و مصالح خود را زير پا بگذارد و خودش را به سادگي فداي ديگران كند، مي بيند كسي نيست اساطير مي سازد.اساطير عبارت است از تاريخ ، آن چنان كه بايد باشد ،اما نيست.اساطير، مجموعه اي است از نمونه هاي عالي احساس و تقدس.نمونه هاي عالي هر زيبايي اعم از مادي و معنوي در هر سرزميني وجود دارد.در هر يك از فرهنگ ها و مذهب ها ، نمونه ي انسانهايي كه منبع خير و بركت و محبت و عشق به ديگران هستند ، ساخته مي شود.انسان همواره براي جبران كمبودي كه در اين عالم احساس كرده دست به ساختن، خلق و دست به آفرينش زده ، اساطيري ساخته و با آنها تلخي زيستن در اين عالم تنگ و عبث را در خود تخفيف داده است.

اصولاً انسان براي زيستنش نياز به پرستش نمونه اعلي و متعالي و مطلق و پاك دارد ولو واقعيت هم نداشته باشد. اما نمونه هاي خيالي و اسطوره هاي تاريخي . آنها كه در حد اعلاي انسانيت ، تقدس و زيبايي هستند ، همواره موجب اصلاح و تلطيف روح مي شوند.امروزه با فيلم ،رمان وتئاتر اسطوره را به تصوير و قلم مي كشند .اگر فرهنگ و قهرمانان ايثار و شهادت از قابليت تبعيت و الگو دهي خارج شوند(هر چند بسيار مقدس متعالي) ، ديگر كاربردي براي تشنگان حقيقت نخواهند داشت. در بعضي از فيلم ها و يا داستان هايي كه درباره ي دفاع مقدس ساخته مي شود،اين قضيه كاملاً به چشم مي خورد كه يكي دو نفر ازرزمندگان با ده ها و بلكه صدها نفر از بعثيان درگير مي شوند و بدون كوچكترين آسيبي ، همه ي آنها را از بين مي برند ! اين صحنه هرچند جالب ، مهيج و جذّاب است ، به سبب غير واقعي بودن ممكن است ما را دچار اشتباه خود بزرگ بيني و دل زدگي كند تا آنجا كه كليه ي رشادت ها و ايثارگري هاي واقعي آن عزيزان ممكن است زير پرده ي ابهام قرار گيرد و در نهايت اعتماد ما را از آن ها سلب نمايد(31)

حاصل سخن آن كه :مهم ترين عوامل انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت ،آسيب هاي اعتقادي و فرهنگي و اقتصادي است .دنيا محوري و بي ايماني به خدا و آخرت موجب تزلزل پايه هاي ايثار مي شود .بنابراين وظيفه ي همگان است ، تا با تأسي از اولياي الهي بنيان هاي ايمان به خدا و روز قيامت را در وجود خود مستحكم تر نمايند. با توجه به اين كه در ملل ديگر براي ايثارگران و قربانيان جنگي و بازماندگان آنان ارزش خاصي قايل هستند در كشور ما نيز لازم است تا به امور ايثارگران توجه منطقي صورت پذيرد البته ضروري است مروجان فرهنگ ايثار و شهادت خود مرد عمل باشند و از غلو بپرهيزند،كه پيامدهاي سويي به دنبال خواهد داشت.ونيز به روز كردن برنامه هاي فرهنگي مراكز علمي و ديني براي آشنايي هر چه بيشتر نسل سوم انقلاب با فرهنگ ايثار و شهادت از اموري است كه بايد سرلوحه موضوعات فرهنگي جامعه قرار گيرد.

پي نوشت ها :

1-صفوي ، امان الله ، 1370 ، ص305-306

2-انوري، 1381،ج 1ص 675

3-فارسي، 1374 ،ج 1ص178

4-دهخدا، 1352 ،ج 5 ص543

5-مصطفوي 1360 ،ص 32

6-ابن منظور، 1414 ق،ج 3ص 243

7-راغب اصفهاني، 1375ص268

8-الحسيني الزبيدي ، 1385 ،ج 8ص261

9-كرماني، 1381 ص12

10-تبريزي 1362 ،ج 3ص 1418

11-عميد، 1365 ،ج 3ص 1837

12-مشيري، 1369 ص 766

13-ربيع نتاج ، 1386ص 100

14-باقري ، 1368 ص 64

15-خميني، 1368 ص 327

16-سيوطي، 1404 ه،ج96:2

17-ابوالفتوح رازي، 1408 ،ج 5 ص 158

18- پهلوان،1387 ص7

19- كاشاني، 1336 ،ج 5ص 323

20-ميزباني، 1380 ص 16

21-مباني فراماسونري، 1376 ص 196

22-هاشمي نژاد، 382:1386

23-بهشتي ، 1382 ص 33

23-فرحي، 1386 ص 531

25-زمخشري،1974 ،ج 146:3

26-مطهري، 1380 ،ج 1 ص68

27-نهج البلاغه،نامه 53

28-كليني، 1365 ج 2ص 215

29-مجلسي، 1404 ،ج 70 ص 225

30-حنبل، بي تا، ج 1ص 215

31-احمدي، 1387 ص 58

منابع:

- قرآن مجيد (ترجمه محمد مهدي فولادوند).

- نهج البلاغه ،ترجمه ي محمد دشتي ، 1381 ش ، انتشارات لاهيجي ، قم.

- ابن منظور، محمدبن مكرّم ، 1414 ق ، لسان العرب ، چاپ سوم ، دارالصادر، بيروت.

- ابوالفتوح رازي ، حسين بن علي ، 1408 ق ، روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن ، انتشارات بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي.

- انوري، حسن ، 1381 ،فرهنگ بزرگ سخن ،نشر سخن ،تهران.

- باقري،خسرو، 1368، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، دفتر اموركمك آموزشي و كتابخانه ها ، تهران.

- بهشتي ، ابوالفضل ، 1382 ، فلسفه و عوامل جاودانگي نهضت عاشورا، بوستان كتاب ،قم.

- پهلوان ، محمدرضا ، 1387 ، موزه هاي استان خراسان رضوي ، مشهد.

- تبريزي، محمدحسين بن خلف،1362،برهان قاطع،به اهتمام محمد معين ،انتشارات اميركبير ، تهران.

- الحسيني الزبيدي ،سيدمحمد مرتضي،1385،تاج العروس،داراحياءالتراث العربي ، بيروت.

- حنبل ، احمد، بي تا ،مسند، دارالفكر ، بيروت.

- خميني، روح الله ، 1368 ، تحريرالوسيله، مترجم علي اسلامي ، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.

- دانشگاه اصفهان، 1387 ، مجموعه مقالات همايش ملي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت " آسيب شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، فريبااحمدي :، انتشارات دانشگاه.

- دانشگاه مازندران، 1386،مجموعه مقالات همايش ملي ايثار و شهادت ، " آسيب ها و عوامل ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در اسلام،سيد علي اكبر ربيع نتاج" انتشارات دانشگاه.

- دشتي،محمود، 1376 ، انگيزه هاي قيام عاشورا ، موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين ، قم.

- دهخدا،علي اكبر، 1352 ، لغت نامه، زير نظر محمدحسين معين وجعفر شهيدي، انتشارات دانشگاه تهران.

- راغب اصفهاني، حسين بن محمد ، 1375 ش، مفردات في غريب القرآن ، ترجمه خسروي حسيني، انتشارات مرتضوي ، تهران ، چاپ سوم.

- زمخشري ، جارالله ، 1974 ، الكشّاف، دارالكتاب العربي ، بيروت.

- سيوطي،جلال الدين، 1404 ق ، الدرالمنثور في تفسير المأثور، انتشارات كتاب خانه آيت الله مرعشي نجفي ، قم.

- صفري فروشاني،نعمت الله،1378،غاليان؛كاوشي درجريان ها وبرآيندها، آستان قدس رضوي ، مشهد.

- صفوي، امان الله ، 1370كليات روش ها و فنون تدريس نشر معاصر ، تهران.

- طريحي ، فخرالدين ، 1367،مجمع البحرين ، انتشارات الثقافيه الاسلاميه،بي جا.

- فارسي، جلال الدين، 1374 ، فرهنگ واژه هاي انقلاب اسلامي، بنياد فرهنگي امام رضا 7مشهد، چاپ اول.

- فرحي ،سيد علي، 1386،بررسي و تحقيق پيرامون نهضت حسيني ،دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران ، چاپ پنجم.

- كاشاني،ملّا فتح الله،1336ش،تفسيرمنهج الصادقين في الزام المخالفين، انتشارات كتاب فروشي محمدحسن علمي، تهران .

- كرماني، طوبي، 1381، شه يد و شهادت ، موسسه فرهنگ ي دانش و اند يشه ي معاصر.

- كليني ، محمد بن يعقوب، 1365 ش، الكافي، دار الكتب الإسلاميه تهران.

- مباني فراماسونري ، گروه تحقيقات علمي، 1376 ، ترجمه جعفر سعيدي ، مركز اسناد انقلاب اسلامي ، تهران.

- مجلسي،محمد تقي ، بحا رالانوار ، 1404 ق ، موسسه صفا ، بيروت .

- مشيري،فرشيد، 1369، فرهنگ زبان فارسي (الفبايي، قياسي)، انتشارات سروش ، تهران.

- مصطفوي،حسن، 1360 ش ، التحقيق في كلمات القرآن الكريم ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب. مطهري، مرتضي، 1380 ،حماسه حسيني ،انتشارات صدرا ، تهران ،چاپ سي و ششم.

- ميزباني، مهنازوهمكاران، 1380 ،نقش مساجد و دانشگاه ها در پيروزي انقلاب اسلامي.

- هاشمي نژاد،عبد الكريم، 1386، درسي كه حسين به انسان ها آموخت، نشر شاهد ، چاپ پنجم.

 

آسيب ‌شناسي شيوه‌هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت

برخي كلمات و مفاهيم داراي قداستي هستند كه كم و بيش با تفاوتهايي در همه جوامع بشري مطرح هستند، همچون كلمات شهيد و ايثار كلماتي كه در همه عرفها، توأم با قداست و عظمت بدان نگريسته شده است(7: ص 64) خميره و عصاره فرهنگ ايثار و شهادت از خودگذشتگي و اخلاص و آزادمنشي هدفمند است.ترويج و اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت كاركردهاي مثبت اقتصادي و فرهنگي و... دارد. كاركردهاي كه با نهادينه شدن روحيه از خود گذشتگي و در نظر گرفتن جمع، شاهد پايان تنازع بقا در عرصه زندگي اقتصادي و سياسي خواهيم بود. در چنين بستري فرهنگ جمع گرايي جلوه گر مي‌گردد و ارجعيت منافع ملي بر منافع فردي، قومي و... به رسميت مي‌رسد، ترويج نامناسب و عدم دقت در شيوه‌هاي درست، و ترويج اين فرهنگ و ناديده گرفتن عناصر ارتباطي مؤثر در يك ترويج مناسب، همچون همخواني فرستنده و مخاطب و پيام و كانال ارتباطي و نيز عدم رفع پارازيت‌هاي(خشه‌ها) ارتباطي، آسيب‌هاي جدي به عمل ترويج و اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت مي‌زند.

كليد واژه آسيب ‌شناسي- ترويج فرهنگ -ايثار - شهادت-

با تبيين انگيزه‌هاي شهدا همگام با هم پايي نظر و عمل مروجين مي‌توان از آسيب‌هايي كه به اصل و جوهر فرهنگ ايثار و شهادت، به واسطه ترويج نامناسب وارد مي‌شود، حلوگيري نمود. در آسيب‌شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت بايد بر روي عناصر ارتباطي، خشه‌هاي ارتباطي، انواع ارتباط انساني و تأثيرات فرهنگ، اقتصاد و سياست تمركز داشت و عملكرد و كارايي هر يك از عوامل را مد نظر داشت.

