باکتری بروسلا که ایجاد کننده بیماری است، طیف وسیعی از پستانداران اهلی
و وحشی را مبتلا میسازد. این بیماری به علت ایجاد سقط جنین در دام، کاهش
تولید شیر، عقیمی و نازایی دامهای مبتلا و همچنین به علت ابتلای انسان به
بیماری تب مالت، همواره از دو بعد اقتصادی و بهداشتی مورد توجه قرار
میگیرد.
این بیماری به علت سقط جنین در دام، کاهش تولید شیر، عقیمی، نازایی و از
دست دادن ارزش های اقتصادی دام های مبتلا و همچنین به علت ابتلای انسان به
بیماری تب مالت، همواره از دو بعد اقتصادی و بهداشتی مورد توجه بوده است
نحوه انتقال تب مالت
بیماری تب مالت در حقیقت از راه تماس با افرادی که قصاب یا دامدار هستند یا لبنیات غیرپاستوریزه مصرف می کنند منتقل می شود، بنابراین شیرخام، پنیرهای محلی و بستنی های سنتی در انتقال این بیماری نقش موثری دارد.
علائم و نشانه های تب مالت
همانطور که از نام این بیماری مشخص است علامت اصلی این بیماری تب است که
عموما در عصر و شب به اوج می رسد و بیمار دچار تعریق فراوان می شود. اوایل
بیماری ممکن است تا مدت ها بجز تب و تعریق شبانه علامت دیگری وجود نداشته
باشد، ولی بتدریج درد استخوان ها و مفاصل بخصوص درد لگن در برخی بیماران
شروع می شود. درد لگن گاهی آنقدر شدید است که راه رفتن بیمار به سختی انجام
می شود.
از عوارض تب مالت، مننژیت و ضایعات مغزی است که می تواند قلب، سیستم تنفسی و تمام ارگان های بدن را تحت تاثیر قرار دهد.
در برخی بیماران علائم روحی مثل افسردگی هم تظاهر می کند. این بیماری اگر
درمان نشود گاهی می تواند با درگیری قلب و رگ ها باعث مرگ بیمار شود. از
دیگر عوارض مهم این بیماری، ایجاد آبسه در استخوان های ستون فقرات است که
باعث زمینگیر شدن بیمار می شود.
گاهی بیماری تب مالت حاد می شود که با درد عضلات و مفاصل بدن و بی اشتهایی
همراه است و با دردهایی شبیه سیاتیک و درد مزمن کمر خود را نشان می دهد.
جالب است بدانید بیمار در این مواقع حتی تب هم نمی کند.
راههای پیشگیری از تب مالت
برای پیشگیری کسانی که با گوشت و پوست حیوان در تماس هستند، لازم است از
عینک و دستکش استفاده کنند تا ترشحات حیوان آلوده به مخاط چشم و تنفس آنها
منتقل نشود.
شیوه دیگر پیشگیری از تب مالت، این است که از مصرف پنیر تازه خودداری شود.
پنیر باید ۹۰ روز در آب نمک بماند و سپس مصرف شود. شیر نیز باید حتما پس از
جوشاندن میل شود
مؤثرترین راه پیشگیری از بیماری استفاد ه از محصولات لبنی پاستوریزه است،
زیرا میکروب با جوشاند ن شیر از بین می رود . همچنین بیاد د اشته باشید
فریز کرد ن مواد غذایی این میکروب را نابود نمی کند .
قابل ذکر است که علاوه بر این واکسیناسیون د ام ها و کنترل بیماری د ر د ام
یک راه مؤثر د یگری برای کنترل این میکروب است. افراد ی هم که د ر
کشتارگاه ها فعالیت می کنند ، قصاب ها و شکارچیان حیوانات باید هنگام تمیز
کرد ن احشاء حیوان از د ستکشهای لاستیکی استفاد ه کنند .
در حقیقت هیچگونه واکسن اضافی که کاملاً مورد تأیید بوده و به مدت طولانی
باعث ایمنی فرد بشوند ، وجود ند ارد ، گرچه نوعی واکسن برای افراد شاغل د ر
صنایع د امپزشکی تولید شد ه، ولی این واکسن هر ۲ سال یکبار باید تکرار شود
و د ر تمام کشورها هم اجازه مصرف ند ارد .
یشگیری از این بیماری با واکسیناسیون دام های آلوده و ریشه کن کردن بیماری
در دام ها صورت می گیرد، ولی در هر صورت با توجه به این که این بیماری در
دام های ایران به وفور وجود دارد، بهترین راه پیشگیری، اجتناب از مصرف شیر
نجوشیده یا غیر پاستوریزه، پنیر محلی و بخصوص بستنی های غیرپاستوریزه و
متفرقه است
راههای درمان تب مالت
درمان بیماری تب مالت با داروهای آنتی بیوتیک موجود بخوبی انجام می شود.
