به مناسبت سالگشت آغاز امامت حضرت ولي عصر(عج)

ياري كه دلم خستي در بر رخ ما بستي
غمخواره ياران شد تا باد چنين بادا
شب رفت صبوح آمد، غم رفت فتوح آمد
خورشيد درخشان شد تا باد چنين بادا
اي مطرب صاحبدل در زير مكن منزل
كان زهره به ميزان شد تا باد چنين بادا
وه! چه مبارك روزي است، امروز كه آسمان و زمين شاهد سرور همه موجودات عالمين مي‌باشند و چه غوغايي به پا شده در ميان ملائك عالم.
ارباب ما، مولاي ما، آقاي ما، صاحب امر ما، تاجگذاري‌تان مبارك.
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
در سالروز آغاز امامت‌تان از جانب ذات اقدس باري تعالي (جل جلاله) بر همه كائنات هستي، چه بگويم اي نور ديده نرجس خاتون كه حق مطلب را در شأن ملكوتي شما به جاي آرم؟
زان طلعت شاهانه، زان مشعله خانه
هر گوشه چون ميدان شد تا باد چنين بادا
در كدام كوي و برزن به جستجويت بگردم اي قرآن ناطق و اي كعبه دل‌هاي خسته شيعيان. مولاي خوبم مي‌بيني كه چطور شيعيانت را در جاي جاي اين زمين پهناور فقط به جرم اينكه به مانند جد بزرگوارت اميرالمومنين(ع) حكم صادره از سقيفه را نپذيرفتند و دل در گرو ولايت بستند به خاطر پيروي از دستور نوراني "من كنت مولاه فهذا علي مولاه" با بي رحمي هر چه تمام‌تر
قتل عام‌شان مي‌كنند و با وقاحتي وصف ناشدني، حرمت نواميس‌شان‌ را مي‌شكنند و سر از تن‌هاي نحيف فرزندانشان بي‌هيچ جرم و جنايتي، جدا مي‌سازند. گويي دوباره جنگ خندق فرا رسيده كه پيروان آداب و رسوم و جاهليت، دست در دست يهوديان معتقد به آرمان ننگين صهيونيسم به جنگ مومناني آمده‌اند كه چنگ به ريسمان محكم حبل الله متين مصحف شريف و عترت رسول گرامي اسلام(ص) زده‌اند. اما آقاي من غمت مباد! كه فرزندان غيورت در لبنان، عراق، سوريه، بحرين، يمن، ايران و مردم نيجريه هم كه به تازگي يا علي گفته‌اند، اجازه تعرض اين تكفيري‌هاي صهيونيست به اماكن مقدسه اجداد مطهرتان (ع)
را به قيمت تكه تكه شدنشان هرگز نخواهند داد.
اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي
دل بي‌تو به جان آمد، وقت است كه بازآيي
مشتاقي و مهجوري دور از تو چنانم كرد
كزدست بخواهد شد پاياب شكيبايي
فرزندان خردسال، جوان شدند، جوانان پير گشتند و پيران يكي پس از ديگري از دنيا مي‌روند و جهان خلقت هنوز هم منتظر قدوم مباركت به جهت تشريف‌فرمايي مي‌باشد. فرزند ماه چهره زهراي مرضيه(س) به راستي چه شده كه در اين مقدس‌ترين روز عالم، ناچارم خاطر مبارك حضرت ولي عصر(عج) را با تعريف مصيبت‌هاي رسيده به شيعيان از جانب دشمنان زبونش، مكدر سازم؟
خاموش كه سرمستم بربست كسي دستم
انديشه پريشان شد تا باد چنين بادا

طلوع خورشید عدالت و رستگاری

نهم ربیع الاول سالروز آغاز امامت آخرین پیشوای شیعیان حضرت حجت (عج) است؛ شخصیتی از تبار عدالت که با ظهورش نور امید و رستگاری را بر دل جهانیان خواهد تاباند و عدل و داد را در جهان خواهد گستراند.حضرت مهدی(عج) آخرین امام شیعیان در پانزدهم شعبان 255 هجری قمری با وجود مراقبت های ویژه حکومت عباسی در سامرا چشم به جهان گشود. ایشان تنها فرزند امام حسن عسکری(ع) و نرجس خاتون از بانوان پرهیزگار آن روزگار بود.

امام دوازدهم شیعیان هم نام حضرت محمد(ص) است و کنیه ایشان ابوالقاسم بود. از لقب های ایشان می توان به مهدی، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قایم و خلف صالح اشاره کرد.میلاد حضرت مهدی(عج) به دلیل شرایط خفقان و استبداد حاکم بر جامعه آن روزگار، از همگان پنهان ماند و تنها چند تن از نزدیکان و یاران خاص امام حسن عسکری(ع) از ولادت آن بزرگوار آگاهی یافتند، زیرا معتصد عباسی خلیفه وقت به دلیل ترس از نابودی حکومت خود، همواره تلاش داشت فرزندی از امام یازدهم(ع) باقی نماند. در حالی که جاسوسان و ماموران خلیفه عباسی تمام رویدادهای خانه امام حسن عسکری(ع) را زیر نظر داشتند، تقدیر الهی چنین رقم خورد که حضرت مهدی(عج) در کمال امنیت متولد شود و با تربیت پدر رشد و پرورش یابد.