مقدمه

در بررسي پديده‌هاي فرهنگي و اجتماعي بايد جستجوگر علتهاي پنهان و آشكار بود، اكتفا نمودن به يك علت، عمل ارزيابي و تحقيق را به سوي لغزش و خطا مي‌كشاند. در آسيب‌شناسي شيوه‌هاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت بايد تمامي عواملي كه مخل و محدود كننده فرآيند ارتباطي است بررسي و تجزيه و تحليل گردد. همچنين با درنظر گرفتن عوامل اقتصادي، فرهنگي و مسايل بين‌المللي كه مستقيم يا غير مستقيم بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت تأثير دارند مي‌توان به شناخت درست اثر اين مقوله رسيد.بازتاب اين شناخت اگر در برنامه‌ها و راهكارهاي فرهنگ سازان لحاظ شود، جامعه هم از تأثيرات مثبت روحيه از خود گذشتگي(دور شدن از خودخواهي) برخوردار مي‌گردد، تأثيراتي كه در آن علاوه بر پاسداشت حرمت و قداست شهيد به شكل واقعي و حقيقي، شيوه‌هاي اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت را از جنبه‌هاي منفي غلو، جعل و بعضاً غير منظقي بودن دور مي‌سازد و به تبع آن امكان بهره مندي جامعه از ذخاير معنوي و آثار وجودي فرهنگ ايثار و شهادت ميسر مي‌گردد.

همه ملتها به جانبازان و سلحشوران كشته شده، خود به ديده احترام مي‌نگرند و البته شيوه‌هاي اين تقدس گرايي و احترام مي‌تواند متفاوت باشد، اما نفس عمل يكي است. در كشور ما در اين چندين ساله آرام آرام شاهد كم رنگ شدن فرهنگ تكريم به شهدا و ايثارگران مي‌باشيم كه اين امر يك شبه يا به وسيله يك عامل به وجود نيامده قطعاً در فرآيند زمان و تحت تأثير عوامل فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، همگام با تحولات جهاني در راستاي عملكرد ضعيف فرهنگ سازان حوزه ايثارگري و شهادت اين كم رنگي شكل گرفته است، در اين نوشته سعي شده به عوامل مؤثر در اين اتفاق اشاره شود.

كليد واژه‌ها و تعاريف آن‌ها:

الف) ايثار:

اين كلمه در فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوري به معناي بذل، گذشت كردن از حق خود براي ديگران، نفع ديگري يا ديگران را بر خود ترجيح دادن آمده است، در لغت نامه دهخدا، اين كلمه به معناي غرض ديگران را بر خود مقدم داشتن، برگزيدن و منفعت غير را بر خود مقدم داشتن و اين كمال درجه سخاوت است به كار رفته است(2: ص. 675: ص.543 و 8: ص.320)

 

ب) شهادت:

يعني كشته شدن در راه خدا، آنكه به شهادت دست يافته و در راه خدا كشته شده، به فرموده شهيد مطهري شهادت مرگ آگاهانه در راه هدف مقدس است. عملي آگاهانه و اختياري است و شهيدان شمع محفل بشريت هستند.(4:ص.4627 و 7: ص.131)

ج) ترويج:

ترويج در لغت به معني رايج كردن، متداول كردن، روان كردن است. ترويج نوعي تغيير است در جهت توسعه منابع انساني.(3:ص.1718)

شاخص هاي فرهنگ و شهادت طلبي:

شهادت بالاترين و آخرين مرحله از خود گذشتگي(ايثار) است. جان را در كف خود قرار دادن در راه هدفي متعالي جهت فدا نمودن است. و جوهره آن عاشق، مختار، بااراده و هدفمند بودن است. صفات متجلي در شهدا نترسيدن از مرگ، شفقت، آزادمنشي، ايمان و پرهيز از شهوت طلبي، ثبات در قدم و صداقت در عمل مي‌باشد.‌(1:ص.1)جوهره و صفات شهيد فرهنگي را ترويج مي‌كند كه در آن بايد ايثار و از خود گذشتگي در تاروپود زندگي نمايان گردد و گمنامي و فارغ از منيت‌ها و در نظر گرفتن منافع جمع در راستاي ايمان ديني به يك وظيفه تبديل گردد، فرهنگي كه با خودخواهي، خودكامگي سر ستيز دارد و با حريت و آزاد منشي در دنياي خاكي سر وفاق دارد فرهنگي است كه الگو، از شهداي تاريخ مي‌گيرد و در اين وادي حريت حسين بن علي چون سرمشقي تابناك است.

براي سلحشوريها و ايثارگيها در راه خدا ـ فدا نمودن نه از بهر طمع بهشت و نه از سر اجبار و تسليم و نه از سرناداني انقلاب شكوهمند دروني است كه همانند علي بن ابي طالب در نبرد با عمربن عبدود پاسخ توهين و تف انداختن دشمن را با درنگ مي‌دهد، و اين درنگ مولا نشأت از اخلاص و روحيه ايثار(از خودگذشتگي) دارد چرا كه بدون اين درنگ او به خواسته هوا و هوس و منيت اجابت مي‌نمود، ترويج فرهنگ ايثار و شهادت نياز به لوازمي دارد كه ابتدا با شناخت درست جوهره ايثار و شهادت و درگام بعدي تجلي اين جوهره در نقل و عمل مروجين، فرهنگ سازان و مديران ارشد كشور در بستر جامعه جاري و ساري مي‌شود و به تبع آن جامعه از بركات مادي و معنوي آن برخوردار مي‌گردد. بركاتي همچون قانونگرايي، ضابطه مندي، مسئوليت پذيري، رعايت هنجارهاي اجتماعي، روحيه آزادمنشي و سلامت نفس در كنار حفظ قداست و حرمت ايثارگران و شهدا از آن جمله است.

انواع كلي ترويج:

ترويج به طور كلي به صورت مستقيم يا غير مستقيم و يا به شكل رو در رو يا غير حضوري(غير رو در رو) انجام مي‌پذيرد، ترويج حضوري همچون سخنراني‌ها برگزاري همايش‌ها، كنفرانس‌ها، كنگره‌ها و روضه خواني‌ها، ترويجي هستند كه مروج و مخاطب رو در رو با هم مواجه مي‌شوند و پيام و مفهوم ارائه شده بي واسطه به سمع و نظر مخاطب مي‌رسد و بازخورد و بازتاب اين پيام ارائه شده قابل مشاهده است؛ اما در ترويج غير حضوري مروج پيام و مفهوم خود را در قالب رسانه‌اي به سمع و نظر مخاطب مي‌رسد همچون كتاب، نمايشنامه، فيلم، راديو، تلويزيون و روزنامه. در اين گونه ترويج پيام چه به شكل مستقيم و يا غير مستقيم به مخاطب انتقال مي‌يابد، امكان اينكه بازتاب هم زمان نظرات و احساسات مخاطبان به مروجين برسد وجود ندارد.

انواع ارتباط انساني:

انسانها داراي 4 نوع ارتباط هستند:

1. ارتباط فردي: ارتباطي كه فرد با خودش برقرار مي‌كند؛ همچون فكر كردن.

2. ارتباط بين فردي: ارتباطي كه يك فرد با فرد ديگر برقرار مي‌كند؛ مانند مباحثه دو نفر با هم.

3. ارتباط گروهي: ارتباطي كه يك فرد با گروهي از افراد برقرار مي‌كند؛ مانند كلاس درس.

4. ارتباط جمعي: ارتباطي كه در آن شناخت مخاطبان غير ممكن يا بسيار مشكل است؛ همچون ارتباط فرد با رسانه‌هاي جمعي راديو، تلويزيون و روزنامه‌ها. در اين نوع ارتباط فرستنده پيام به راحتي نمي‌تواند بازتاب پيام ارسالي خود را از مخاطبان خود دريافت نمايد.

عناصر فرآيند ارتباطي:

1. فرستنده: شيء يا فردي است كه پيام را به گيرنده انتقال مي‌دهد.

2. پيام: معنا و درون مايه‌اي است كه فرستنده قصد دارد به گيرنده انتقال دهد.

3. گيرنده: شيء يا فردي كه تحت تأثير پيام فرستنده قرار مي‌گيرد.

4. كانال(وسيله): هر چيزي كه امكان ذخيره و انتقال پيام فرستنده به گيرنده را داشته باشد كانال ناميده مي‌شود.ارتباط شفاهي(رو در رو) از نوع ارتباط فاقد كانال مي‌باشد. كانالهاي ارتباطي مانند تلفن، كتاب، مقاله و وسايل ارتباطي …

5. بازخورد: واكنشي است كه گيرنده نسبت به پيام فرستنده نشان مي‌دهد؛ چه پيام مزبور را درك كرده باشد و چه درك نكرده باشد. بازخورد به فرستنده اين توانايي را مي‌دهد كه بازتاب پيام‌هاي ارسالي خود را مشاهده كند و در اين صورت است كه امكان اصلاح و تغيير در پيام‌هاي بعدي بوجود مي‌آيد. ارتباطي كه فاقد عنصر بازخورد باشد ارتباطي خطي و نارساست.

نوفه(خش) يا پارازيت:

به عوامل مخل يك ارتباط صحيح و كامل، نوفه(خش) گويند. نوفه‌ها از عوامل محدوديت ساز در فرآيند ارتباطي است. بنابراين بايد از آن‌ها مطلع بود تا بتوان در راستاي حذف آن‌ها تلاش كرد، و در نتيجه ارتباط به شكل مناسب انجام پذيرد. در هر صورت، بايد نخست منبع نوفه را پيدا كرد و سپس درصدد رفع آن بر آمد.

انواع نوفه:

1. نوع فرستنده:

الف) مشكل و عيب از فرستنده باشد؛ مثلا صداي نارسا و كسل كننده و بي ذوق يك سخنران.

ب) عدم تمايل به بازخورد پيام از ديگر نوفه فرستنده است كه امكان اصلاح و تجزيه و تحليل پيام‌هاي ارسالي بعدي را سلب مي‌كند.

2. نوفه پيام: مشكلي كه از خود پيام باشد؛ همانند پيام‌هاي سنگين و غير قابل شناخت و يا غير جذاب كه براي گيرنده نوفه‌هاي پيامي هستند. اين نوفه ممكن است موجب ايجاد اختلال در فهم آن پيام شود.

3. نوفه گيرنده: هر دليلي كه باعث مي‌شود گيرنده آماده دريافت پيام نباشد، از نوع نوفه گيرنده است. مانند حواس پرت بودن و يا معلومات پايه ضعيف يك گيرنده.

4. نوفه وسايل ارتباطي: به هر گونه مشكل يا خرابي گويند كه در وسايل ارتباطي به وجود آمده است؛ مثل خرابي گوشي تلفن يا چاپ نشدن بعضي كلمات در يك متن.

فرآيند ارتباطي و رابطه آن با ترويج:

در عمل ترويج نيز همچون فرآيند ارتباطي، اشاعه و انتقال پيام مد نظر است كه در آن مروج، نقش فرستنده و مخاطب نقش گيرنده را بازي مي‌كند. در اين فرآيند پيام چه به شكل شفاهي(رودررو) همچون سخنرانيها، روضه خواني‌ها و... و يا به كمك وسايل ارتباطي همچون راديو، تلويزيون، كتاب و روزنامه به مخاطب انتقال مي‌يابد.بديهي است همان طور كه انواع نوفه‌ها در فرآيند ارتباطي وجود دارند در عمل ترويج هم نوفه‌ها دخالت دارند كه مسبب آن مي‌شوند كه پيام به شكل صحيح و مناسب به مخاطب(شنونده يا بيننده) انتقال نيابد.

شناخت نوفه‌هاي يك ترويج همانند شناخت نوفه‌هاي فرايند ارتباطي امري است لازم، تا امكان ارتباط درست در عمل ترويج ميسر گردد. كلياتي از شيوه‌هاي نامناسب ترويج فرهنگ ايثار و شهادت: ترويجي نامناسب است كه مفهوم مورد نظر فرستنده را به گيرنده به خوبي منتقل نكند و يا گيرنده امكان آن را نداشته باشد تا به فرستنده بفهماند كه در چه سطحي و به چه شكلي پيام را دريافت و تفسير نمايد.حوزه ترويج فرهنگ ايثار و شهادت هم به نوعي دچار آسيب‌ها و نوفه‌هاي خاص خود مي‌باشد؛ نوفه‌هايي كه از مروج و پيام ارسالي اش گرفته تا وسايل ارتباطي و مخاطبانش را در بر مي‌گيرد. براي رفع اين نوفه‌ها هم بايد بين مروجين اين فرهنگ با مخاطبان اين ترويج نزديكي يا تشابه برقرار گردد. واضح است هر چه مهارتهاي لغوي و يا زباني، گرايش و طرز تفكر، معلومات و اطلاعات، خصوصيات اجتماعي و فرهنگي بين مروجين و مخاطبان اين حوزه نزديكتر باشد شاهد ارتباطي صحيح‌تر خواهيم بود.امروزه شاهد آن هستيم كه مروجين فرهنگ ايثار و شهادت اعم از بنياد شهيد، بنياد جانبازان و مستضعفان، ائمه جمعه، روضه خوانان مساجد، بنياد حفظ آثار دفاع مقدس و... نتوانسته‌اند در انتقال محتواي پيام شهدا به مردم موفق باشند.