کپسول داکسی سایکلین، قرص کوتریموکسازول، کپسول ریفامپین و آمپول
جنتامایسین و استرپتومایسین داروهایی هستند که برای درمان این بیماری
کاربرد دارند. معمولا از بین این داروها ۲ تا انتخاب می شود و به مدت حداقل
۶ هفته استفاده می شوند. البته می توان مثلا ۲ هفته اول همزمان آمپول
جنتامایسین و کپسول داکسی سایکلین استفاده شود و۴ هفته بعد فقط داکسی
سایکلین ادامه پیدا کند.
به هر حال در این دوره طولانی، مصرف دارو حتما باید تا پایان ادامه داشته
باشد تا از عود بیماری که متاسفانه در موارد زیادی رخ می دهد تا حد امکان
پیشگیری شود.
میگویند بخشی از هویت فرهنگی هر قوم و کشوری، غذا و آداب خاص پختوپز است. آنقدر که حتی خیلی از کشورهای کمتر شناخته شده نیز با همین حربه یعنی به بهانه غذاهای خاصی که دارند پای گردشگران و توریستهای زیادی را به کشورشان باز کردهاند.شیوههای آشپزی، آیینهای سنتی پخت و پز، استفاده از مواد غذایی که بر حسب جغرافیا و شرایط آب و هوایی کشورهای مختلف، متفاوت است و ... هر کدام از اینها میتواند حتی به تنهایی برای ترغیب و کشاندن گردشگران به کشورهای مختلف باشد. اما در کمال تعجب و با وجود تنوع بیشمار و البته قدمت باورنکردنی آشپزی سنتی در ایران، ما آنچنان که باید در زمینه معرفی این حرفه سنتی به جهانیان موفق نبودهایم. آنقدر که تقریبا میتوان گفت هیچ سهم چشمگیری در صنعت گردشگری غذا نداریم و تقریبا کمتر گردشگری هم پیدا میشود که قبل از سفر به ایران، اطلاعات دقیق و مناسبی درباره این سیل بیپایان غذاها و خوراکهای اصیل ایرانی داشته باشد.این موضوع از یک سو و از سوی دیگر کمرنگ شدن جایگاه این آشپزی سنتی حتی در میان خانوادهها هم نگرانی جدیدی برای فراموشی تدریجی آنها ایجاد کرده است .
این روزها که بازار پیتزا و فست فودها حسابی داغ است دیگر مجالی برای یاد کردن از غذاهای سنتی باقی نمیماند. تا جایی که خیلی از مردم عادی شهرهای مختلف حتی از غذاهای سنتی شهرها و استانهای مجاور و در نزدیکی خود هم اطلاع و شناخت چندان دقیقی ندارند.به راستی در چنین وضعیتی که حتی نام بعضی از غذاهای سنتی استانهای بزرگ هم به گوش خیلی از ماها نخورده است، چطور میتوان انتظار داشت که گردشگران خارجی که تازه همزبان ما هم نیستند نسبت به غذاهای سنتی ما شناخت و آگاهی کافی داشته باشند ؟
شاید اصلا نشود بهطور دقیق گفت که قدمت آشپزی در ایران به چه زمانی بر میگردد.فقط تاریخ نویسان همین قدر گفتهاند که از زمان ضحاک تاکنون مستنداتی مبنی بر وجود سبک آشپزیهای خاص اقلیم ایران وجود داشته است.همین طور از میان نوشتههایی که از زبان پهلوی در دست است در رساله دلکش خسرو کواتان و ریتک (خسرو و ریدگ) نکاتی درباره خورشها و خوردنیها و شیوه بهکار بردن و چگونگی آنها در دوره ساسانی به دست آمده است. اما آنچه که مسلم و غیر قابل انکار است اینکه، آشپزی سنتی ایرانی درست همچون یک میراث ارزشمند نسل به نسل و سینه به سینه از مادربزرگها به فرزندان منتقل و حفظ شده است. به طوری که برخی از غذاها و خوراکهای سنتی تا آنجا که حافظهها یاری میکند در یاد همه بوده و هست.اما از قدمت و موروثی بودن این هنر ارزشمند هم که بگذریم به جرات میتوان گفت ،آشپزی ایرانی یکی از کاملترین ترکیبات غذایی در جهان و آسیا است.