اما دیری نپایید که امام حسن عسکری(ع) در هشتم ربیع الاول 260 هجری قمری به شهادت رسید. امام یازدهم شیعیان پیش از ترک این دنیای خاکی زمینه را برای امامت و غیبت امام زمان(عج) فراهم کرد و به این منظور یک شب پیش از شهادت خود، دور از چشم ماموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستاد و آنان را از وجود حضرت مهدی(عج) باخبر و ایشان را به عنوان پیشوای پس از خود معرفی کرد.امامت پیشوای دوازدهم(عج) با شهادت امام حسن عسکری(ع) آغاز شد و در این هنگام امام زمان(عج) با وجودی که پنج سال بیشتر نداشت، بر بدن پاک پدر نماز خواند و برای دور ماندن از ظلم حاکمان جور و ستم از دیده ها پنهان و اینگونه دوره غیبت صغری آغاز شد.

امام(عج) در این دوره به وسیله چهار نائب خود با مردم ارتباط برقرار می کرد و به پرسش های آنان پاسخ می داد، عثمان بن سعید نائب نخست ایشان بود و نائبان دیگر حضرت مهدی(عج) همگی افراد معروف و سرشناسی بودند. امام حسن عسکری(ع) بر پایه تدبیرهای خویش در زمان زندگی خود عدالت این افراد را تایید و آنان را به عنوان امین امام زمان(عج) با نام و نسب به مردم معرفی کرد.با آغاز امامت حضرت مهدی(عج)، شیعیان با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شدند، پس از گذر 69 سال، امام(عج) دوره دوم غیبت خود را که به غیبت کبری مشهور است، شروع کردند و این امر تا کنون نیز ادامه یافته است. در این دوره شیعیان سراسر جهان در انتظار ظهور منجی عالم بشریت به وظایف خود به عنوان یک مسلمان عمل می کنند و در انتظار عدالت علوی به دعا می پردازند.

ربیع به معنای بهار، آغاز، تجدید، نو شدن، نشاط، حرکت و رویش است و پویایی را به همراه دارد. ماهی که در ابتدای آن ولادت پیامبری که می خواهد پیام حضرت محمد(ص) را در سراسر جهان برای بشریت به مرحله ظهور برساند، پیامبری که رحمت و مهربانی را برای بشریت به ارمغان آورد.برای تکمیل کردن این رسالت، مسلمانان باید دقت کنند که ماه ربیع الاول و موضوع های مربوط به آن به حاشیه نرود و مسیر زندگی خویش و تمامی وجود و بصیرت آنان برای درک و پاسداشت دو هنگامه ارزشمند سالروز میلاد پیامبر(ص) و آغاز امامت امام زمان(عج) به کار گرفته شود.

دلیل غیبت حضرت مهدی(عج) :

حکومت جور یا همان لشکر شیطان و نفس اماره، از همان زمان که پیامبر(ص) فرمودند ادامه راه من به وسیله 12 ستاره خواهد بود و نام تمامی آنها را از ذکر کرده بودند، با هدف خاموش کردن نور هدایتگری با ائمه معصومین(ع) به دشمنی پرداختند. مردم آن روزگار همگی بر پایه شنیده های معتبر، از پیش می دانستند که امام دوازدهم(عج) از نسل حضرت فاطمه(س) است که روزی خواهد آمد و ظلم و ستم را از میان خواهد برد.بنابر این داستان رویارویی حق و باطل که از زمان پیامبر اکرم(ص) آغاز شده بود، پس از رحلت ایشان آشکارا به ظهور پیوست و ادامه یافت. بعد از آن، دشمنان اهل بیت(ع) برای یافتن حضرت مهدی(عج) تمامی تلاش خویش را به کار بستند و فعالیت های خاندان پیامبر(ص) را به دقت زیر نظر گرفتند.

امامان پس از امام رضا(ع) در زمان امامت سن کمی داشتند و پس از عمری کوتاه به شهادت می رسیدند، آنان به مرور ارتباط مستقیم خود را با مردم کاهش می دادند که این امر خود آغازی برای آشنایی آن با دوران غیبت امام زمان(عج) محسوب می شد. برای نمونه، امام یازدهم(ع) در زمان امامت خویش در مکانی معمولی زندگی نمی کرد و در سامرا در محیطی نظامی روزگار می گذراند، زیستن در چنین محیطی سبب شد تا دشمنان به هدف خویش در راه از میان برداشتن خاندان حضرت محمد(ص) دست نیابند. پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) به وسیله معتصد عباسی در 28 سالگی و در شرایطی که خفقان، استبداد و تنگنا بر جامعه حاکم بود، امام دوازدهم شیعیان(عج) از نظرها غایب شد.