اين ناتواني را مي‌توان در موارد ذيل جستجو نمود:

الف) كاهش مقبوليت مروجين فرهنگ در بين آحاد مردم

ب) عدم به كارگيري پيام‌هاي جذاب و قابل درك و استفاده براي عموم مردم

ج) يكنواختي شيوه انتقال پيام، و فقدان ظرافت و خلاقيت.

د) فزوني نقل مروجين بر عمل آن‌ها كه موجب تناقض فكري براي مخاطبان گرديده و عملاً گرايش و جذب پيام‌ها را كاهش مي‌دهد؛ مثلا بازتاب سخنراني فردي كه در مورد از خودگذشتگي ايراد شده است و در پايان سخنراني آن فرد در مورد ميزان حق‌الزحمه چانه‌زني مي‌كند. بي شك اين تناقض آشكار بين نقل و عمل خدشه‌اي جبران ناپذير بر مفهوم ارائه شده.

هـ) عدم دقت كافي در مورد مهارتهاي لغوي و يا زباني، گرايش و طرز تفكر، معلومات و اطلاعات، خصوصيات اجنماعي و فرهنگي مخاطبان.

و) غالباً بازخورد در فرآيند ترويجي اين حوزه مشاهده نمي‌شود و ارتباط آن بين مروج و مخاطب ارتباطي خطي و يك بعدي و فاقد اصلاح پذيري و تغيير در شيوه انتقال پيام است.

ز) باور به تمايز و تفاوت داشتن بين بازماندگان شهدا و عموم مردم. اين باور آرام آرام مي‌تواند قداست و حرمت شهدا را كاهش دهد. در صورتي كه در سيره پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تمايزي و يا تفاوتي بين بازماندگان شهدا و يتيمان جامعه وجود نداشت و رفتار وي نسبت به اين دو قشر يكسان بوده است(12: ص. 107)

دو خطاي عمده در تبليغ فرهنگ ايثار و شهادت:

روشها يا سبكهاي تبليغاتي در هر كشور نشان دهنده فرهنگ رايج و حاكم بر آن كشور است.(5:ص. 64) در كشور ما هم تبليغ به شيوه‌هاي متعدد و توسط افراد مختلف در نهادهاي گوناگون انجام مي‌پذيرد. اما جوهره كلي تبليغ نادرست را مي‌توان در موارد ذيل جستجو نمود: 1. عدم هماهنگي بين مروجين و مخاطبان جامعه 2. قبيح ندانستن غلو، جعل در تبليغ؛: همچون غلو در آثار سينمايي كه در آن رزمندگان اسلام با تعداد اندك و بدون امكانات گروه كثيري از سربازان دشمن را به هلاكت مي‌رسانند يا غلو در شخصيت امام علي(ع) كه تا جايگاه خداوند بالا مي‌برند و يا غلو در چهره حضرت ابوالفضل.

مي‌دانيم كه ترويج نادرست بر اصل و جوهره مفهومي كه ترويج مي‌شود. خدشه وارد مي‌كند كه گاه جبران ناپذير است. حتي مي‌توان گفت عدم ترويج يك مفهوم مقدس و متعالي بهتر از آن است كه به شكل نامناسب ترويج نمود بديهي است اگر شكل و ظاهر و كاركرد يك عمل در تضاد با فلسفه وجودي از آن باشد بهتر است در ادامه آن عمل تجديد نظر نمود.

ويژگي‌ها و خصوصيات يك مروج حوزه ايثار و شهادت:

1: برخورداري از اطلاعات كافي و مناسب جهت ارائه به مردم.

2. از سلامت نفس برخوردار بوده و بين قول و عمل او تضادي نباشدو جزو كساني نباشد كه رطب خورده باشد و منع رطب كند.

3. عملاً از خودگذشتگي و ايثار را در زندگي شخصي و اجتماعي خود به كار بندد.

4. خودساخته بوده و از تجارب كافي برخوردار باشد و به شيوه‌هاي گوناگون تبليغ آشنا باشد.

5. انگيزه‌هاي او متعالي و نسبت به مفاهيم تبليغي خود پايبند و ثابت قدم باشد.

6. از غلو و جعل در تبليغ بيزار باشد.

7. مفاهيم تبليغي او با مبناي منطق و عقلانيت در تضاد نباشد.

8. مفاهيم را به بهترين شكل و روش در زمان و مكان مناسب به مردم انتقال دهد.

9. همواره ضوابط را بر روابط ترجيح دهد و احترام به جمع و قانونمندي را نوعي از خودگذشتگي تعريف كند.

10. از خودخواهي و زياده خواهي گريزان باشد و آن را عملي در تقابل با روحيه از خودگذشتگي معنا كند.

عوامل مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:

به طور كلي هر زمينه و پديده‌اي كه بستر خود محوري و خودخواهي را گسترش دهد و توجه به فرديت انسان را گسترش دهد در نقطه مقابل با فرهنگ ايثار و شهادت است.

در بررسي همه جانبه عوامل مؤثر بر ترويج اين حوزه به چهار بستر فرهنگي، اقتصادي، سياسي و بين‌المللي بر مي‌خوريم واضح است عوامل مطرح شده ذيل چه به شكل مستقيم و چه غير مستقيم مي‌تواند فضايي را به وجود آورد كه زمينه‌هاي از خودگذشتگي و ايثار را نفي كند.

 

1: زمينه‌هاي فرهنگي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:

فرهنگ به عنوان مجموعه‌ي باورها، اعتقادات و امكانات مادي كه قابليت انتقال از نسلي به نسل ديگر دارد مي‌تواند بسترهايي در جهت بروز يك پديده به وجود آورد. نمونه‌هايي كه در ذيل اشاره خواهد شد برايندشان نقش و عمكرد ترويج ايثار و شهادت را در جامعه مخدوش مي‌نمايد؛

الف) احساس تمايز و تفاوت بين خانواده شهدا و مردم عادي.(بيشتر اين احساس در زمينه تحصيلات عاليه و اشتغال به چشم مي‌خورد).

ب) احساس اين كه اهداف شهدا در جنگ تحميلي و انقلاب اسلامي تحقق نيافته است.

ج) به رسميت شناختن برتري فرهنگ رابطه بر ضابطه.

د) بيماري تاريخي، قانون گريزي(نشأت گرفته از خودخواهي و خود محوري است و در تقابل با فرهنگ از خودگذشتگي و ايثار شهدا است.)

هـ) عادي شدن سياسي كاري، جناحي بندي و قوميت مداري(اين عادي شدن عرصه را بر منطق خواهي و حق محوري مي‌بندد چه برسد از خودگذشتگي و ايثار)

و) به رسميت شناختن تنازع بقا در عرصه تجارت و بازرگاني و حتي در حوزه سياست(كه عرصه را بر خود محوري و خودخواهي باز مي‌نمايد و اين در تقابل روحيه ازاد منشانه و از خودگذشته شهدا است.)

ز) حضور فرهنگ ريا و تملق كه در واقع در راستاي حفظ مطامع فردي است.

2. زمينه‌هاي اقتصادي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:

الف) حضور پديده رانت اقتصادي كه به نوعي تمايز و تفاوت داشتن شهروندان را تداعي مي‌كند كه البته منافي فرهنگ از خودگذشتگي و در نظر گرفتن منافع جمع است.

ب) عدم امنيت شغلي كه سوق دهنده روحيه تملق، چاپلوسي و محافظه كاري زيردستان است كه اين خود در آن سوي مرز حريت و آزادمنشي ايثار گران و شهدا است.

ج) ارجحيت دارايي بر دانايي كه البته اين خود موجب تضعيف ارزشهاي اخلاقي و انساني مي‌شود و فزوني شأن دارايان بر دانايان عرصه را بر سودجويي و خود محوري باز مي‌كند.

د) تورم بسيار بالا و وضعيت معيشتي اسفبار اكثريت جامعه در تقابل با حداقل افرادي كه زندگي بسيار مرفه‌اي دارند، علاوه بر ايجاد فاصله طبقاتي شديد عملاً در تضاد با اهداف شهداست و تداوم چنين وضعيت اقتصادي، كم رنگ شدن ارزشها و تباهي اخلاق است چرا كه انسان گرسنه ايمان ندارد چه رسد به آنكه شأن و قداست شهدا را پاسداري نمايد.

3. زمينه‌هاي سياسي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:

الف) سياست بي اخلاقي: حوزه سياست را به تنازعات و مناقشات جناحي و باندي كشانده و از اين تنازعات، تجلي روحيه از خودگذشتگي بعيد است.

ب) خويشاوند سالاري به جاي شايسته سالاري: اين امر موجب آن مي‌شود كه جامعه از مديران شايسته كمتر برخوردار گردد. اين عمل نوعي ظلم و بي عدالتي بر ملت است و نتايج اين عمل تضعيف روحيه عدالت پيشگي و دور ماندن از انصاف است كه البته بر خلاف اهداف شهدا است.

4. زمينه‌هاي بين‌المللي مؤثر بر ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:

الف) جهاني شدن: فرآيند جهاني‌شدن همه حوزه‌هاي زندگي فردي و اجتماعي را تحت تأثير قرار مي‌دهد و كشمكش‌هاي اقتصادي در كنار انگيزه‌هاي پيشرفت جايگاه اقتصادي در اولويت اهداف جوامع قرار مي‌گيرد و به تبع آن روح و جوهره ايثار و شهادت كم فروغ مي‌گردد.

ب) گسترش رسانه‌هاي ارتباطي: گسترش ماهواره‌اي و شبكه‌هاي اطلاع رساني و ارتباطي و سرعت انتقال اطلاعات در جوامع مي‌تواند استحاله فرهنگي، تغيير ارزش و هنجارها اجتماعي را ممكن سازد و به تبع اين تغيير فرهنگي همزمان با افزايش عقلانيت ماديگرا پديده شك و ترديد مفاهيم را هم به چالش مي‌كشاند كه در اين مورد ايثار و از خودگذشتگي و نهايت آن فلسفه شهادت هم كم رنگ مي‌گردد.

نتيجه گيري:

در آسيب‌شناسي ترويج و فرهنگ ايثار و شهادت بايد به جوهره اصلي مفاهيم كه همانا از خودگذشتگي مي‌باشد توجه داشت و در ترويج اين فرهنگ عوامل مؤثر بر كاهش كارايي تبليغات در اين حوزه را جستجو كرد. در اين راستا تلاش موجدانه و هدفمند فرهنگ سازان حوزه ايثار و شهادت بايد در عينيت بخشي به فلسفه وجودي ايثارگران و شهدا باشد.پرهيز از غلو، جعل و غير عقلاني و تبليغ نمودن آغاز يك ترويج مناسب است، زيرا تبليغي كه بر راستاي صداقت و درستي باشد بر ذهن مخاطبان تأثير عميق خواهد گذاشت. در نظر گرفتن ويژگيهاي ذهني، روحي و رواني مخاطبان بايد در جهت تناسب بين پيام و مخاطبان در كنار رفع نوفه‌هاي ارتباطي مي‌تواند كمك كند تا مروجين و فرهنگ سازان اين حوزه در كارشان توفيق يابند. البته اين توفيق زماني نهادينه مي‌شود كه موانع و معضلات فرهنگي، اقتصادي، سياسي جامعه ما از پيش رو برداشته شود، آنگاه است كه شاهد تقويت جايگاه شهيد و ايثار گران به شكل حقيقي و مطلوب خواهيم بود، كه اين همه، نياز به تحولات عميق در جامعه دارد كه در آن ضابطه مندي، قانون گرايي، از خودگذشتگي و آزاد منشي در جاي جاي زندگي فردي و اجتماعي جامعه نهادينه شود.

 

منابع :

1. اسفندياري، خليل، «كاركرديابي‌وآسيب‌شناسي فرهنگ ايثار نشريه رسالت، شماره10: ص. 1.

2. انوري، حسن. فرهنگ بزرگ سخن(جلد اول)، تهران: سخن، 1381، ص 675.

3. انوري، حسن، فرهنگ بزرگ(جلد سوم)، تهران: سخن، 1381 ص.1718.

4. انوري، حسن، فرهنگ بزرگ سخن(جلد پنجم)، تهران: سخن، 1381، ص 4627.