آشپزی ایرانی بسیاری از غذاهای کشورهای حوزه خاورمیانه همچون کشورهای ترکیه، ارمنستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان و عراق را تحت تاثیر قرار داده است. خورشها و آشهای ایرانی نشان میدهد که بهطور سنتی زنان ایرانی با شناختی دقیق از مواد غذایی و ترکیب آنها با یکدیگر برای غنیتر شدن هر چه بیشتر غذاها، به بازدهی خوبی دست یافتهاند. ترکیب گروههای غذایی گوناگون غلات، حبوبات، سبزیها و پروتئینهای گیاهی و حیوانی در همه خوراکها دیده میشود. غذای ایرانی، به علت وجود فرهنگ غنی ایران و اقوام مختلف از تنوع خاصی برخوردار است که کمتر فرهنگ یا کشوری چنین ویژگیهایی دارد. تمام اینها نشان از این است که ایرانیان مزههای جدید را با ترکیب کردن مواد غذایی به خوبی کشف و حتی ابداع کردهاند و در نهایت میتوان این افتخار را یدک کشید که شاید حتی بتوانیم در تنوع و تعداد غذا حرف اول را در جهان بزنیم. اما افسوس که این افتخار بزرگ هنوز مجالی برای جهانی شدن و رساندن آوازه این هنر اصیل ایرانی به گوش جهانیان پیدا نکرده است.
حتما و بدون شک همه شما برای یک بار هم که شده این تجربه مشترک را داشته اید که مثلا به یکی از شهرهای کوچک یا بزرگ سفر کردهاید و به توصیه آشنایانی که یا ساکن آن شهر بودهاند و یا قبلا به آنجا سفر کرده اند، قصد کردهاید که یکی از غذاهای محلی آن منطقه را امتحان کنید. اما زمانی که پرسان پرسان از مردم محلی و رستورانهای کوچک و بزرگ، محلی را که آن غذا را بپزند دنبال میکنید در نهایت به این واقعیت پی میبرید که بسیاری از غذاهای محلی معروف نواحی مختلف اصلا به بهرهبرداری تجاری و مورد استفاده قرار دادن برای مسافران و گردشگران نرسیده است و فقط این غذاهای محلی را درآشپزخانه کوچک زنان بومی میتوان پیدا کرد.این در واقع ضعف بزرگی است که نهتنها ضربه سنگینی به حفظ آشپزی سنتی و اصیل ایرانی میزند بلکه روز به روز هم آوازه این هنر را از خط جهانیشدن به دور میراند.
موضوع آشپزی سنتی ایرانی و بی توجهیهای زیادی که تا کنون نسبت به آن صورت گرفته است، موضوع مهمی است که متاسفانه با وجود تمام هشدارهایی که تاکنون داده شده است آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است. تا جایی که حتی دو سال قبل نان لواش به عنوان میراث معنوی کشور ارمنستان در یونسکو به ثبت رسید، آنوقت ما با بیش از هزاران خوراک و غذا و آش و حتی دسرهای سنتی و منحصر به خود تاکنون نتوانستهایم چیزی را به عنوان میراث معنوی خودمان به ثبت برسانیم که این موضوع واقعا نگران کننده است. نگرانی از این جهت که متاسفانه نه تنها رغبت بینالمللی نسبت به شناخت و ثبت این غذاها بسیار کم است که حتی خودمان هم انگار بیشتر به سمت این فستفودها و غذاهای ایتالیایی تمایل پیدا کردهایم! متاسفانه نه تنها در بین خانوادهها که حتی در صنعت هتلینگ هم این ضعف احساس میشود. آنقدر که در هتلهای چند ستاره و لوکس ما رستورانهای چینی و فرنگی ساخته میشود ، هیچ رستورانی صرفا برای معرفی غذاهای سنتی مناطق مختلف وجود ندارد. یعنی وقتی خودمان بستری برای معرفی آداب و سنن پخت و پز ایرانی فراهم نمیکنیم، چطور میتوان انتظار داشت که گردشگران خارجی با این شیوههای آشپزی و این غذاهای متنوع ما آشنا باشند.
حتی اگر دقت کرده باشید، در بسیاری از مناطق تفریحی و تفرجگاههای استانهای مختلف که تا همین چند سال قبل در ایام پیک تعطیلات و پر مسافر، برای جذب گردشگر در این مناطق انواع شیرینی و غذاهای سنتی و آشهای محلی طبخ میشد، اما به تازگی انگار آنها هم به این نتیجه رسیدهاند که سود پیتزا و ساندویچهای آماده و حتی چیپس و نوشابه خیلی بیشتر از طبخ غذاهای محلی است که این موضوع به راستی نگران کننده است. تعداد غذاها و خوراکهای ایرانی و استفاده از انواع سبزیها و گیاهان به خصوصی که هر کدام با دقت و برای انواع خاصی از خوراک انتخاب شده است، همه نشان از این دارد که قدمت و تفکر چشمگیری پشت میراث آشپزی ایرانی نهفته است. حتی در نقوش و سنگوارههایی که از دوران ایلامیان باقی مانده اسباب آشپزی و گیاهان مصرفی نیز کشف شده است.