بشریت به واسطه جهل، خود را از وجود ظاهری امام زمان(عج) محروم کرد و اینگونه انتظار برای فرج ایشان از روز شهادت امام حسن عسکری(ع) شروع شد تا انسان ساخته شود و خود را برای طلوع دوباره خورشید هدایت و رستگاری آماده سازد.حضرت مهدی(عج) در زمان غیبت صغری به وسیله چهار نائب خاص با انسان ها، رهروان و مومنان ارتباط برقرار می کرد که با این امر محرومیت محدود بشریت یا غیبت صغری اتفاق افتاد. پس از این، امام(عج) با دیگر از نظرها پنهان و این مهجوریت طولانی نسل بشر آغاز شد و همچنان ادامه دارد تا هنگامی که شرایط برای ظهور و حضور ایشان فراهم شود.

برخلاف برخی روایت ها که شروع امامت امام زمان(عج) را روز پس از شهادت امام یازدهم(ع) ذکر می کنند، روز شهادت امام حسن عسکری(ع) آغاز ولایت امام دوازدهم(عج) محسوب می شود. این هستی همچنان که به خورشید هدایت نیاز دارد به وجود خورشید امامت نیز برای همیشه احتیاج خواهد داشت. دین اسلام بر مهربانی، مهرورزی، هم زیستی و برای هم زیستن تاکید دارد، هر چه غیر از این باشد، درست نیست، عمل به چیزی که دل ها را از هم دور سازد، قابل پذیرش نیست و این حقیقت پیام پیامبر(ص) است که امام زمان(عج) آن را در سطح جهانی مطرح خواهد کرد.

وظایف مسلمانان در دوره غیبت امام زمان(عج):

وظیفه مردم در دوره غیبت حضرت مهدی(عج) از همان زمان پیامبر(ص) مشخص شده است، رسول خدا(ص) برترین عمل امت را انتظار فرج می دانستند. این انتظار حال تربیتی و مثبتی دارد و به معنای اعلام آمادگی و حاضر بودن است. انسان باید منتظر و آماده زندگی کند و تفاوتی ندارد که امام زمان(عج) به چشم دیده شود یا خیر، بلکه مسلمانان باید به وظیفه های که اسلام برای او تعریف کرده است، جامه عمل بپوشاند. این نسل انسان است که باید ظهور و بروز کند. اگر در آسمان ِدل افراد ابرهای تعصب، جهل، عناد، لجاجت، طغیان و گناه کنار برود، آخرین خورشید هدایت طلوع و ظهور خواهد کرد.

منبع:حجت الاسلام محمدرضا مصلح

دلم تنگ است آقا...

این روزها خیلی دلم تنگ‌ست آقا


طبل جهان ضربش بد آهنگ‌ست آقا

سرتاسر جغرافیای خاک مفلوک

از جنس تلخ مکر و نیرنگ‌ست آقا

لبخند از لب‌های باران رخت بسته‌ست

بر دوش شب سنگینی سنگ‌ست آقا

بین زمین و آسمان و ماه و خورشید


بین برادرهایمان جنگ‌ست آقا


یک پای ایمان از درون پوسیده انگار


پای دگر از بیخ و بن لنگ‌ست آقا


از انتظاری تلخ و دوری شعر گفتن


یک جزء تکراری فرهنگ‌ست آقا


حتی همین ابیات زردی را که خواندید


با مردمان کوچه هم‌رنگ‌ست آقا


... این روزها خیلی دلم تنگ‌ست آقا

بیا و مهم­ترین حادثه ­ی زندگی­مان باش

http://media.ismc.ir/Original/1393/12/14/IMG20462221.jpg

در سالی که به عطر یاس و شوق ولایت معطر شد و به نام تغییر دهنده احوال و متحول کننده قلب‌ها نام‌‌گذاری شده، معرفت انتظارمان با باران رحمت خدا همراه گردید و خانه تکانی روحمان، اشتیاق دیدن امام غائب از نظرمان را دو چندان نموده است.مولای من، خودم را می گویم در هیاهوی شهر و یا شلوغی فکر، دیر زمانی بود نشانی خانه دوست را گم کرده بودم؛ فانوس خیال را در توهم شبانه تکرار شده‌های همیشگی، جا گذاشته و درمانده در اندیشه های پیج در پیچ خویش، مسیح گونه صمیمیت تب‌دار خود را به دیوار آویخته بودم.