5. بلوريان، محمد، مجموعه مقالات دومين همايش صنعت تبليغات ايران، ص. 64.

6. دهخدا، علي اكبر، لغتنامه(جلد پنجم)، تهران: دانشگاه تهران، 1352، ص. 543. 7.

7. دهخدا، علي اكبر، لغتنامه(جلد هفدهم)، تهران: دانشگاه تهران، 1352، ص. 131.

8. عميد، حسن، فرهنگ عميد(جلد اول)، تهران: امير كبير، 1374، ص.320.

9. قريب، يوسف، قالب نو براي ترويج، نشريه جهاد، شماره 258، ص.1.

10. مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي(جلد اول)، تهران: صدرا، 1376، ص.46-73.

11. مازني، احمد، پيشنهاد طرح ترويج فرهنگ ايثار و شهادت…، نشريه جمهوري اسلامي، 16/9/82، ص.1.

12. ولوي، علي محمد، پژوهش در چگونگي رفتار با شاهدان شهادت، نشريه فرهنگ و پژوهش، ص.107.

موثرترين راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت درجامعه

نوشتار حاضر تلاش مي كند تا با تحليلي علمي و با رويكردي الهياتي و جامعه شناختي پس از تشريح و تبيين مفهوم راستين ايثار و شهادت و واكاوي ابعاد مختلف آن ، به شناسائي و معرفي عمده ترين موانع و عوامل بازدارنده فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه بپردازد تا بدين طريق با تشخيص ضرورت ها به ارائه ي مناسب ترين و در عين حال عملياتي ترين راهكارها و پيشنهادات جهت ترويج و اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت در بين سطوح مختلف جامعه بپردازد تا اينكه فضاي عمومي جامعه ي ما بهترين و بيشترين تأثير را در جنبه هاي گوناگون از وجود اين فرهنگ متع الي ببرد و در مسير الهي گام بردارد .

مقدمه

ايثار و شهادت ، به عنوان يك فرهنگ متعالي(high culture) در زمره ي عالي ترين مفاهيم الهي و نتيجه والاترين ارزش هايي مي باشند كه يك انسان متعهد مي تواند به آن مقام دست يابد . اين مفاهيم اثر گذار و حركت آفرين قادرند تا فضاي يك جامعه را بصورت گسترده تحت تأثير قرار دهند و والاترين بركات را براي آن به همراه داشته باشند. حقيقت امر آنست كه اگر رشادت ها و خدمات شهدا و ايثار گران بخوبي براي مردم معرفي گردد و به قالب هاي كليشه اي و بيان هاي ژورناليستي محدود نگردد ، بيشترين و بهترين نتايج را به همراه خوهد داشت . تقويت باورهاي ديني و ملي كه امروزه جزءاصلي ترين مسائل اعتقادي و فرهنگي به حساب مي آيد ودررديف مهمترين وظايف ماست ، از جمله مواردي است كه با معرفي و تعميق شخصيت، منزلت ، عقايد و آرمان هاي ناب آن بزرگواران در سطحي فراگير تحت تأثير قرار مي گيرد . فلذا همه ي ما مديون شهداء و ايثار گران بوده و يكي از طرقي كه مي توانيم اداي دين نماييم ، شناساندن همه جانبه ي آنان بر نسل هايي است كه شهداء و مسيري كه در آن ممارست داشته اند را ، بخوبي درك نكرده اند .

بنابراين نبايد فراموش كرد كه فرهنگ ايثار و شهادت دربردارنده ي آثار و بركات عظيمي است كه به شكل مستقيم و غيرمستقيم جامعه ي ما را شامل مي شود . چرا كه ايثار و شهادت يكي از غني ترين گنجينه هاي فرهنگ اسلامي و شيعي است كه جلوه هاي اعجاب انگيز آن در طول سالهاي انقلاب و دفاع مقدس به روشني آشكار گرديد و شگرف ترين و عظيم ترين صحنه هاي از خود گذشتگي انسان ها در آن تبلور يافت .(فرهنگ ايثار ، 1373 و ص( 27 اما مسأله ي اساسي در اين زمينه اين مي باشد كه ، چنين گنج گران بهائي را نمي توان با نگرش هاي سطحي و روش هاي صوري كارآمد ساخت و آن را انتقال و اشاعه داد . در نتيجه ضرورت توجه به فرهنگ ايثار و شهادت و همچنين ترويج آن در جامعه و مشاهده ي آثار و كاركردهاي مثبت آن در گروه داشتن باور عميق و انديشه ي بلند است و مي بايست چنين تفكري را با ساز و كارهاي مناسب بصورت عميق در بين مردم نهادينه ساخت . و پر واضح است كه شناسايي راهها و اتخاذ شيوه هايي كه بتواند اين فرهنگ را به بهترين شكل ممكن در جامعه مطرح سازد ، طبعاً نيازمند بررسي دقيق ، همه جانبه و مستمر است و يقيناً دست اندركاران اين حوزه بايد به اين مسئله توجه جدي داشته باشند . چرا كه عمل به اين وظيفه خطير در نهايت به بيداري و آگاهي جامعه نسبت به مقوله ي ايثار و شهادت منجر خواهد شد .

اهميت و ضرورت تحقيق

اين موضوع و انتخاب آن بدين جهت داراي اهميت مي باشد كه " فرهنگ ايثار و شهادت " بعنوان يك پديده ي اجتماعي و ديني علاوه بر اينكه در دوره ي معاصر بر ضرورت آن تأكيد مي گردد ، بلحاظ مصداقي نيز از همان دوران نزول قرآن بر اهميت آن اشاره شده است ، بطوريكه واژه ي " شهادت " و مشتقات آن 150 بار در قرآن كريم آمده و جالب آنكه در فرهنگ قرآني از شهادت با تعبير "گواه" ياد شده است كه براي نمونه مي توان به اين آيه ي شريفه اشاره نمود :" ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون" ) آل عمران169 ( البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده به حيات ابدي شده اند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود .پس با اين تفاسير بهتر مي توان ضرورت و اهميت ترويج و اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه را درك نمود .

سوالات و اهداف تحقيق

ما در اين پژوهش براي رسيدن به هدف خود و پاسخگويي به مسئله ي مورد نظر كه همان "بررسي و ارائه ي راهكارهاي عملي براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه " است ، سعي خواهيم نمود تا با پاسخگويي به دو سؤال اساسي ذيل كه تا حدودي سوالات فرعي پژوهش را نيز شامل مي شوند ، مسئله ي خود را حل كرده و بدين ترتيب به اهداف كلي ) عنوان پژوهش ( و جزئي مورد نظر كه در اثناي اين سوالات قرار دارند ، دست يابيم . به اين صورت كه:

1- فرهنگ ايثار و شهادت چيست ؟ به ارائه ي تبيين مفهومي از اين واژگان ، تحليل جايگاه اين فرهنگ در دين و رابطه ي آن با ارزشهاي متعالي ، شاخص ها و فضيلت ها ي آن و غيره خواهيم پرداخت.

2- و نيز در پاسخ به اين سوال كه راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت كدامند؟ پس از شناسائي ، تبيين و تفسير عمده ترين موانع اشاعه ي اين فرهنگ ، به معرفي اهم راهكارهاي عملياتي جهت فراگير نمودن اين فرهنگ در جامعه مي پردازيم

تعريف ايثار و شهادت

ايثار در لغت به معني برگزيدن ، غرض ديگران را بر غرض خويش مقدم داشتن و منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن (دهخدا ، 1377 ، ص 3682 ) و در اسلام به معناي تلاش ، فداكاري ، بخشش و اخلاص در راه خدا آمده است كه بيانگر رشد و معرفت الهي انسان است و با مفاهيمي همچون شهادت ، خيرخواهي و ديگر خواهي همراه است . و همينطور شهادت در لغت به معني گواه و در اصطلاح كسي كه در مورد مسئله اي گواهي و شهادت بدهد، مطرح گرديده است. ( ابن منظور ، 1405 ، ص 225 ) با اين توضيح كه در اين مقاله تلقي ما از ايثارو شهادت، جهاد و كشته شدن در راه خدا مي باشد.

جايگاه ايثار و شهادت نزد اسلام

بارزترين جلوه هاي ايثار و شهادت در دين تجلي پيدا مي كند و آنقدر حائز اهميت است كه دين اسلام ايثارگري و شهادت طلبي را در راه تعميق آرمان هاي مذهبي تشويق نموده و بيشترازهرچيز ديگري بدان پرداخته است . چرا كه در اسلام كشته شدن آگاهانه در راه خدا كه در راستاي گسترش اهداف الهي و اسلامي است بارها مورد تأكيد قرارگرفته است . پس بطورخلاصه فرهنگ ايثارو شهادت در دين اسلام دربردارنده ي مجموعه اي از آگاهي ها، باورها ، اعتقادات واعمالي است كه موجب تقرب انسان به عالي ترين درجه كمال يعني انتخاب آگاهانه مرگ درراه خدا مي گردد .( فرهنگ عمومي،1383 ، ص54 )

ارتباط بين ايثار و شهادت با ارزش ها و هنجارهاي متعالي

ارزشها(values) بعنوان امري كه مورد پذيرش همگان بوده و واقعيت ها و اموري را تشكيل مي دهند كه مطلوبيت دارند ( وثوقي ، 1378 ، ص 234 ) و به نوعي اولويت هاي افراد را مشخص نموده و براي رفتار آنها راهكار ارائه مي نمايند آنچنان مهم است كه ، مطالعه درباره ي كنش هاي افراد بدون مراجعه به ارزشهاي آنها امري ناقص است و در سطح كلان نيز برنامه ريزي براي امور اجتماعي و سياسي جامعه با مراجعه به ارزش هاي آن جامعه محقق مي گردد . فلذا اشخاص براي صيانت از ارزشها مبارزه مي كنند و براي حفظ آن از بذل مال و جان خود دريغ نمي ورزند . ( شاعري ، 1381 ، ص 150 ) كه با توجه به اين تفاسير مي توان گفت كه " ايثار و شهادت طلبي " در بسياري از فرهنگ ها )خصوصاٌ فرهنگ متعالي تشيع( هم خودش يك ارزش است و هم نوعي فدا شدن در راه ارزش هاي الهي آن فرهنگ بحساب مي آيد .

ايدئولوژي اسلامي و نقش آن در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت

ترويج فرهنگ ايثارو شهادت بدون ايدئولوژي مشروعيت بخش غيرممكن است. و نقش ايدئولوژيها در اشاعه ي آن آنگاه كه سخن از نهادينه سازي اين فرهنگ مي شود بيشتر آشكار مي گردد . ايدئولوژي توجيه گر ايثار و شهادت در جامعه ما توجهي به امور دنيوي ندارد و در مقابل زهد اخروي را جايگزين آن ساخته است . مطابق باايدئولوژي اسلامي اوج تجلي رفتار ايثارگرانه جايي است كه انسان از عزيزترين كالاي خود كه جان اوست درگذرد .در ايدئولوژي اسلامي اين متعالي ترين مرتبت ايثارگري درسلسله مراتب ايثاراست . (اقبال ، 1355 ، ص 70 )

اهم شاخص هاي ايثار و شهادت در فرهنگ تشيع

عمده ترين شاخص هاي شهادت از منظر آيات قرآن و احاديث عبارتند از:

1- ايمان به وحدانيت خداوند واقراربه رسالت رسول اكرم (ص) و التزام عملي بر آن.

2- نيت بعنوان شرط اصلي پذيرش تمام عبادات و اعمال بعنوان انگيزه الهي جهاد د ر راه خدا .