آنوقت
در چنین شرایطی سهم آشپزی و غذاهای ایرانی ما از جشنوارهها و ثبت در
میراث معنوی جهانی واقعا چقدر است؟ حتی در بهترین رستورانهای ما هم هیچ
خبری از تنوع غذایی نیست و در هتلهای بینالمللی ایران و حتی رستورانهای
خارج از کشور تقریبا به جز چند نوع کباب و خورشت که آن هم با دیگر کشورها
از دید دیگران فرق چندانی ندارد، چیزی برای ارایه نیست که این مهم اتفاق
چندان خوشایندی نیست و بهتر است به دنبال راهکاری اساسی در این خصوص بود.
در حالی که تنوع غذاهای ایرانی به اندازهای زیاد و باورنکردنی است که به
جرات میتوان گفت در میان این همه طعم و انتخاب در هر صورت میتوان رضایت
خیلیها را با ذائقههای مختلف و از کشورهای مختلف جلب کرد. تنوع غذاهای
ایرانی به اندازهای است که فقط غذاهای استانهای گیلان و مازندران به
تنهایی با نیمی از اروپا برابری میکند؛ اما خلأ یک سیستم کارآمد برای
معرفی غذای ایرانی چه به گردشگران و چه به سازمانهای فرهنگی چون یونسکو
باعث شده است که این غذاها حتی در کشور خودمان نیز کم کم به فراموشی سپرده
شده و غذاهای دیگر فرهنگها جایگزین آنان شود.
از یک طرف ناآگاهی و
از طرف دیگر خلأ تبلیغات دو ترازوی سنگینی که روز به روز بر هویت و تنوع
آشپزی ایرانی سایه میاندازد.در خیابانهای شهر و پاساژها و مراکز تجاری و
هر جای دیگر تا سر را بچرخانید با انواع تبلیغات از رستورانهای فرانسوی
گرفته تا چینی و ایتالیایی و هندی مواجه میشوید در حالی که هیچ کس در این
میان سراغی از غذاهای اصیل و سنتی ایرانی نمیگیرد.
به جرأت میتوانم بگویم که هیچ کشوری به اندازه ایران تنوع غذا وخوراک ودسر و خورش ومخلفات غذایی ندارد.اما متاسفانه روی این غذاها برای تجاری شدن هیچ کاری انجام نشده. مثلا حلوا وفرنی و شله زرد و مسقطی دسرهای ایرانی هستند اما رستورانهای ما پر شده از تیرامیسو و شارلوت میوه و پلمبیر. خب وقتی ما از چیزی که داریم استفاده نکنیم ،مجبوریم از دسرهای وارداتی استفاده کنیم.گذشته ازهمه اینها واقعا تنوع غذا و نوشیدنیهای ایرانی حیرتآور است .چون ما به لحاظ جغرافیایی در مسیر تمدنهای مهمی قرارگرفته ایم و این موضوع تنوع غذایی ما را دو چندان کرده است. آشپزی ایرانی خیلی از غذاهای کشورهای خاورمیانه را تحت تاثیرخودش قرار داده. اما متاسفانه امروزه بسیاری از همین کشورهای آسیایی با اعمال تغییرات کوچکی در فرمول اصلی پخت غذاهای ایرانی آنها را به نام خود ثبت کردهاند.
مثلا شما در بسیاری از کشورهای حوزه خلیج فارس و آسیای مرکزی غذاهایی را میبینید که چه از لحاظ ترکیب و چه شیوه پخت و چه مواد استفاده شده شباهتهای زیادی با غذاهای ایرانی دارند اما با یک نام خیلی عجیب و مختص کشور دیگری به جهان معرفی شده است. در حالی که کمتر کشوری هست که این طور تنوع و تعدد غذایی داشته باشد. در حقیقت ایرانیان از سالها و حتی قرنها قبل رمزترکیب مزههای جدید با مواد غذایی مختلف را کشف کرده بودند.اما امروزبیشتر این ترکیبها به کلی در حال فراموشی است.بعد میگوییم چرا غذای ژاپن ثبت جهانی میشود اما غذای ما نه. چون ژاپن غذای سنتیاش را از خانهها بیرون آورده و رایج کرده و بعد از حالت سنتی به صنعتی تبدیل کرده و در آخر هم درخواست ثبت غذایش را به یونسکو داده اما ما حتی یک فیلم یا تبلیغ درباره اهمیت و ارزش غذاهایمان نساختهایم. هنوز خیلی از مردم خودمان هم نمیدانند که مثلا ماهی سفید فقط مختص کشور ماست و درهیچ نقطه دیگری وجود ندارد یا مثلا سبزی کوهی استفاده شده در بعضی از آشهای ما در هیچ نقاط دیگری وجود ندارد. آنوقت از یک گردشگر خارجی چه انتظاری میتوان داشت که این غذاها را بشناسد و به جهان معرفی کند!