دلتنگ شما بودم و در فراق نیامدنتان دیگر نه صدای پر پروانه‌ای آرامم می‌کند و نه لبخند کودکی هنگام گرفتن عیدی شادم! دیگر حتی روئیدن جوانه‌ای بر شاخه‌ای تکیده از جبر روزگار نیز برای محصور کردنم کافی نبود و برق تعجب را در صافی چشمانم نمی نشاند.انتظار فرج و غم دوری‌تان آن‌چنان به جانم افتاده که بعضی اوقات، حباب‌گونه در انفعالات هیجانی رخ نموده و اسرار درونم را هویدا می‌کند.زمانی عصیان اصیل جوانی بر میدان انکشافات روحانی من چمبره زده بود، تا این‌که ادب انتظار پدر شهیدی و یا مهربانی مادری چشم به راه فرزند مفقودالاثرش نشانی خانه دوست را نشانم داد و این شد که حکایت هم زبانی با همدلی مهربان و دور از نظر سرمشق مسلمانیم گردید؛

مولای من؛

ادب انتظار منتظران فانوس خیالم شد و راه برون رفت از توهمات شبانه عصیانگری هایم را نشانم داد و این گونه بود که ذکر زبان دعای فرج‌تان، باعث آرامشم شده و شوق دیدن شما تکیه‌گاه امید به آینده و رهایی از دور تسلسل روزمره‌گی‌های این روح ناآرامم شده است.ابتدا و انتهای هستی موجودی به نام آدمی، همین بوده و تنها اندیشه و تعالی روح است که این ابتدا و انتها را از خاک به افلاک وسعت بخشید، اندیشه آن‌گاه که با امید انتظار گره خورده، معجزه کرده، انتظار را شیرین می‌کند و حضور آن یار مهربان را حتمی.

چه زیباست انتظار ظهور شما که باعث می شود آدمی از خاک به افلاک رسد، این همان زمانی است که به شیعه بودن‌مان و این که مولایی چون شما داریم افتخار می‌کنیم، دعا کن تا با هم‌دلی و هم زبانی زمینه ظهور را فراهم کنیم.انگار در اندیشه‌های شیعیانتان، وعده‌ آمدن را داده‌اید که سالهاست دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) دل در گرو هفت سین مهر شما و خاندان بزرگوارتان سپرده‌اند و نام و نشان خود را در حضور قریب مولای از نظر غایب خود جستجو می کنند.

http://media.ismc.ir/Original/1393/12/21/IMG18540855.jpg

مولای غایب از نظرها، به این همه غیبت موجه تان قسم، مگر نه این است که شرط احترام میزبان، اجابت دعوت از سوی مدعو است، اما مگر نه این است که گناه و معصیت کورم کرده و حضور میزبان نابینا، نور حضور میهمان عزیز و والامقامش را نمی بیند و هزاران البته به شفاعت مادرت زهرا دلبسته‌ام.می‌ترسم میهمان این میزبان نابینا شده باشید و شرط ادب میزبانی به جا نیاورده باشم!! ، عطر حضورتان را نچشیده و برکت قدم مبارک شما را بی‌پاسخ گذاشته باشم. ثانیه شمار زندگیمان و ضربان قلبمان را با عشقت تنظیم کرده­ایم و چشم به شفاعت  مادر دوخته‌ایم. اگر گاهی ناخلف می­شویم و خلف وعده­ می­کنیم و نمک­دان می­شکنیم، ببخشید.آقا جان! بیا و مهم­ترین حادثه ­ی زندگی­مان باش

خوشه معرفت+پست ثابت

http://static.mihanblog.com//public/user_data/user_template/217/649222_photo_top.jpg

           

 

 

اصالت مهدویت

دانستنی‌های مهدوی

دفاع از روایت مهدویت

آسیب‌شناسی تربیتی مهدویت

باورداشت مهدویت

مهدویـت و مدینه‌ی فاضله

مهدویت و مسائل کلامی


خلاصه كتاب«گفتمان مهدويت»


 گفتمان مهدویت

 http://upload.iranvij.ir/images/er9nyecmr52v1g5rafph.gif

ای بغض فروخفته‌ی صبح جبل‌النور!
ای صیحه‌ی خونین‌شبِ مسجد‌الاقصا

از زلزله‌ی زلف تو بالا شده پایین
از سلسله‌ی زلف تو پایین شده بالا

خَم کردن ابروی تو باران شب و روز
وا کردن پلک تو تکان خوردن دریا

در خلوت خاموش تو آرامش آهو
دنبال خرامیدن چشمان تو صحرا

چشم تو گشوده است گل از چهره‌ی باران!
«میم» تو گره خورده به معنای معمّا

از روز ازل دشت به پای تو نشسته
تا روز ابد کوه به پایِ تو سرِ پا

http://ts3.mm.bing.net/th?id=HN.608001063871253136&pid=1.7

از زمزمه‌ی ذکر تو جاری شده زمزم
در بلبله‌ی نام تو بلوا شده بلوا

حق‌حق زدن حلقه‌ی رندان قلندر
هوهو زدن چلّه‌نشینان مصلّا

هفتاد غزل خفته به یک گوشه‌ی چشمت
هفتاد «نعم»خفته به خاموشیِ یک «لا»

اندام تو محتاج به یک قدِّ قرینه است
باید که بسازد الفی تازه الفبا

ای روح لغت‌نامه‌ی اسما! کجایی؟
هر آیه‌ی قرآن شده هفتاد و دو معنا

ما غایب گم‌گشته‌ی خویشیم و تو حاضر
بر ما چه نرفته است در این غیبت کبرا

روی تو چه دل‌ها که نیاورده به غارت
یاد تو چه خواب از همگان برده به یغما

وقتی به خیال سر کویِ تو می‌افتم
خون گریه کنم یا بنشینم به تماشا؟

 