3- اطاعت از رهبري و تبعيت از مفهوم ولايت فقيه با توجه به روحيه ي فداكارانه . ( ولوي، 1378 ، ص( 11

فضيلت هاي ايثار و شهادت در فرهنگ اسلامي

در نگرش اسلامي شهادت در راه خدا از قداست و اهميت والائي برخوردار بوده و اولياء خدا و برگزيدگان همواره در طلب آن بوده اند . (فكرت ، 1379 ،ص 60 ) و اين امر آنقدر ارزشمند است كه مي تواند براي شهيد بعنوان متعالي ترين هدف تلقي شود . (جمالي ، 1381 ، ص 1 ) با توجه به اينكه فضيلت هاي بي شماري را مي توان به شهادت و ايثارگري برشمرددر اينجا فقط فهرست وار به تعدادي از اين امتيازات اشاره مي گردد :

1- وعده ي بهشت بر طبق آيات قرآن و روايات معصومين

2- كسب بالاترين نيكي

3- تقرب در جوار الهي

4- راحتي و آسودگي روح شهيد

5- استقبال بهشتيان از آنان

6- احترام انبياء نسبت به آنان

7- شفاعت اطرافيان

8- شريف ترين مرگ در راه خدا

9- خداوند مسئول بازماندگان اوست

10- آمرزش گناهان

11- تماس با فرشتگان هنگام شهادت

12- پوشيدگي بدن او با لباسهاي بهشتي

13- آساني مرگ

14- مردگان در راه خدا زنده اند (167-

15- معامله ي با خداوند) گوهري ، 1361 ، ص 171 )

عمده ترين موانع باز دارنده ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه

يكي از بخش هاي فرهنگ غني و ناب اسلام ، فرهنگ ايثار و شهادت مي باشد( شهداء 1380 ، ص 94 ) كه شناخت صحيح و كافي درباره ي ابعاد گوناگون آن و اشاعه ي آن ، » در سطح جامعه علاوه بر شرايط و فضاي مناسب فردي و اجتماعي نيازمند شناسائي و رفع "اصلي ترين موانع و عوامل باز دارنده" دراين ارتباط است كه در اين مجال ، فهرست واربه عمده ترين آنها اشاره مي گردد تا بدين طريق بستر مناسبي جهت ترويج اين فرهنگ در جامعه ايجاد گردد .

1- عدم شناخت صحيح و كافي نسل هاي جديد از فرهنگ ايثار و شهادت بواسطه ي ايجاد شكاف بين نسل جوان با نسل شهداء و ايثار گران كه منشأبخشي از مشكلات بوده و عدم پاسخگويي به شبهات فكري ايجاد شده براي نسل جوان در اين زمينه.

2- تهاجم فرهنگي دشمنان خارجي و داخلي در قالب تبليغات سوء رسانه اي و جنگ نرم نسبت به عناصر اصيل فرهنگ اسلامي از جمله فرهنگ ايثار و شهادت و كمرنگ ساختن پيامدهاي مثبت آن براي جامعه.

3- وجود دغدغه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي در سطح جامعه و اولويت منافع فردي بر مصالح همگاني كه منجر به تضعيف باورهاي فرهنگي - اسلامي ( روحيه ي ايثار و شهادت طلبي ) در نزد اقشار مختلف جامعه مي شود .

4- نبود ارتباط كافي خانواده ها با سازمان هاي فرهنگي و مذهبي از جمله ؛ بنياد شهيد و امور ايثارگران و همينطور روابط اندك اين مراكز با نهادهاي علمي و پژوهشي خصوصاً دانشگاه ها و بالعكس و كمبود محسوس فعاليت هاي پژوهشي در اين حوزه.

5- ضعف در ساختار و محتواي سازمان ها و نهادهاي مذهبي و فرهنگي مرتبط با امور ايثارگران و شهداء از قبيل ؛ ضعف در مديريت ، برنامه ريزي ، كنترل ، نظارت ، آموزش ، تبليغ و غيره و د همين رابطه وجود موازي كاري هاي متعدد كه با اتلاف انرژي و منبع مادي و انساني و نيز وجود بوروكراسي بي مورد در بين نهادهاي مذكور به جهت تسلط برخي از افراد كم صلاحيت بر اين مراكز كه مانع بزرگي بر سر رسيدن به اهداف مورد نظر است .

6- نهادينه شدن برخي رفتارهاي غلط و افكار نادرست در اذهان بسياري از مردم بخاطر عدم تبيين صحيح از فرهنگ ايثار و شهادت و نيز بر خوردهاي تند و غلط در اين ارتباط كه موجب جبهه گيري مي گردد .

7- برخورد سلبي و غير تربيتي با جوانان و عدم استفاده از زبان مناسب و ضعف در معرفي الگوهاي عملي به آنان و كم توجهي به نقش سازنده ي آن ها به همراه محكم نبودن پايه هاي فكري و عدم درك صحيح از اين مقوله ها .

8- و نهايتاً ، عدم توجه به اولويت بندي ها، مقتضيات زماني و عدم شناخت كافي از اين موانع و راههاي مقابله با آن .

فلذا پر واضح است تا زماني كه اين موانع و چالش ها مرتفع نگردند ، هرگز نمي توان انتظار داشت ايثار و شهادت در جامعه اسلامي بطور كامل و صحيح اشاعه يابد .و اين نيازمند بينش و تحليلي جامعه شناختي و الهياتي است.

موثرترين راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت درجامعه

فرهنگ متعالي » ايثار و شهادت « با انديشه ها ، الگوهاي اخلاقي و رفتاري منبعث از قرآن ، روايات و احاديث نياز به يك شرايط و فضاي مناسبي دارد تا مورد تأمل و شناخت صحيح تمامي اقشار مردم در سطوح مختلف جامعه قرار گيرد و با اقبال حداكثري روبرو گردد . فلذا كار بست راهكارها و پيشنهاداتي كه به عمده ترين آنها در ذيل اشاره مي گردد گام بلندي خواهد بود در ايجاد فضاي مطلوب و اشاعه ي اين فرهنگ ناب در سطح جامعه .

1- فرهنگ سازي و ارتقاء سطح آگاهي ها و باورهاي ديني مردم در طول سال از طريق رسانه ها، بويژه صدا و سيما ، سازمان هاي مسئول و متولي امور ديني ، مذهبي و فرهنگي ، خانواده ها و نهاد هاي آموزشي چرا كه اطلاع و آگاهي از هر چيزي زمينه ساز كشش به سمت آن بوده و بديهي است وقتي در مورد پديده اي فاقد آگاهي باشيم نسبت به آن هيچ انگيزه و گرايشي نداشته باشيم، و اين آگاهي بخشي هم براي تقويت رفتار مشاركتي مردم در اين موضوع ، هم براي اطلاع از حقوق فردي و اجتماعي ) مسئوليت پذيري( نسبت به آن هم آشنايي با تهديدات دشمنان در آن حوزه ق طعاً كارساز و مؤثر است .

2- ايجاد ارتباط و تعامل متقابل از سوي سازمان بنياد شهيد وامور ايثارگران با جوانان بويژه جوانان دانشگاهي و مدرسه اي و نيز برگزاري نشست هاي مشترك و تخصصي دوره اي و حمايت از طريق پژوهش هاي علمي و عملياتي آنان و باز درهمين ارتباط ، ايجاد تعامل سازنده با ديگر نهادهاي آموزشي و پژوهشي و استفاده از ايده هاي متخصصان و صاحب نظران حوزه ي دين .

3- معرفي شهداء و ايثارگران بعنوان الگوهاي راستين براي جوانان، به اين ترتيب كه ؛ اگر بخواهيم درباره ي مصاديق ايثار ( رزمندگان و جانبازان ) كار كنيم و آنان ر ا به جوانان بشناسانيم بايد با ساز و كارهاي مناسب از جمله تبليغات رسانه اي ، اختصاص بخششي از خطبه هاي نماز جمعه به معرفي آنان ، استفاده از چهره هاي علمي و فرهنگي مقبول و نافذ در گفتار و عمل براي معرفي آنان ، اختصاص بخشي از محتواي متون درسي به اين موارد و غيره ؛ آنان را در معرض نسل جوان قرار داده و با ايجاد يك محيط مناسب براي تماس و معاشرت متقابل مي توانيم شاهد شكل گيري زنجيره اي همگون از گروه هاي مرجع تأثير گذار و تأثير پذير در تعامل با يكديگر در جهت تعميق پيوند هاي عميق بين امت و الگو هاي راستين و از آن طريق گسترش فرهنگ اصيل ايثار و شهادت باشيم .

4- برگزاري همايش ها ، كنفرانس ها و مسابقات علمي - پژوهشي در قالب فراخوان آثار در ابعاد مختلف فرهنگ ايثار و شهادت با همكاري بنياد شهيد ، نهادهاي فرهنگي و مذهبي، دانشگاهها و مدارس و صدا و سيما كه علاوه بر جنبه ي اطلاعاتي و آموزشي داشتن مي تواند با تجمع آثار و افكار مشوق طيف وسيعي در جهت اشاعه و زنده نگه داشتن دستاوردهاي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي ، شهداء و ايثارگران باشد.

5- رسانه هاي جمعي عموماً و صدا و سيما خصوصاً به عنوان مهمترين كانالهاي فرهنگ ساز ، كه هدايتگري روند كلي فرهنگ جامعه را بر عهده دارند ، مي توانند در احياء ، رونق ، پيرايه زدايي و زمينه سازي هر چه بهتر و بيشتر اين فرهنگ متعالي نقش تعيين كننده اي ايفا كنند . ترديدي نيست كه رسانه جمعي ، در كنار ساير عوامل همچون خانواده ، محيط هاي آموزشي ، كانون هاي مذهبي و ساير بخش هاي جامعه ، نقش بر جسته اي در انتقال فرهنگ ، جامعه پذيري و تعليم و تربيت اجتماعي ايفا مي كنند . و علاوه بر بازتاب دادن فرهنگ جامعه ، قدرت چشمگيري در راستاي شكل دهي به عقايد و باورها ، اطلاع رساني و آگاهي بخشي بر عهده دارند. (لازار ، 1380 ،ص 86 )از اين رو در جامعه ي اسلامي ما نيز يكي از رسالت هاي اصلي رسانه ها ، بايد نشر فرهنگ ايثار و شهادت و پاسداري از آن باشد.

در اين خصوص امام خميني (ره) با تشريح نقش رسانه هاي جمعي ، از آنها ( راديو ، تلويزيون ، مطبوعات ، سينما ، تئاتر و غيره) به عنوان دانشگاه عمومي ياد كرده است كه بايد در تمام سطح كشور گسترش يابد و تمام مردم را متفكر و مبارز و ديني بار بياورد .معاونت پژوهشي مؤسسه ي تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1378) ،ص 355 )

چرا كه همه ي رسانه ها به تناسب ماهيت ، ميزان نفوذ ، ظرفيت امكانات ، نوع پيا م و مخاطب مي توانند نقش خويش را متناسب با انتظارات ايفا كنند و گام هاي مؤثر ي در توسعه فرهنگ و ارزشهاي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بردارند .

حال راهكاري كه براي اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت با در نظر گرفتن نقش همه ي اين رسانه ها مي توان ارائه داد به شرح زيل خواهد بود.

الف) فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني: اين رسانه بخاطر فراگير بودنش مي تواند ، از مؤثرترين عوامل بسط فرهنگ ايثار و شهادت باشد ، كه اين امر مستلزم زمينه هاي فرهنگي و هنري بالايي است كه علاوه بر جنبه هاي ظاهري بايد در آنها به مفاهيم عميقي همچون ايثار ، شهادت ، دلاوري ، وطن دوستي ، ايمان قوي شهداء و رزمندگان توجه كرد و از هر گونه برخورد سليقه اي و حزبي اجتناب نمود . همچنين تأمين بودجه ، بكارگيري بازيگران مطرح و متعهد و ايجاد مركزي جهت ساخت فيلم هاي سينمايي مرتبط با اين موضوع كاملاً مي تواند راهگشا باشد.

ب) تئاتر : به عنوان نمايشي زنده و اجراي آن در مدارس ، دانشگاهها ، ادارات ، كارخانجات ، ساير سازمانهاي خصوصي ، مراكز نظامي و حتي در خود تلويزيون ، با هدف نمايش و شناساندن مجاهدت هاي ايثارگران و شهداء به شكل عيني و ملموس .

ج) نشريات و كتب : در اين زمينه بايد خاطرات ، تجارب و انديشه ها و وصايا ي شهداء و ايثارگران و رزمندگان با يك حركت علمي - فرهنگي و با حمايت هاي معنوي و مالي از آنان در آثار مكتوب درج گردد . البته با يك تعامل سازنده بين نويسندگان اين عرصه با خود ايثارگران كه داراي تأثير مطلوبي در اين زمينه است . از جمله چاپ و انتشار اين آثار گران بها در كتب و نشريات عمومي ، روزنامه ها ، مجلات ، كتب دانشگاهي و مدرسه اي و توليد ساير محصولات فرهنگي مناسب .