صرف غذا در رستوران، خطر ابتلا به فشار خون را افزایش می دهد. به طوری که صرف هفته ای یک بار غذا در رستوران و یا خوردن غذای غیر خانگی این خطر را 6 درصد افزایش می دهد.خطر ابتلا به فشار خون بالا در افرادی که مرتب در رستورانها غذا می خورند و یا در خانه از غذای آشپزخانههای بیرون استفاده می کنند، بیشتر است. خطر ابتلا به فشار خون بالا در افرادی که تنها یک روز در هفته از غذاهای خارج از خانه استفاده می کنند نیز 6 درصد بیشتر است.مصرف غذاهایی که در خارج از منزل درست می شود با مصرف کالری، چربی اشباع شده و نمک بیشتر که همگی آنها موجب ابتلا به فشار خون بالا می شود، ارتباط دارد.
تغییر شیوه زندگی، شهر نشینی و ماشینی شدن در عصر تکنولوژی بر تغذیه مردمان نیز بی تأثیر نبوده و باعث گذار تغذیه ای از سمت غذاهای سنتی با ارزش تغذیه ای بالا به سمت غذاهای آماده یا فست فود با ارزش تغذیه پایین شده است.در این میان شیوع بالای بیماریهای مرتبط با تغذیه از جمله بیماریهای قلبی و عروقی، چاقی، سرطان و دیابت نیز خارج از انتظار نیست. به طوری که مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی رتبه اول و سرطانها رتبه دوم مرگ و میر را در کشور به خود اختصاص دادهاند. مصرف غذاهای سنتی می تواند به عنوان مرهمی بر عوارض و استرسهای زندگی مدرن باشد.در جامعه امروزی تغذیه نادرست یکی از مهمترین علل وقوع مرگ و میر و ناتوانی میباشد و تغذیه مناسب به عنوان یکی از ابزارهای کنترل اکثر بیماریها به شمار می آید. اصلاح رژیم غذایی میتواند در پیشگیری از وقوع بسیاری از این بیماریها مؤثر باشد.مصرف غذای سالم که برای بدن ضرر نداشته و حلال باشد، عامل اصلی حفظ سلامتی افراد است که دارای چند جنبه بوده؛ علاوه بر تأمین انرژی بدن برای رشد، برای ترمیم بدن و حفظ و تنظیم سیستمهای مختلف بدن نیز مؤثر است و در این راستا هیچ غذایی به تنهایی قادر به تأمین شرایط مورد نیاز بدن نیست.
طبخ غذا در ایران از اصالت خاصی برخوردار است که باید با معرفی آن سبک زندگی را تغییر دهیم تا از غذاهای فست فود نیز در جهت حفظ سلامت خود و خانواده فاصله بگیرند. علی اکبر حق ویسی در ارتباط با اهمیت گرایش به غذاها و نوشیدنیهای سنتی تصریح کرد: این غذاها و نوشیدنی های سنتی از هر گونه افزودنیهای غیر مجاز مصون بودند. از این رو سلامت افراد را به مخاطره نمیانداختند. از طرفی مردم برای انجام امور زندگی از تحرک بیشتری در گذشته برخوردار بودند. به همین دلیل خوردن غذاهای سنتی، چاقی به همراه نداشت. وی افزود: وجود انواع سبزیجات و گروههای غذایی و حتی میوه در غذاهای سنتی یکی دیگر از مؤلفههای مهم در سلامت غذاهای سنتی بود. برای نمونه غذایی همچون آلبالو پلو و یا آلو اسفناج سرشار از مواد مغذی بود که از میوهها و سبزیجات در کنار هم تهیه شده بود.در غذاهای سنتی از موادی استفاده شده است که طبع سردی و گرمی را مورد تاکید قرار داده و متناسب با مزاج افراد می باشد یعنی مواد اولیه به گونه ای کنار هم طبخ می شود که تعادل خوبی در سردی و گرمی داشته باشد.
مضرات استفاده از غذاهای فست فود
با توسعه شهرنشینی، افزایش اشتغال بانوان و کمبود وقت و زمان در طبخ غذا، متأسفانه ذائقه مردم و به ویژه جوانان به سمت غذاهای آماده و فست فود رفته است. دکتر عبدی، ادامه داد: استفاده از فست فودها به دلیل وجود نمک و مواد افزودنی در طولانی مدت، سلامت را به مخاطره می اندازد و موجب بیماریهای گوارشی، چاقی و فشار خون می شود.استفاده از نوشیدنیهایی همچون نوشابههای گازدار در کنار فست فودها زمینه را برای بروز دیابت فراهم می سازد.