امید غریبان تنها، کجایی؟ چراغ سر قبر زهرا کجایی؟ تجلی طاها، گل اشک مولا، دل آشفته داغ آن کوچه غم گرفته نشسته به سوگ حسن در مدینه، گرفتار گودال خونین، دل افکار غم‌های زینب، سیه‌پوش قاسم، عزادار اکبر، گل باغ لیلا، پریشان دست علمگیر سقا، نفس‌های سجاد، نواهای باقر، دعاهای صادق، کس بی‌کسی‌های شب‌های کاظم، حبیب رضا و انیس غریب جواد الائمه، تمنای هادی، عزیز دل عسکری... پس نگارا، بفرما کجایی؟... کجایی؟

مولای من ،عمری است در کوی محبت که بوی عطر حضورت را دارد ، به اعتکاف نشسته  ام  ، شاید از کوی دلدادگی گذر کنی و چشمان گنه  کارمان ، نصیبی از چهره دلربای تو برچیند .جمعه ها معیادگاه من و توست.جمعه ها کوچه عشقی است که انتهایش به تو می رسد .انگار جمعه طعم دیگری دارد وقتی که با نام و یاد مولا عجین می شود .جمعه که می شود شمیم عطر یار  را در دعای ندبه، آل یس و... می جویم و با شرمندگی می آیم تا نشانی از او بگیریم .

سینه تنگم مجال آه ندارد

جان به هوای لب است و راه ندارد

هُرم  تابستانی  و کویری آسمان دلهامان  ، جمعه ها با یادت رنگ بهاری می گیرد وترنم هزاردستان عاشق ، روح  و جان را صفای دوباره می دهد.

مهر تو درهر دلی که کرد تجلی

یافت فروغی که مهر وماه ندارد

مولای من به یاد تو که  می افتم، بغض تنهاییم  می ترکد وآسمان ابری چشمانم بهانه تو می گیرد، دلتنگی هایت را با ما تقسیم کن ، تا سهم مان را در گوشه قلبمان   تا ابد نگه داریم  ....همه می گویند، هنگامه ظهورت توحش و بی عدالتی رخت بر می بندد، بیا و ببین به نام آیین پاک رسول اعظم(ص) چه می کنند!

گرچه سیه رو شدم، غلام توهستم

خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟

مولای من هماره  در کوچه انتظار می نشینم تا طنین گامهای استوارت را با گوش جان بشنوم .

زلـف شـب را به سراپـای سحـر می ریــزم

    تا خود صبح به راه تو قمر میریزم

ساحل چشم من از شوق به دریا زده است!

   چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است!

جمعه را سرمه کشیدیم ،مگر برگردی! 

با همان سیصد و فرسنگ نفر برگردی!

زندگی نیست ،ممات است تو را کم دارد!  

  دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد!

از دل تنگ من ،آیا خبری هم داری؟  

  آشنا ،پشت سرت مختصری هم داری؟

منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست! 

   آه ،کم چشم به راهم بگذاری ،بد نیست!

نکند منتظر مردن مایی ،آقا؟  

  منتظرهات بمیرند،میایی آقا ؟

به نظر میرسد این فاصله ها کم شدنی ست!   

غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست!

دارد از جاده صدای جرسی می آید!   

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید!

منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست!  

  یوسف گم شده ی اهل حرم آمدنی ست!

می‌دانی چرا روز جمعه، نه «فرد» است و نه «زوج»؟... چون ترکیبی از «فرد» و «زوج» است، یعنی روز «فرج».

درخشش دوازدهمین ستاره امامت در شبانگاه تیرگی

http://img1.tebyan.net/big/1389/11/48130239179613417412316720498924823184102.jpg

مقام و منزلت، بر اساس لیاقت است نه بزرگی سن، چنان که در تاریخ زندگی پیامبر (ص) آورده‏اند که ایشان فرماندهی سپاه خود را به اُسامه بن زید که جوانی 19 ساله بود واگذار کردند در حالی که عده‏ای از صحابه به برکناری او معتقد بودند، پیامبر به دلیل لیاقت او، به فرماندهی‏اش اصرار داشت.امامت، یعنی نایب شدن از پیامبر و پذیرش ریاست بر تمام اشیا و موجودات، با شروطی پدید می‏آید که نمی‏توان آنها را از راه رنج، ریاضت، عبادت و تحصیل در تمام عمر به دست آورد. پس تعیین امامت فقط با خداوند عزوجل است که هر که را خواست تربیت کند، حکمت بیاموزد و قابل ریاست و امامت کند؛ البته در نزد خداوند، انسان کوچک و بزرگ در این مسئله یکسان است.تحصيل كمال واقعى انسان، پس از ختم نبوت، به پيروى از رهنمودهاى امام هر عصر وابسته است كه پيروى نيز بدون معرفت و شناخت امام ممكن نيست. از اين رو، شناخت ويژگى ها و اوصاف ائمه ى اطهار(عليهم السلام)در سير تكامل فردى و اجتماعى افراد و تحقق ايمان صحيح اهميت دارد. به گونه اى كه با تعابير گوناگون از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)روايت شده است:من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية

پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) شیعیان دوره کوتاهی از تحیر و سرگردانی را درباره امام دوازدهم تجربه کردند، که این مسئله با زمینه سازی های امامان پیشین و همچنین با تدبیر سازمان وکالت که زیر نظر حضرت مهدی(علیه السلام) اداره می شد، خیلی زود خاتمه پیدا کرد.البته این تحیر صرفا پس از شهادت امام یازدهم پیش نیامد بلکه به خاطر شرایط سیاسی خاصی که در دوره حضور امامان معصوم وجود داشت، معمولا پس از هر امامی اختلافی از این نوع میان شیعیان بروز می کرد. بنابراین شیعیان معمولا برای شناخت امام از روش های خاصی استفاده می کردند.

 شیعیان در دوره‌هایی از تاریخ، به‌ویژه از عصر صفویه به بعد، روز نهم ربیع‌الاول را روزی مبارک برشمرده و در این روز جشن‌هایی برگزار کرده‌اند. طبق منابع معتبر و کهن حادثه‌ی اصلی این روز، آغاز امامت حضرت مهدی(عج) است؛ زیرا پدر آن بزرگوار در روز هشتم ربیع‌الاول به شهادت رسیده، اما درخصوص جشن‌هایی که در این روز برای تولی یا به بهانه تبری برگزار می‌شود باید گفت که یکی از ارکان دین و از اعتقادات شیعه «تولی» و «تبری» است که از ضروریات دین بوده و در کنار نماز و روزه و حج و خمس و زکات و ... قرار گرفته است و هر مسلمان وظیفه دارد تا با استفاده از دلایل عقلی و نقلی به این دو موضوع همانند سایر واجبات الهی اعتقاد داشته باشد.

http://www.afkarnews.ir/images/docs/000386/n00386249-b.jpg

روز نهم ربیع‌الاول نزد شیعیان جایگاه خاصی دارد، چرا که این روز را یکی از اعیاد مهم تلقی کرده و به خاطر سالروز آغاز امامت امام زمان(عج) به شادی می‌پردازند.البته گهگاهی دیده می‌شود که بعضی از افراد جاهلانه یا عامدانه بیان می‌کنند که در چنین روزی خلیفه دوم کشته شده و داستان‌سرایی‌های بسیاری هم در زمینه دارند؛ افسانه‌هایی که بیشتر توسط دشمنان اسلام و برای دامن زدن به اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی ساخته می‌شود.

نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره‌ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می‌آید نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر(عج) در حقیقت امتداد غدیر، بلکه خود غدیری دیگر است.نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر(عج) است، بلکه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید.نهم ربیع الاول، پیام رسان بهار ظهوری است که گلهای زیبای زندگی همچون عدل، قسط، عزت، عشق، صفا، صمیمیت، گذشت، ایثار و ایمان و احسان در آن می شکفد.

عالمان دینی بر خرافه‌بودن این موضوع تأکید دارند و آن را موجب دامن زدن به اختلافات مسلمانان می‌دانند. این جور نباشد که کسى از یک گوشه‌اى خیال کند، دارد از شیعه دفاع می‌کند و تصور کند دفاع از شیعه به این است که بتواند آتش دشمنى ضد شیعه و غیر شیعه را برانگیزد، این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از ولایت نیست، اگر باطنش را بخواهید، این دفاع از آمریکاست؛ این دفاع از صهیونیست‌هاست برگزاری مراسمی تحت عنوان «عید الزهرا» یک امر عامیانه‌ای است که نمی‌توان آن را پای ارزش‌ها و شعائر شیعه تلقی کرد، به طوری که علمای بزرگ شیعه پرداختن به این مسائل را مخل وحدت مسلمانان می‌دانستند، برپایی چنین جشن‌هایی یک کار عامیانه‌ای است که برخی از افراد بدون توجه به مصالح مسلمین مطرح کردند، در حالی که مرگ خلیفه دوم در 9 ربیع‌الاول، از لحاظ تاریخی اعتباری ندارد.

 شیعه در گذشته آن چنان محدود، محصور و تحت تعقیب بود که حتی در برخی از ادوار شیعه بودن جرم بود، چه رسد به اینکه فرد تظاهر به تشیع کند، لذا احتمال دارد از دورانی که تشیع در ایران مذهب رسمی اعلام شد، از عصر صفویه و چه بسا در دوران قاجار به بعد این امر باب شده باشد. ماجرای قتل خلیفه دوم در این روز دسیسه دشمنان بوده که می‌خواستند با مطرح کردن آن در این روز مردم را از اصل امامت و مهدویت دور کنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با هشدار درباره برگزاری چنین مراسمی می‌فرمایند: بعضی‌ها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، این روزها و در این دوران کاری می‌کنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند ... اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیاسی آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیله‌ای پیدا کند، دلیل پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما می‌خواهید انقلابش را قبول کنید این است، می‌دانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟ بعضی دارند به نام فاطمه زهرا(س) این کار را می‌کنند، در حالی‌که فاطمه زهرا راضی نیست، این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شده ... آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، کاری کند که دشمنان حضرت زهرا را شاد کند کند.(هفته‌نامه عملی – فرهنگی بصیر(حوزه)، سال چهاردهم، شماره اول، مسلسل 323، صفحه 6)