د) ايجاد يك بانك اطلاعاتي قوي دراين زمينه : براي دسترسي پژوهشگران عرصه ها ي مختلف دفاع مقدس به اطلاعات مورد نياز از طريق ارائه كليه ي اطلاعات در آن از قبيل : نام و رمز عمليات ها ، سوابق علمي و پژوهشي شهداء و ايثارگران ، وصايا ، خاطرات ، تاريخ و محل شهادت ، زندگي نامه و ساير آمار مربوط به دفاع مقدس كه مي تواند بعنوان يك مركز مهم نشر ارزشها و دستاوردهاي شهدا و ايثارگران كاملاً مؤثر باشد .

و) و ساير قالب هاي رايج رسانه اي با محوريت و اولويت اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت از قبيل : پخش اخبار ، سخنراني ، ميز گرد هاي كارشناسي ، مصاحبه ، برنامه هاي مستند ، گزارش هاي تحليلي ، كارتون ، زير نويس هاي تبليغاتي و ويدئو كليپ ها، چاپ و نشر مقالات ، كاريكاتورها، تهيه ي پوستر و موسيقي ، سرودها، نوحه ها ، اشعار و غيره . اما نكته اي كه در موفقيت عملي رسانه ها در ترويج اين فرهنگ بايد به آن توجه داشت ، رعايت عوامل ذيل مي باشد ؛ مسئوليت پذيري ، گستردگي پوشش و ايجاد ارتباط با گروه هاي مختلف مردم ، درك وضعيت فرهنگي - اجتماعي جامعه ، توجه به نيازهاي مخاطبان و برنامه ريزي دقيق در اين راستا ، هماهنگي رسانه ها در عمل ، تنوع در اشكال پيام و مداومت در القاي آن ، حذف پارازيت ها و غيره.

6- اقدامات اجتماعي : به شكل گسترش نمادها و سمبل ها ي دفاع مقدس در قالب:

الف ) توسعه ي نمادها از طريق ساخت يادمان هاي شهداء در مراكز مهم و اصلي شهر ها و حتي مراكز آموزشي ، بازنگري در تهيه پوسترها ، كتيبه ها و فضاسازي فرهنگي و تبليغي(ديوار نويسي) در سطح شهرها باهمكاري شهرداريها و حتي در روستاهاي پرجمعيت با تكيه بر جنبه هاي آگاه سازي ديني و معرفتي از شهداء ، حفظ بخشي از آثار بجا مانده از دفاع مقدس ، نامگذاري خيابان ها ، ميادين ، مدارس و دانشگاهها بنام شهداء و ايثارگران البته با در نظر گرفتن جامعه شناسي و روانشناسي تبليغات.

ب) ايجاد نمايشگاه و موزه ي دفاع مقدس براي تجمع و ارائه آثار مادي و معنوي بازگو كننده ي صحنه هاي مختلف از دفاع مقدس كه بلحاظ عيني و ملموس بودن مي تواند بسيار آموزنده و نتيجه بخش باشد.

از قبيل ارائه ي تجهيزات نظامي رزمندگان ، هنر هاي دستي آنان ، پيشاني بندها ،عكس و پوستر ، دست نوشته ها ، كتب و اشعار ، ساخت ماكت از صحنه هاي نبرد،نقشه ي عمليات ها و بسياري موارد ديگر.

7- فراهم نمودن زمينه اعزام قشرهاي مختلفي از مردم خصوصاً جوانان براي بازديد از مناطق عملياتي كشور در دوران دفاع مقدس در قالب كاروان هاي راهيان نور و ه مچنين برنامه ريزي براي ديدار با خانواده ي شهداء و ايثارگران براي انتقال تجارب و تحكيم پيوندهاي دو سويه با همكاري بنياد شهيد ، بنياد حفظ آثار ونشر ارزشهاي دفاع مقدس ، مدارس ، دانشگاهها و صدا سيما.

8- در عرصه ي ورزشي هم مي توان با اقداماتي همچون برگزاري جام ها و مسابقات ورزشي مهم ، تأسيس باشگاه و ورزشگاه با نام شهداء ، ايثارگران و جانبازان و همينطور حمايت هاي مالي و معنوي از تيم هاي مختلف ورزشي جانبازان وايثارگران جهت تداوم بخشي به ياد ، نام و ارزش هاي دفاع مقدس و رزمندگان آن عرصه ها در ميادين ورزشي اشاره نمود.

9- تلاش هاي ديپلماتيك وسياسي : در راستاي نماياندن مظلوميت ملت ايران و شهداء در جنگ تحميلي هشت ساله به جهانيان با نقش آفريني وزارت امور خارجه در اين زمينه و يا اتخاذ تدابيري كه هر ايراني در خارج از كشور مبلغ و مروج فرهنگ دفاع مقدس و دلاوري هاي شهداء و ايثارگران باشد و يا ايجاد بستر مناسب براي حضور خارجيان و مشاهده ي آثار بجا مانده از دفاع مقدس ، مناطق جنگي و ديدار با ايثارگران در جهت توسعه ارزش هاي دفاع مقدس در خارج از مرزها با همت رايزنان فرهنگي كشور در خارج با ارائه تسهيلات و دعوت از اشخاص حقيقي و حقوقي مطرح .

10- با توجه به اهداف جنگ ها و اين كه برخي از آنها حق طلبانه و در جهت وتأمين شرف و حيثيت افراد بشري هستند .( اديبي سده ، 1382 ، ص 26 ) پس با اين نگرش نمي توان همه ي آنها را نكوهش كرد كه جنگ ايران با عراق نيز براي حفظ اين آرمان ها و كرامات انساني بوده است . حال با تبيين صحيح اهداف اين جنگ كه بوسيله ايثار و جان فشاني رزمندگان ايران در دفاع مقدس حاصل شده است ، زمينه مناسبي براي ترويج اين نوع فرهنگ كه حافظ آرمان هاي يك ملت است در بين مردم فراهم مي گردد.

11- ايجاد يك سازمان تبليغاتي كارآمد در مورد دفاع مقدس به شكل متمركز با برنامه ريزي دقيق ساختاري و محتوايي با استفاده از نيروهاي فكري ، هنري و علمي متعهد در اين زمينه نيز قابل تأمل است .

12- دادن آگاهي و اطلاعات كافي به مردم در زمينه اقدامات و مسئوليتهاي نهادهاي مرتبط با امور ايثارگران و شهداء : همچون بنياد شهيد و امور ايثارگران ، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس با مشخص نمودن سازوكارهايشان و نقش و اهميتي كه در زمينه ي اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه دارند.

13- استفاده ازنيروهاي متعهد، با سواد و مسئوليت پذير كه درك صحيحي از زمان و شرايط داشته باشند در سطوح مختلف نهادهاي فوق الذكر كه قادر باشند با بينش واقع بينانه و مديريت همه سونگر ، در زمان صلح بخوبي با بستر سازي براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به مقابله با جنگ نرم دشمن بپردازند و با محتمل دانستن هر اتفاقي بتوانند اين روحيه و آمادگي را درهر شريطي و هر نسلي حفظ نمايند . وبهترآنست كه تركيب انساني اين نهادها هم شامل ايثارگران ، رزمندگان ، جانبازان ، خانواده هاي شهداء ، نيروهاي متعهد مردمي ، بانوان ، جوانان و از تما مي اقشار جامعه باشد .

14- گاهي تصور خانواده ها از تربيت فرزندانشان مطابق با فرهنگ ايثار و شهادت طلبي دور از واقعيت مي نمايد . وآنان گمان مي كنند كه اين نوع پرورش فرزندان مستلزم رعايت هنجارهاي بسياري است كه از توان آنها خارج است ، از همين رو كمتر بدان مي پردازند در صورتي كه چنين نيست وتنها رعايت اصول سفارش شده در متون ديني و تربيتي اهل بيت (ع) و سيره عملي معصومين ، رهنمود هاي امام (ره) و رهبري عزيز و خود شهداء و ايثارگران مي تواند در اين مسير راهگشا باشد . البته در اين زمينه بايد از هر گونه افراط و تفريط اجتناب نمود و نقش ساير نهادها را هم در نظر گرفت .

15- با توجه به اينكه امروزه يكي از دغدغه هاي اصلي ما در زمينه ي فرهنگ ايثار و شهادت به تأثير پذيري جوانان از آن مربوط مي شود . فلذا شايسته است در اين رابطه ، توجه ويژه اي به نسل جوان بشود و با نياز سنجي و تأمين مطالبات به حق آنان و تدوين برنامه هاي جامع در خصوص آگاه سازي آنان نسبت به هجمه هاي فرهنگي دشمنان در اين خصوص با راه اندازي پايگاه هاي اينترنتي و وبلاگ نويسي ، ارتباط دائمي با اين نسل برقرار كرده و به پرسشها و شبهات ذهني آنها پاسخ داده و توصيه هاي رهبر عزيز را در اين زمينه عملياتي نمود .

16- اتخاذ سياست هاي تشويقي و انگيزشي در چارچوب اهداف برنامه پنجم توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي كشور در زمينه توسعه مشاركت هاي مردمي در عرصه فرهنگ ديني و به تبع آن فرهنگ ايثار و شهادت با برنامه ريزي و اقدامات لازم با رويكرد بهبود كيفيت فعاليت ها و همچنين توسعه و حمايتهاي آموزشي و پژوهشي از زير ساخت هاي فكري و مولد فرهنگ اصيل ايثار و شهادت .

17- فرهنگ ايثار و شهادت نيز به مثابه ساير فرهنگ ها در طول تاريخ تغيير و تحول مي يابد. پس بنابراين بايد مواظبت ونگهداري شده و همواره مورد پالايش قرار گيرد تا سنت هاي غلط وارد آن نشوند و به كاركردهاي آن در بستر زمان توجه گردد .

18- توجه به اولويت بندي ها بر اساس شناسايي نيازها در راستاي اشاعه ي اين فرهنگ در جامعه .

19- شناسائي و معرفي فرصت ها و همينطور تهديدات و آسيب هائي كه فرهنگ ايثار و شهادت طلبي را با خطر مواجه مي نمايد و رعايت اعتدال در بيان و برخورد با اين چالش ها و موانع و همچنين تجليل از فعالان اين عرصه كه نقش مؤثري در اشاعه ي اين فرهنگ دارند .

20- و نهايتاً نهادينه سازي فرهنگ ايثار و شهادت از ابتداي زندگي هر فرد در فرايند پرورش اجتماعي او به عنوان بخشي از وظايف خانواده ها، نظام آموزشي، نظام ارتباطي و رسانه اي .

بديهي است بسياري از اين راهكارها و پيشنهادات كه به آن ها اشاره شد فقط بخشي از آنها مي تواند بوسيله ي ارگانها و سازمان ها ي مرتبط و بخصوص بنياد شهيد و بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس،سپاه و تحت نظر ستاد كل نيروهاي مسلح به اجرا گذارده شود ، ولي پيچيدگي و تخصصي بودن بسياري از اين راهكارها تنها از عهده يك بنياد و مركز خاص بر نمي آيد ، بلكه بايد از كليه نيروهاي مردمي و مشاركت عمومي بهره گرفت ؛ زيرا حفظ و اشاعه آثار و ارزشهاي دفاع مقدس و فرهنگ ايثار و شهادت مانند خود دفاع مقدس و انقلاب اسلامي با مشاركت همگاني ميسر است .و بدين منظور بايد براي هر يك از دستگاههاي ذيربط بر اساس تقسيم كار و تناسب ماموريت،وظايف خاصي را در نظر گرفت.

نكته ي پاياني در مورد ترويج فرهنگ ايثار و شهادت

يكي ازخصوصيات انسان فراموشي است. غفلت و سرگرم شدن به زندگي روزمره معمولاً گذشته را از ياد مي برد . برگزاري ايام خاصي همچون هفته ي دفاع مقدس، بسيج ، روز ارتش ،پاسدار ،جانباز و دهه ي فجر و ياد آوري رشادت ها و ايثارگري هايي كه در آن دوران توانست در زمينه هاي مختلف معادلات جهاني را نسبت به انقلاب و جنگ تحميلي ايران بر هم زند و منجر به تسليم شدن دشمنان تا دندان مسلح و تئوري پردازان انقلابي و نظامي در برابر ايثار رزمندگان و مردم سلحشور ايران كه تجلي گر حاكميت ايمان و اعتقاد به خدا و رهبري بودند ، گردد بلحاظ فرهنگي و آموزشي بسيار مهم است و يا هدف يادآوري وانتقال آن ارزشها از نسلي به نسل ديگر برگزار و جزء تاريخ يك ملت محسوب مي گردد .

چرا كه نسل جديد بايد بداند آسايش و امنيت امروز او مرهون چه ايثارگريها ، فداكاريها و شهادت ها است . ايثارو شهادتي كه در قرآن و لسان اهل بيت (ع) گزينش مرگ متكي بر شناخت و بر مبناي اختيار در مبارزه عليه موانع تكامل بشري است كه شهيد و ايثارگر با شعور آن را انتخاب مي كند و روحيات يك ملت را تضمين مي نمايد . زيرا شهادت مكتب سازنده اي است كه شگرف ترين اثرات بر آن مرتبت است . در اين صورت است كه ملت ما با ارزش گذاري بر حركت شهدا و مقابله با فرصت طلبان ، اجازه ي كوچكترين استفاده ي ابزاري از آنان را براي مقاصد سياسي و اقتصادي خود نخواهد داد و حركت در راستاي توسعه ي »فرهنگ ايثار و شهادت« يكي از نشانه هاي بارز آن است.

نتيجه گيري

ما در اين مقاله قصد بررسي موضوع مهمي همچون» راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثارو شهادت « را داشتيم كه در اين راستا سعي نموديم تا با رويكردي ديني و جامعه شناختي به تحليل واقع بينانه ،علمي و همه جانبه ازمسئله مورد نظر بپردازيم . فلذا در قالب يك چارچوب مشخص و منسجم پس از تبيين ضرورت و اهداف پژوهش وتشريح مفهوم ايثار و شهادت با بررسي مواردي همچون مرجع ديني فرهنگ شهادت طلبي و رابطه ي آن با ارزشها و ايدئولوژيهاي متعالي و سازنده، شاخص هاي شهادت و فضيلت هاي آن ، چالش ها ي موجود در فرهنگ ايثار و شهادت و نهايتاً ارائه ي ر اهكارهاي عملي ترويج اين فرهنگ در جامعه پرداختيم و سپس به اين نتيجه گيري كلي رهنمون شديم كه با اتمام جنگ و انقلاب نبايد شهداء ، ايثارگران و فداكاريهاي آنان فراموش شود . چرا كه نسل جديدي كه به دنيا مي آيد با خاطرات آنان روبروست و بايد اين نسل را با شهداء ، ايثارگران و فرهنگي كه به آن پايبند بودند آشنا كنيم و ارزش و اهميت كار آنها بايد در جامعه بخوبي روشن شود . زيرا جامعه اي كه بتواند آرمان شهداء و ايثارگران و جانبازان را بخوبي درك و ترويج نمايد ، از كاركردهاي مثبت آن كه همانا گسترش معنويت در جامعه ، كاهش فساد و ناهنجاري و به تبع آن شكل گيري يك محيط انساني سالم و الهي است بهره خواهد برد و هيچ عامل ديگري حتي پول و ثروت هم نخواهد توانست با آن رقابت نمايد و تمامي آنها در» فرهنگ ايثار و شهادت« متجلي است كه ازآن مي توان به عنوان نگهبان حقيقي براي دژ محكم دين و اسلام نام برد. چرا كه وجود فرهنگ ايثار و شهادت است كه به زندگي انسان ها معنا مي دهد وآنها را ازرخوت و بيگانگي خارج مي نمايد .وبه آنها هويت ديني بخشيده و در مسير الهي مقاوم و پايدار مي سازد . كه در نهايت رفاه ، آسايش و امنيت را براي تداوم بخشي به زندگي همنوعان در ابعاد گوناگون به ارمغان مي آورد.

منابع:

2- ابن منظور ، محمدبن مكرم . لسان العرب ، قم: نشر ادب الحوزه ، 1405 ق.

3- اديبي سده ، مهدي . جامعه شناسي جنگ و نيروهاي نظامي ، ج 4 تهران : سمت، 1382

4- اقبال ، زهرا ؛ جنگ شهادت ؛ تهران : سروش ،1355

5- توسلي ، غلامعباس . جامعه شناس دين ، تهران: سخن ، 1380

6- جمالي ، عيسي . سردار خوبان ، تهران : شاهد ، 1381

7- دهخدا ، علي اكبر .لغت نامه ،تهران : دانشگاه تهران ، 1377

8- سنگري ، محمدرضا ؛ عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس و فرهنگ عاشورا ؛ قم : مركز تحقيقات اسلامي ،1380

9- شاعري ، محمد حسين . جامعه شناسي شهادت طلبي و انگيزه هاي شهيدان ، . تهران : شاهد ،1381

10- شهداء» فصلنامه بنياد شهيد انقلاب اسلامي« ، ش 7 ، 1380

11- فرهنگ ايثار،» فصلنامه فرهنگي - اجتماعي« ، ش 4، 1383

12- فرهنگ عمومي ،» فصلنامه فرهنگي – اجتماعي «،ش 37، 1382

13- فكرت ، محمد آصف ؛ دايره المعارف تشيع ؛ بنياد شهيد ، 1379

14- گوهري، سيد اسماعيل . آرزو و شهادت ؛ تهران : اميري ، 1361 .

15- لازار ، ژوديت ؛ افكار عمومي ؛ ترجمه مرتضي كتبي ؛ تهران : ني ، 1380

16- مظاهري ،محسن حسام ؛ رسانه ي شيعه ؛ج 1 ، تهران :شركت چاپ و نشر بين الملل ، 1387

17- معاونت پژوهشي موسسه تنظيم و نشر آثارامام خميني) ره ( ؛ تعليم وتربيت از . ديدگاه امام خميني( ره)؛ ج 2 ، تهران : 1378

18- وثوقي ، منصور؛ مباني جامعه شناسي ؛ ج 1، تهران : دانشگاه تهران ، 1378 .

19- ولوي ، محمد علي ؛ شادروان شهادات ؛ تهران : شاهد ، 1378

 

شهید نمرده است که به تاریخ بپیوندد

(وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ) بقره/ 154

و كساني را كه در راه خدا كشته مي شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‌اند ولي شما در نمي يابيد.

باران، رسالت رویش را از ابرها، به خاک منتقل کرده است و زمین، وامدار طراواتی است که در آن به ودیعه سپرده شده است؛ همان ودیعه‏ای که خدا به پیامبرانش سپرد؛ همان میراثی که شهید بر امتش می‏سپارد.هان! گاه تأملی است که در آن، انسان به ادراک رسالت خویش، پس از شهدا بنشیند و این چه تأمل سهمگینی خواهد بود، اگر مدتی رها مانده باشد!

شهید، چشم تفحص تاریخ است؛ چشمی که تا ابدیت، امتداد دارد و تا قیامت، دوام.شهید، مقامی است که معادلش، در قاموس هیچ عالمی نیامده است؛ اما رسالت او در تمام ذرات عالم، انتشار یافتنی است؛ چرا که شهادت، فصل اول کتاب رسالت است و رسالت، همان مسئولیت شهودی است که بر دوش همه انسان‏ها، از لحظه تشییع پیکر شهید، قرار می‏گیرد.

این جسم شهید نیست که به خاک سپرده می‏شود؛ پیش از آن، باید خود را تدفین کرد تا مفهوم خاک‏سپاری شهید را فهمید.شهید، به خاک سپرده می‏شود و خاک به ما؛ به همه میراث‏دارانی که بیداری، خلاصه تکلیفشان است. بیداری؛ یعنی تحریم هرگونه غلاف، بر شمشیر ادراک.بیداری، یعنی قصور و طلب حضور؛ یعنی بی‏قراری در عین انتظار و خلاصه بیداری یعنی شهود. یعنی مکتب شهید!برای شهود، هیچ وقت دیر نیست و هیچ میدانی کوچک نخواهد بود.دامنه شهود در اجزای عالم ریشه دارد و تا صبح ظهور، امتداد.

سلام اي روح پاك و آسماني! اي فرياد رساي الله اكبر! اي طنين زيباي حقيقت!سلام اي برگزيده! اسوه‌ي رشادت، اسطوره دلاوري، سلام بر تو و نجابتت!درود بر اشك و لبخند خدا گونه‌ات و سوگند به لحظه ملكوت سوگند به بوي اقاقيا به ثانيه هاي نور و غايت و نهايتت.اي قديس هميشه جاويدان ! كاش مي شد از پشت چشم هاي خفته، نوشيدن مي شهادتت را نظاره مي كرد كاش مي شد در ماوراي زمان فهميد كه بر دامان كدامين نور خدا سر نهادي و به آسمان اوج گرفتي.و لبيك بر گيسوان سپيد مادر از غم فراق و مردانگي، لبيك بر دلي تنگ و مالامال از اندوه زمانه‌اش، لبيك بر دستان خالي و چروكيده و انگشتان لرزانش كه تنها در تب و تاب دعاي تو، قامت راست كرده. لبيك يا شهيدا لبيك!

مرا به سير عاشقانه و سلوك عارفانه‌ات درياب، دستم را بگير در اين وانفساي هوس و تنهايم مگذار اكنون كه سختي وبي قراري ها بيتوته مي كنند. نداي ادركني بلند و تحمّل تنهايي گران است. برايم دعا كن اي مستجاب الدعوه و حلالم كن مرا به واسطه جهل خويش حلالم كن تا مديون خون ساري و جاري‌ات نباشم و ديني به درخشش وجود تابنده‌ات برايم نماند. حلالم كن.صحبت از عشق و عاشقی که به میان می آید دست و دلم می لرزد,بخصوص وقتی سخن از کسانی باشد که عشق حقیقی را درک کرده و مسیر رسیدن به معشوق را طی کرده اند و به کمال مطلوب رسیده اند.عده قلیلی هستند که به این مرحله می رسند,همانانی که گوهر معرفت الهی را شناختند(گوهری که خداوند در روز ازل در دل آدمی تعبیه کرد و فرشتگان از درک آن عاجز ماندند که :انی اعلم ما لا تعلمون),همانانی که دلشان چون شیشه ای نازک و شفاف است,همانانی که" مشتاق پروازند و میل خزیدن ندارند زیرا شرط اول پرواز را دل کندن از زمین می دانند",حلاج بودند و اناالحق گفتند و عشق مایه قتل و شهادتشان شد."مردانی که برای دنیا آفریده نشده اند و به همین جهت است که دنیا وقتی نتوانست آنها را بفریبد دام ها بر سر راهشان می گذارد و رقبایی دنیاپرست و دون فطرت برای آنها بوجود می آورد و عاقبت آنها را با یک طرز فجیع و ظالمانه ای به دست مرگ می سپارد و جهان آنها را به لقب شهید مفتخر می سازد."شهید یعنی کسی که زنجیرهای اسارت روح خود را پاره کرد و آزاد شد.شهید یعنی آزاد, شهید یعنی بی نهایت...

دوست دارم گمنام باشي و گمنام خطابت كنم، مگر نه اينكه گمنامهاي شهيد نظر كرده هاي زهراي اطهرند؟!سلام شهيد گمنام؛منم؛ سرخوش، سرخوشي كه هزار آينه تاريكي در دلش تلألؤ داشت. سرخوشي كه به بوي گناه سرخوش بود! چه روزهايي كه غرق در مرداب گناه، بي هيچ روزنه‌ي نيلوفري، بر روي جواني ام خطي از غلفت كشيدم! و اگر خداي بي كران آمرزنده‌ام لحظه‌اي، فقط لحظه‌اي پرده از همه چيز كنار مي زد و آشكار مي شد گناهانم، ديگر هيچ كس، هيچ كس حتي شاخه‌اي از علفهاي هرز، حتي پست ترين موجودات هم مرا بي تاب نمي آوردند!

و چه بگويم از نعمتهاي بي انتهاي خدايم در فراق من؟!او به انتظار نشسته است با چشمي اشك و چشمي خون و مدام صدايم مي زند: «سرخوشم ! سرخوش نازنينم  ! بيا، بيا و از مي من سرخوش شو، بيا و دُردانه‌ام شو ...» من، من غفلت زده‌ي اسير هامون!آه نازنين خدايم! با تو چه كردم؟! با خود چه كردم؟!و آه اي گمنام نامي تر از ستاره‌ي سهيل؛چه بزرگوار بودند آدميان خطه‌ي تو! چه جوانمرد! چه ياري دهنده!روزي به صفحه‌ي دلم از روي بي حوصلگي نوشتم: دلم! فقط كمي هامون زده شدم، همين!اما دلم فريب نمي خورد، مگر مي شود دل خود را هم فريب داد؟!دلم هنوز به طلوع نيلوفر اميد داشت، به خداي كعبه سوگند بوي اميد تمام وجودم را تسخير كرده بود!

مُهر سفري را بر پيشانيم زد كه باورش تا دل سفر هم برايم نا ممكن بود!ويزاي دلم به مقصد بي ستون مهر و موم شد.و من نه درد فرهاد كشيده و نه رخ شيرين ديده، راهي بيستون شدم.و آمدم چه فرهادها ديدم تيشه به دست كه نه رخ شيرين بر سنگ بلكه تمثال شيرين را بر لوح دل مي نگاشتند. تيشه به ريشه‌ي خود مي زنند و تخم شيرين را در نهادشان مي پراكندند و دير نبود كه شيرين ها از فرهادها برويند!و تو اي فرهاد گمنام؛كدامين بيستون سهم شيرينت بود كه من سجده گاه خويش كردم؟كربلاي شرهاني؟  عطش فكّه؟ علقمه‌ي طلائيه؟ خروش اروند؟ دل سوخته‌ي چزّابه؟ يا غربت زهراي (س) شلمچه؟!

و از زماني كه بيستون فرزندان زهرا (س) را دیدم به دنبال تيشه‌ام، تيشه‌اي كه دمار از ريشه‌ي سرخوش برآرد تا طلوع شيرين را از پس دنياي ظلمانيم به نظاره بنشينم.فقط دعایم كن كه دير نشده باشد و هنوز بهار زندگيم پايدار باشد!شفاعتم كن كه خداي بي كران آمرزنده‌ام در اين راه پر تلاطم تنهايم مگذارد.و شما گمنامان پر آوازه؛ شمايي كه به گفته‌ي سيّد علي – که جانم فداي لبخندش باد –ستاره هاي راهنماييد، خضر راهم شويد و تا وصال آب حيات دستم را رها نكيد.

من نيز تشنه‌ي شيرينم ... راه بيستون را نشانم دهيد ....

 شهید کسی است که اول بر یزیدیان نفس خویش غلبه کرده است و در کربلای درونش پیروز میدان بوده و سپس به جنگ با یزیدیان دون فطرت زمان خویش رفته است.تمام هستی به انسان ختم می شود و حقیقت انسان باید به خدا ختم شود و شهید کسی است که این استمرار را فهمیدشهید یک حقیقت زنده است و امتداد دارد و علاوه بر آن زندگی می سازدشهید نمرده است که به تاریخ بپیوندد,مرده یعنی آثار باستانی,یعنی تخت جمشید,یعنی هگمتانهشهید در کل هستی جاری است.شهید یعنی مغناطیس دل ها و اینگونه است که میلیون ها زائر برای بوییدن خاک و تنها خاک کیلومترها راه را طی می کنند و خاکی می شوند و خسته می شوند اما خم به ابرو نمی آورند.

شهید یعنی پاسخ به سوال,شهید یعنی رفاقت دو طرفه,شهید یعنی دوستی بی منت.شهید یعنی مظلومیت, شهید یعنی غربت ,تنهایی ,در عین حال جسارت , شجاعت ,شهامت, اقتدار, شهید یعنی خلوص ,ایمان ,شهید یعنی قله افتخار یک ملت!شهید کسی است که نگرش عمیق او به زندگی دنیا باعث شد که از همه تعلقات مادی دل بکند و رها شود.شهید کسی است که" مقصد را در کوچ دید و از ویرانی لانه اش نهراسید."شهید یعنی عاشق حقیقی,یعنی خود را ندیدن و تنها خدا را دیدن شهید یعنی سرا پا معشوق...

شهید یعنی شمع,می سوزد و روشنی می بخشد با این تفاوت که روشنی شهید دائمی و گرمایش ابدی و زندگی ساز است.شهید یعنی مردان بی ادعا که برای دفاع و پاسداری از وطن و هموطنان خود از خوشی ها و سلامت خویش گذشتند و آنها را فدای دیگران کردند.سخن گفتن از شهید سخت است,شهید را نمی توان وصف کرد.شهید را باید فهمید ,باید حس کرد.وسعت شهید به فهم نمی آید ,هر کس به اندازه وسعت روح خود او را درک می کند.شهید در همه صفت های والای انسانی تجلی می یابد:در ایثار, از خود گذشتگی, عشق ,صمیمیت ودنیا برای شهید وسعت نداشت,نکو بود و کشته شد که:"در مسلخ عشق جز نکو را نکشند".بدا به حال ما که بویی از شهید نبردیم:نه نفسیم,نه قدمیم,نه قلمیم و...

امام خمینی(ره):مقام شهادت اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنی است و ما خاکیان محجوب چه می دانیم که این ارتزاق عند رب الشهدا است؟!هر چه از شهید بگویم باز هم نتوانسته ام قطره ای از مقام والای آنان را وصف کنم که:"ما را چه رسد که با این قلم های شکسته و بیان های نارسا  در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل الله جان خود را فدا کرده و سلامت خویش را از دست داده اند یا بدست دشمنان اسلام اسیر شده اند مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم.زبان و بیان ما عاجز از ترسیم مقام بلند پایه عزیزانی است که برای اعتلاء کلمه حق از اسلام و کشور اسلامی جانبازی نموده اند..."

ماراچه رسدكه اين قلمهاي شكسته وبيانهاي نارسادروصف شهيدان وجانبازان ومفقودانواسيراني كه درجهادفي سبيل الله جان خودرافداكرده وياسلامت خويش راازدست داده انديابه دست دشمنان اسلام اسيرشده اندمطلبي نوشته ياسخني بگوييم.زبان وبيان ماعاجزازترسيم مقام بلندپايه عزيزاني است كه براي اعتلاي كلمه حق ودفاع ازاسلام وكشوراسلامي جانبازي نموده اند.الفاظ وعبارات توان توصيف آناني راكه ازطبيعت به سوي حق تعالي ورسول اعظمش هجرت نموده وبه درگاه مقدسش باريافته اندندارد. چگونه سخن توان گفت دراقدام شريف مادران بزرگواري كه دردامن هاي مطهرخودچنين فرزنداني رابراي اسلام تربيت كرده اند.چگونه توان تعظيم نمود.پس بااعتراف به عجز براي شهيدان آرزوي رحمت خاص الهي وبراي جانبازان اين شهيدان زنده ازدرگاه خداوند متعال سلامت درخواست مي نماييم. سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند !و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم به مادر قول داده بود بر می گردد چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت

 نشان دوست

ز شهر عشق تو را سینه چاک آوردند

به عرش  رفته  ما  را  به  خاک  آوردند

عبور کرده ای از کوچه سحر گویی

که روی دست تو را تابناک آوردند

به ذهن باغ همیشه تو سبز خواهی ماند

اگر نشان ز تو تنها پلاک آوردند

بیا بخوان تو دوباره روایتی از فتح

که فصلنامه ای

عجب از ما واماندگان زمينگير كه به جستجوي شهدا به قبر آنها مي آييم و اين خود دليلي است بر آنكه از حقيقت عالم هيچ نمي دانيم. مرده آن است كه نصيبي از حيات طيبه شهدا ندارد و اگر چنين است از ما مرده تر كيست؟ «شهيد آويني»

وقتي اشك مي آيد يعني تو مرا خوانده‌اي!وقتي پاهايم آرام آرام پله هاي مزار شهداي گمنام را بالا مي روند يعني تو مرا دعوت كرده‌اي.مگر نه اينكه تو هم نام داري و هم نشان! پس نشانه هايت كجا رفته؟مگر نه اينكه تو گمنام نيستي پس نامت كو؟اين بالا كه نشستم ديدم كه چقدر گمنامي! چقدر زود از خاطرمان رفتي و به خاطره ها پيوستيد ، خاطره هايي كه از مرور کردنشان عاجزم .

تو همان شاهد شهري و شهر بي تو چقدر كمرنگ است. چرا مرا خوانده‌اي؟چرا قلم را به راه انداختي؟ قلمي كه مدتهاست از تو نامه هاي ننوشته دارد و در سكوت مانده.من كه تو را نمي شناسم، فقط اسمت را شنيده‌ام شهيد گمنام!مرا خوانده‌اي تا دوباره از غربت غريب بي دردي بنويسم. خودت كه علاجش را بهتر مي داني. درد بي درمان علاجش آتش است. در اين دنيا كه همه سرشان به شلوغي خودشان گرم است و بي خبر از گذشته در پي آينده موهوم از ياد تو و امثال تو كنده‌اند. فقط در شهر مي شود مردمي ديد كه نقاب نفاق بر چهره گذاشته‌اند و در پيش رو ثنا و در پشت سر غيب مي كنند.

آری همانهايي كه تو را مرده مي پندارند و دل از تو بريده‌اند. اين چه دردي است كه به دل ما افتاده!نه دردمان فقط بي دردي است دردمان دردهاي مقطعي است كه هر كدام گوشه‌اي از ذهنمان را مشغول كرده و آن درد عميق را از ياد برده است. آري چه دردي عميق تر از بي صاحب شدن! چرا پس از گذشت هزاران سال هنوز بي صاحبيم؟

صاحبي كه منتظر است. آري منتظر اوست نه ما، او منتظر است كه بخوانيمش كه شايد فرجي شود و به كمكمان بيايد.بگو دل با غم ماندن چه سازد كه اين ماتم دلم را مي گيرد، تا كي باید در بند تعلقات دنيا بمانيم؟ از بي رنگ تعلق گرفته ایم  با يكرنگي بيگانه گشته ایم . اما باز هم بيا. بازهم سراغي از غريبه ها بگير. باز هم سري به كوچه مان بزن كه اگر تو بيايي خدا بيشتر تحويلمان مي گيرد.

درود بر تو باد، بر تو که هر درودی پیش رویت قد خم می کند و سر بر آستان شیداییت می نهد. این همه وسواس و اشتیاقی که این قلم لرزان برای رازگشایی با تو دارد عجیب است. گمان می کنم که حرمت قلم نیز در پیشگاه تو رنگ می بازد و بی فروغ جلوه می کند. مگر می توان با پر خیال به گفتگو با شهد نوشیده ی عشقی نشست که از پی یک قد قامت الصلاه دیدار معشوق را تکبیر گفته است؟ نه! بازهم هجمه تصورم گنجایی این حجم ایثار را ندارد و نبض قلمم نیز به سکوت می رود، چه توان کشیدن واژگان را ندارد و بس بی مایه می نماید.

اما بازهم بهانه ای دست داده تا با تویی که نمی شناسمت به سخن بنشینم. با تو که نمی دانم از کجایی و میعادگاه وصال محبوبت کجا بوده؟ خاک تف دیده ی شلمچه... بغض آبی ترک خورده اروند و کارون... فاو... که هرجا باشد، میراث دار تو و شاهد عشق بازی تو و معبودت بوده... خوب که گوش می سپارم هنوز هم می توان آوای شعفناک پر ملائکی را شنید که رزم دلاورانه ات را بزمگاهی تدارک دیدند تا نماز معبودیتت را با "سلامی" به آغاز بنشینی و جاودانگی بیاغازی.

اما من هنوز برای گره گشودن سخنم با تو، بی رمزی گره گشا مانده ام متحیر از اینکه سپیدی کاغذ چگونه یارای کشیدن نوایی را دارد که دم از سخن گفتن با تو می زند و گلگونی خونت چهره اش را شرمگین نمی سازد؟ نه! مثل اینکه دیگر مطمئن شدم که حرف زدن با تو، کار من زمینی نیست، که قلم سیاه روی و کاغذ شرمسار از سپیدیِ به غایت بی مایه و کم قدر نیز کم می آورند! تو را، ایثارت را، شیوه رندی و عاشقی ات را کم می آورند!

اما نمیخواهم که بین فاصله من و تو گم شود که می خوام این فاصله ها کمرنگ تر شوند، حرمت خونت را پاس بدارم و سنگری از علم و حلم بر پا نهم و نبردی دیگر را با پیروزی درخشانی رقم زنم تا نشان دهم وامدار شایسته و هرچند ناچیزی برای جان عاشق تو بوده ام، از علم سربندی بسازم و در کشاکش مبارزه با جهل و کژفهمی های زمانه، عَلَمت را بر زمین ننهم و راهت را آنگونه که در شأن توست ادامه دهم.باز هم نوایی آشنا می آید...کجایید ای شهیدان خدایی... بلا جویان دشت کربلایی... . از روحت استمداد می طلبم تا یاد و راهت را همواره چراغ دار مسیرم سازد و من کم مقدار را توانی مضاعف بخشد تا ارزش هایت را تداوم بخشم.