«قاتل خوشمزه»؛ این دو کلمه توصیف خوبی است برای بلایی که به تازگی خانوادهها را دچار خود کرده است. فست فود که از هر دری هم بیرونش کنیم، یک پنجره برای بازگشت پیدا میکند. یکی از دلایل گرایش جوانان به فست فود این است که نسلهای جدید، غذاهای اصیل و سنتی را نمیشناسند. شاید نتوانیم جلوی تنوع روزافزون فست فودها و جلب مشتری رستورانهایی که این غذاها را میفروشند، بگیریم اما با معرفی صحیح غذاهای سنتی حد اقل میشود کاری کرد تا فست فودها در آینده یکه تاز سفره ایرانیان نباشد و حداقل بخشی از مردم به این غذاها توجه نشان دهند.ما غذاهای سنتی ارزشمندی داشتیم که کم کم به دست فراموشی سپرده می شود، در حالی که باید آنها را به نسل جوان معرفی کردبرخی از مردم فکر می کنند که زندگی به شیوه اروپایی ها و یا مثلا سبک های چینی و ژاپنی خیلی جذاب است و کلاس بالایی دارد اما هنوز هم طعم غذاهای سنتی و حضور در سفره خانه های قدیمی برای مردم جذاب است زیرا موجب می شود مدتی را از فضای شلوغ شهر دور مانده و به یاد دوران کودکی و جوانی افتاد.
یکی از مهمترین علل بروز و افزایش این بیماری ها مصرف غذای غیر سنتی به ویژه فست فودها می باشد که به دلیل نحوه پخت، چربی و نمک اضافه این نوع غذاها سلامتی افراد را تهدید می کنند و این درحالی است که در گذشته با مصرف غذاهای ساده، طبیعی و سنتی این بیماریها کمتر بودند و باید در زمینه باید بسترهای لازم و فرهنگ جامعه را به سوی مصرف غذاهای سنتی و سالم سوق داد. متأسفانه نسل امروز با توجه به فضایی که در جامعه وجود دارد گرایش به مصرف غذاهای فست فودی دارد که ادامه این روند موجب بروز مشکل در سلامتی آنها در آینده خواهد شد و باید مضرات غذاهای آماده به ویژه فست فودها به اطلاع مردم برسد و این امر نیازمند اطلاع رسانی مناسب در بین اقشار مختلف جامعه است.
به همین راحتی و به همین سادگی، در مرز هشدار قرار گرفتهایم و اصلا برایمان مهم نیست که هم چاق شدهایم هم شکمپرست شدهایم هم بدون تحرک شدهایم و هم...در خیابان که حضور یافتید فقط به مغازهها نگاه کنید تا دستتان بیاید شلوغ ترین مغازهها در هر ساعتی و هر روزی و هر فصلی، فست فودها و رستوارنها هستند! واقعا چه بلایی سر اعتقادات و اصول زندگی ما آمده است؟ مگر نه اینکه کمی قبلتر، غذای بیرون و رستوران تنها برای گاهی اوقات خوب بود و اغلب خودمان غذا طبخ میکردیم و بازهم اغلب شبها سبک غذا میخوردیم.
حالا چه شده که فراموش کردیم که چه دینی داریم و چه آئینی؟
مرگ سالی 150 هزار ایرانی با هفت منشا مشترک،خبری نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت.مرگی که به دلیل سبک غلط زندگی ایرانیها بلای جان آنها شده است.در محل کار که نشستهاید،از میان همکارانتان تعدادی دیابت دارند،عدهای از فشار خون بالا خسته شدهاند،دیگری نفسش بالا نمیآید،بس که سیگار میکشد و دیگری از چاقی رنج میبرد.اینها به عدم توجه دولت و دستگاههای مربوطه برنمیگردد یا اگر آنها هم مقصر باشند،این بار نمیتوان نقش مردم را در عدم توجه به سلامت خودشان نادیده گرفت، وقتی بزرگترین تفریح این روزهایشان رفتن به رستوران و زدن یک چلوکباب چرب به بدن است یا خوردن سوسیس و کالباس و پیتزا که دیگر نیازی به ثابت کردن ضررهایش نیست.
«در شرایط گذار اپیدمیولوژیک بیماریها،هفت عامل خطر منشأ بیش از 150 هزار مرگ سالانه در کشور معرفی میشوند،عواملی که مردم کم و بیش با آنها آشنا هستند؛سیگار،قلیان،تغذیه ناسالم،کم تحرکی، چاقی، فشار خون، قند خون بالا و کلسترول خون بالا.»
این هفت عامل، عواملی هستند که همه مردم کم و بیش با آنها آشنا هستند. سیگار از جمله این عوامل خطر است؛ این درحالیست که حدود 15 درصد مردم کشور یعنی حدود 5 میلیون و 300 هزار نفر استعمال سیگار دارند که البته با اضافه کردن قلیانیها، آمار افرادی که استعمال دخانیات دارند، بالاتر میرود.وی تغذیه ناسالم، کم تحرکی، چاقی، فشار خون، قند خون بالا و کلسترول خون بالا را از دیگر عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر خواند و افزود: در مجموع این هفت عامل خطر به همراه افسردگی (به عنوان عامل خطر برای خودکشی) حدود 70 درصد بیماریها را سبب میشوند. به این ترتیب درصورت کنترل این هفت عامل، خطر ابتلای مردم به بیماریهای مزمن کاهش مییابد.
انواع چیپس و پفک و نوشابههای گازدار جزو موادغذایی مضر سلامت هستندو نباید تبلیغ شوند اما اکنون شاهدیم که تبلیغاتی که از تلویزیون پخش میشود که نشان میدهد جوانان یا سالمندان چیپس میخورند و مردم را در این راستا تشویق کرده که نتیجهای جز بالا رفتن مصرف نمک و روغن ندارد. ما تنقلات سنتی مفیدی داریم که به فراموشی سپرده شده مثلاً انواع خشکبار، گندمک، شاهدانه و برنجک که ارزش غذایی بسیار دارد و اگر به صورت بهداشتی بستهبندی شوند جایگزین خوبی در بازار خواهند بود. در عین حال عرقیات سنتی کم شیرین، آبمیوه تازه خانگی و دوغ کم نمک و بدون گاز هم جایگزین مناسبی برای نوشابههای گازدار است.
بر اساس مدلسازی انجام شده، تا سال 1404 حدود 70درصد بیماریهای کشور به حوزه بیماریهای غیرواگیر مربوط است و مابقی آن به حوادث و بیماریهای واگیر از جمله «اچایوی» خواهد بود.ایران نیز مانند دیگر کشورهای در حال توسعه سه نوع اپیدمی بیماری را در خود جای داده است؛ اپیدمی بیماریهای غیرواگیر، اپیدمی بیماریهای واگیر نظیر ایدز و هپاتیت و اپیدمی مسائل و آسیبهای اجتماعی. این سه نوع اپیدمی روی یکدیگر اثر هم افزایی دارند. بر این اساس به منظور انجام مداخلات اثربخش روی هر یک از این مسائل و بیماریها، لازم است همزمان اقدامات مربوطه در سایر موارد نیز به کار گرفته شود؛ چرا که در غیر این صورت مداخلات کم اثر خواهد بود.
به عنوان مثال در فرد مبتلا به آسیب اجتماعی اگر در زمینه کاهش این آسیب وی اقدامی صورت نگیرد، نمیتوان مداخله موثری هم درباره بیماریهای غیرواگیر وی انجام داد بیماریهایی نظیر سرطانها، دیابت، فشار خون، چاقی، بیماریهای ژنتیکی، آسم، بیماریهای دهان و دندان، بیماریهای کلیوی و اسکلتی - عضلانی از جمله مهمترین بیماریهای حوزه غیرواگیر میباشندکه جهت کنترل این بیماریها از سالهای گذشته برنامههای متعددی آغاز شده است.از جمله این برنامهها میتوان به غربالگری و مراقبت دیابت، فشار خون و پیشگیری از پوسیدگی دندان در کودکان اشاره کرد که حداقل 30 درصد جمعیت کشور را تحت پوشش دارند.»
«سبک سالم زندگی از فعالیتهای بین بخشی است،که فقط در عملکرد وزارت بهداشت خلاصه نمیشود.وزارت کشاورزی،بخشهایی که در امر بازرگانی کار میکنند،وزارت ورزش و جوانان،وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداریها همه اینها در ایجاد بستر لازم برای جلوگیری از بیماریهای غیرواگیر نقش دارند.تا وقتی که شهرهای ما از سوختهای فسیلی آلوده میشود،تا وقتی که در قهوه خانهها استفاده از قلیان آزاد است که میتواند ضررهایی به مراتب بیشتر از سیگار داشته باشد،تا زمانی که بهای دخانیات در کشور از هزینه یک ساعت استخر ارزانتر است،اینها همه باعث میشوند در واقع نوع تفریحات جوانان ما به سمت تفریحات ایستا و کمتر سالم تغییر پیدا کند،این مسائل نیاز به یک فعالیت بین بخشی دارد.
وزارت بهداشت به تنهایی نمیتواند جلوی عرضه قلیان در قهوه خانهها را بگیرد. در دولت قبلی با این که مصوبهای هم در این زمینه وجود داشت،منتهی به انحای مختلف قهوه خانهها از زیر بار اجرای عدم عرضه قلیان فرار کردند،متاسفانه در حال حاضر استفاده از بدترین نوع قلیان،که تنباکوهای عطری است،در بین برخی از جوانان و حتی نوجوانان ما به یک خرده فرهنگ تبدیل شده است،که آثار سو بسیار شدیدی دارد.به صورت علمی ثابت شده است که یک دفعه استفاده از قلیان مانند مصرف یک پاکت سیگار میتواند بیماری زا باشد.»
در خیابانها اگر نگاه کنیم تعداد فست فودها و پیتزا فروشیها از تعداد ورزشگاهها هم بیشتر است،حتی آن رستورانهای سنتی هم که در آن غذای ایرانی و کمتر مضر طبخ میشود به علت این که قیمتشان گران در میآید دارند جایشان را به فست فودها میدهند.این موضوع نشاندهنده این است که باید بخشهای دیگر حاکمیت هم به این مسئله وارد شوند،که سبک غلط زندگی بلای جان ایرانیان شده است.»