جهان چگونه نفس می کشد؟ نمی دانم! کسی چه می داند... شاید زمان وعده الهی همین فردا باشد! این روزها کشکول دست ها از یاد خدا تهی است! این روزها شبح ناپیدای شیاطینی که با هیچ چیز از بین نمی روند، در هر کوی و برزن جولان می دهد! جهان هنوز به مرز بلوغ هم نزدیک نشده است! این روزها داس دروگر ریا، خوشه های زرین محبت را از مزارع دل ها چیده است!

این روزها، خارهای عداوت از زیر پوست نازک زمین سربرآورده و عدالت، زخمی خنجر کین و عداوت است! آسمان دل مرده است و زمین، از پستی، چشمانش متورم است! آهنگ سوزناک بی عدالتی، در گوش زمین پیچیده است و مرگ، مفهومی بالاتر از زندگی است!این روزها زمین تشنه است... و چشم های منتظر به بی انتهایی جاده، خشکیده اند غایت خلقت آسمان و زمین، رستن از اسارت است و اکنون زمین در خواب چندین هزاز ساله رفته است. این روزها زمین تشنه می سوزد... و در نیمی از از زمین یا شاید هم بیشتر جهان از گرسنگی و فقر فریاد می زند. ظلمت ماناتر از نور شده است، در جهانی که دل ها در آن نزدیکی را لمس نمی کنند و مهربانی، عشق، وفاداری، صمیمت و وفا فرهنگی فراموش شده اند...

نسیم از پس کوچه های عشق و آفتاب از لابه لای ابرها رخ می نماید آنگاه که باران عشق باریدن می گیرد و رحمتش را بر زمین و زمینیان عرضه می کند باید فاصله ها را برداریم و راه را برای آغاز امامت نور هموار کنیم.شب تاریک و راه ناپیداست و به قول شاعر نگه جز پیش پا را دید، نتواند که ره تاریک و لغزان است.آسمان با رخت بر بستن یازدهمین دردانه امامت و ولایت در هشتمین روز ماه ربیع الاول ندای وصال یار را زمزمه می کند و دنیا با التیام درد از دست دادن امامی از جنس مهربانی به آغازی بی بدیل امید می بندد.درخشش دوازدهمین ستاره آسمان امامت و ولایت در شبانگاه تیرگی و ظلمت کورسوی امید را در دل ناامیدان به روشنایی و عطش زندگی مبدل می کند و دست های شاکر نیازمندان و منتظران واقعی اش را به نشانه شکر بر هفت آسمان بلند می کند.

تو می آیی و ما در این تفکر که پهنای و ژرفای کدامین ملک می تواند سرای جولان حکومت عشق باشد؟ کدامین اریکه می تواند مسند قدرت بی مثال و جهانی آسمان را تاب بیاورد؟باید ابرهای تیره را از پهنا و گستره آسمان دل ها کنار زد تا تلاء لو انوار تابناک امامت در جانمان رخنه کند.باید دل هایی را که می لرزند و دست هایی را که متزلزل و ناخواسته به سوی غیر دراز می شوند به سوی روشنای آفتاب تشیع رهنمون شد و تردید اقتدا به خورشید را در دل ها به دست فراموشی سپرد.آنگاه خوشه های دعا از نگاهتان می رویند و امید در عطر ملیح گریبانتان جوانه می زند.آری! چشمهایمان منتظر دیدار رویتان سال ها بیابانگرد دیدارتان است یا اباصالح المهدی (عج) بر ما که مشتاقیم و از درد فراق می سوزیم هرچند اگر خطاکاریم، ببخش و دیدار چهره زیبایتان را نصیبمان گردان.

http://old.ido.ir/myhtml/news/1388/m12/138812031941.jpg

در طول تاریخ اسلام همواره دو گروه بودند که خسارت های جدی به اسلام وارد کرده اند ...امام صادق (ع) دراین باره می فرمایند: دو گروه کمر مرا شکستند؛ یکی فرد جاهل مقدس نما که با جهلش باعث می شود مردم به دین عمل نکنند و دیگری عالم بی تقوا که بی تقوایی اش مردم را از هر چه علم است بی زار می‌کند.همچنین امام زمان(عج) در نامه ای مرقوم فرمودند:احمق های شیعه قلب مرا آزار می دهند. کسانی که بال پشه از دین آنها با ارزش تر است. (الإحتجاج، شیخ مفید، ج۲، ص۴۷۴)