«سوختهای فسیلی مشکل دار،آلودگی شهرها و ترافیک هیچ کدام به تنهایی در ید قدرت وزارت بهداشت نیست،بلکه وزارت بهداشت مثل دروازهبان یک تیم فوتبال هست که دفاع ضعیفی دارد و با اوج حملات از تیم مقابل که آسیب زاهای متفاوت جسمی و روانی باشند،روبهرو است.بنابراین این مسئله فقط از سوی وزارت بهداشت حل نمیشود،باید دید جامعی روی آن باشد.از وزارت ارشاد تا بقیه سازمانها در تغییر سبک زندگی ایرانیان و اهمیت جان مردم مسئول هستند.وقتی صداوسیما به عنوان یک رسانه عمومی میآید و پفک،چیپس،نوشابه و بستنی تبلیغ میکند.وقتی میگوید:بستنی از شیر بهتر است! بستنیای که با افزودنیهای غیرطبیعی درست میشود.خب چه انتظاری میتوان داشت.»
بوفههای مدارس پایگاهی برای ترویج تغذیه نامناسب
در رابطه با آموزش غلط شیوه تغذیه در جامعه،تنها تبلیغات صداوسیما مقصر نیست.موادغذایی که در بوفههای مدارس توزیع میشود،نیز یکی دیگر از شیوههای غلط تغذیه در ایران است که گریبان دانشآموزان را گرفته است. «در بسیاری از مدارس در سطح شهر،بوفههایی داریم که موادغذایی ناسالم میفروشند،بهویژه در مدارس غیر انتفاعی که نظارت بر آنها کمتر است،ساندویچ کالباس و سوسیس و حتی پیتزا در بعضی از بوفههای مدارس به فروش میرسد.فروش نوشابه در بوفههای مدارس چه معنی دارد جز این که ترویج آشکار تغذیه ناسالم است.وقتی در بسیاری از بوفهها شیر ندارند چرا باید نوشابه فروخته شود؟!
فرهنگ خانوادهها هم باید تغییر کند.اکنون از نظر علمی ثابت شده است استفاده از تنقلات زیر هفت سالگی کاملا ممنوع است،زیرا ذائقه فرد را تغییر میدهد و فرد سیستم مغزی و هیپوتالاموسش به غذاهای چاق کننده،پرنمک و پر شیرینی عادت میکند و این عادت غذایی برای همه عمر با اینها خواهد ماند.میزان واردات شکر متاسفانه هرساله دارد در کشور ما افزایش مییابد و میزان واردات و تولید روغنهایی که در واقع غیر اشباع هستند و شدیدا برای سلامتی زیان آورند دارد زیاد میشود.از سویی دیگر،به خاطر افزایش قیمتها سرانه مصرف لبنیات در حال پایین آمدن است.»
نحوه شهرنشینی باعث تغییر سبک زندگی
مسائل پیچیده فرهنگی باعث تغییر سبک زندگی ایرانیها شده است.این تغییر سبک فاکتورهای زیادی دارد.نحوه زندگی،شهرنشینی،تبلیغات نامناسب،حتی ترویج زندگیهای غربی که با فرهنگ ما متفاوت است،باعث این عوض شدن سبک زندگی و مشکلاتش شده است.
ذائقه فرزندان تعیین کننده سلامت غذا!
تغییر فرهنگی که براساس اشتها عمل میکند خطرناک است «این فرهنگی است که به غذاهای چرب،شیرین و پر نمک علاقه دارد.غیر از این موضوعات پدیده فرزند سالاری که حاصل طبیعی کنترل شدید موالید طی چند سال اخیر در ایران است،باعث شده است ذائقه فرزندان تعیین کنندهترین نکته در سبد غذایی خانوار باشد،و به جای نگاه کردن به ارزشهای غذایی و روشهای علمی برای تعیین سبد خانوار در واقع ذائقه بچهها مورد توجه قرار میگیرد.
به صورت کلی در حال حاضر 60 درصد مسائل بهداشتی مسائل بین بخشی است که از وزارت کشاورزی،صداوسیما، وزارت بهداشت، بازرگانی و...در آن موثر هستند. باید بدانیم دادن مجوز به این همه فست فود در شهرها چه نتیجهای دارد؟دادن مجوز به قهوه خانهها برای ارائه قلیان چه کمکی به اقتصاد کشور میکند که به آن بیتوجه هستند و سلامت انسانها را ندیده میگیرند.» زندگی ایرانیان عوض شده است.اینجا شرق آسیا نیست که ماهی و سبزیجات جزو اصلی زندگی باشند.قلیان جزو تفریحات است و فست فود جزو لذیذترین غذاها به شمار میرود.اما اینها تفریحاتی است که با جان ایرانیان سرو کار دارد و بلای جانشان شده است.