ولایت امام زمان(عج) به عنوان سرپرستی و حاکمیت وی بر افراد جامعه هست و این ولایت رکن و اساس دین است؛ هم چنین کلید گشایشگر و راهنمای انسان مسلمان در همه ابعاد دین است.معرفت، محبت و ولایت امام (عج)، زمینه ساز عهد و پیمان با ایشان است، چراکه عشق و ولایت بدون مسوولیت پذیری، هوسی بیش نیست. عهد، التزام و نوعی تعهد پذیری در مقابل شخص یا کاری است و باید خود را به وظایفی که نسبت به امام زمان(عج) داریم ملتزم سازیم و با ایشان برای انجام آرمان هایش عهد ببندیم و کسانی می توانند در عصر ظهور به این عهدها عمل کنند که در عصر غیبت به پیمان خود با امام عصر (عج) عمل کرده باشند. عهد و اطاعت، تجلی و نمود عشق و محبت است و زمینه سازی برای ظهور ایشان، بسط عدالت و فرهنگ عدل پذیری در جامعه و نهادینه کردن آن است.

 اولین نکته ای که ما در این عصر بایستی توجه داشته باشیم اعتقاد به ولایت امامی است که از نسل امام حسین (علیه السلام) و فرزند امام حسن عسکری(علیه السلام) است. با در نظر گرفتن ویژگی های کلی که از ایشان در متون دینی رسیده است و در مرحله بعد نیز باید به قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تمسک جوییم و مطابق آن عمل کنیم.البته این را هم در نظر بگیریم که فراتر از شناخت ظاهری که مکلفیم نسبت به امام داشته باشیم، معرفت معنوی و قلبی نسبت به امام زمان(علیه السلام) در همین عصر غیبت کبری نیز با پیروی بی چون و چرا از سیره پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) و برقراری رابطه عاطفی با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به دست می آید.

شناخت امام و معرفت مقام الهی او، یکی از مسوولیت های خطیر امت اسلامی به حساب می آید که این تکلیف بزرگ در ارتباط با وظایف دیگر شرعی از اولویت خاصی برخوردار است. امام خمینی(ره) در رهنمودهای خود ضمن بیان این نکته که "بعضی‌ها انتظار فرج را به این می‌دانند که در مسجد، در حسینیه یا در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (عج ) را از خدا بخواهند"، امت اسلامی را به انتظاری پویا و توام با تلاشی عملی در جهت آماده سازی زمینه های ظهور آن حضرت دعوت می کنند.مقام معظم رهبری نیز در بیانات خود ضمن برکات وجود حضرت حجت (عج) وظایف منتظران آن حضرت را برشمردند. ایشان می فرمایند :"... بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان(عج) این است که از لحاظ معنوی و اخلاقی، علمی و پیوندهای دینی و اعتقادی و عاطفی با مومنین و هم چنین برای پنجه در افکندن با زورگویان، خود را آماده کنند."

مولای من! تبریک آغاز امامت تان را از ما که مشتاق ظهورتان در این وانفسا هستیم پذیرا باش و به پاس عشقی که از شما بر دل داریم و شوقی در سر دستمان را بگیر و رخ بنما که باغ گلستانم آرزوست...آقای من! موج های دریای خیالم به شوق دیدن روی تو هر دم بی صبرانه سر بر ساحل ارادت می کوبند و پر تلاطم، بی صبرانه آمدنتان را انتظار می کشند.

به یقین پایان کتاب غربت عالم و آدم، با نام تو آغاز می شود و قلدران قدراه بند« نظم نوین جهانی » با آشوب شمشیر تو خاموش خواهند شد. کویر وجودمان، در انتظار باران ظهور توست. این دل ها د رحصار زمان، پوسیده اند و اینک آمدنت فرجام یأس، کوچ تاریکی، طلوع عدالت، صبح هدایت، تجلی شرافت و فضیلت های انسانی است. آمدنت پایانی است بر حیرت مدام آدمیان!آمدنت قامت گرفتن آرزوهای گمشده است!آمدنت رهایی نفس های حبس شده در سینه هاست که تو سایه گسترده ی لطف خدایی بر سر همه بلاکشان رنج دیده!

اینک جهان منتظر توست تا گندم زران طلایی عدالت، خوشه خوشه، موج زنند در پرتو گرمای دست های سخاوت تو... جهان منتظر توست تا نظم نویت جهانی را نظم کهن آسمانی کنی و تمام عقل ها، تسلیت برهان توفنده و بینش برنده کلامت شوند...جهان طلوعت را انتظار می کشد تا بیایی و پندارهای سبز، سرتاسر زمین را در آغوش کشند و انسان در خداگونه ترین ایستگاه تاریخی اش، کعبه، به تو ملحق شو و برخیزد تا نومیدی تنیده دردست و پاهایش که حاصل افسون سراب تمدن است و از زندگی بیزارش کرده، را رها کندو از چنگال انسان بی هویت آزاد شود. تمام چشمه ها یقین دارند که می آیی..

http://aftabnews.ir/images/docs/000085/n00085508-b.jpg

ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی
که بسوخت بند بندم زحرارت جدایی
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی