اضطراب از اختلالات روحی روانی است که به دلیل شیوع و گسترش آن در اشکال مختلف میان همه سنین، با عنوان 'بیماری قرن' شناخته شده است. دلهره و اضطراب از مواردی است که هر روزه در روابط کاری، اجتماعی، تحصیلی و حتی در زندگی خانوادگی در ارتباط با موضوعات متفاوت تجربه می کنیم، لازمه زندگی و باعث تلاش و تکاپو در امور روزمره انسان است.
وجود استرس نشانه وجود فهم و شعور است و
هر موجودی که 'فکر' داشته باشد با استرس و اضطراب نیز آشنا است زیرا وجود
اضطراب زیانی برای انسان ندارد بلکه این ترس از آینده و خطرهای قریب الوقوع
است که مشکلاتی را به همراه دارد.اضطراب بخشی از زندگی روزانه انسان مدرن
است. همه ما ممکن است هنگام مواجه با مشکلات کاری یا خانوادگی، در زمان
آزمون مدرسه یا دانشگاه، یا زمانی که مجبور به اتخاذ تصمیم های مهم در
زندگی هستیم دچار اضطراب شویم.
اما بیماری اضطراب چیزی بیش از این
دلواپسی ها و ترس های گاه و بیگاه است. برای فرد مبتلا به این بیماری،
اضطراب از بین نمی رود و نه تنها در اکثر ساعات شبانه روز در ذهن او وجود
دارد، بلکه به مروز زمان بر میزان آن افزوده می شود. این اضطراب و ترس اغلب
باعث کند شدن روال عادی زندگی برای فرد بیمار می شود و عملکرد وی را در
کار، درس و روابط شخصی تحت تاثیر قرار می دهد.
علائم اضطراب
افراد
مبتلا به بیماری اضطراب معمولا نمی توانند خودشان را از شر افکار مضطرب
کننده رها کنند، حتی وقتی می دانند که اضطراب آن ها بیشتر از حد معمول
است.آن ها نمی توانند استراحت کنند، به راحتی وحشت زده می شوند و نمی
توانند تمرکزشان را حفظ کنند. اغلب آن ها نمی توانند به راحتی بخوابند و در
طول شب بار ها از خواب بیدار می شوند. علائم فیزیکی بیماری اضطراب می
تواند شامل سرگیجه، سردرد، گرفتگی عضلات، درد عضلانی، سختی در خوردن غذا،
لرزش بدن، انقباض ناگهانی عضله، عرق کردن بیش از حد معمول، حالت تهوع و
ادرار بیش از حد معمول، نفس تنگی و گر گرفتگی باشد.
بیماری اضطراب
اغلب به آهستگی برای افراد بوجود می آید و در طول زمان میزان آن افزایش
پیدا می کند. علائم ممکن است در طول زمان بهتر یا بد تر شوند، اما اغلب
استرس آن را شدید تر می کند. وقتی بیماری اضطراب هنوز وخیم نشده، مبتلایان
به آن می توانند از نظر اجتماعی یا کاری فعال باشند، اما مبتلایان به نوع
وخیم اضطراب اغلب در انجام کوچک ترین کارهای روزمره ناتوان هستند.
علت ابتلابه اضطراب
با
آنکه علت اصلی ابتلا به بیماری اضطراب هنوز مشخص نیست، اما عوامل ژنتیکی
به عنوان یکی از عوامل اصلی این بیماری شناخته شده است استرس و عوامل محیطی
از دیگر عوامل ابتلا به این بیماری اند. محققان بر این باورند که بخش های
خاصی از مغز مسئول عواطف و حالاتی مثل ترس و اضطراب هستند. آن ها بر این
امید اند که پیشرفت های علمی در زمینه شناخت مغز بتواند در درمان اضطراب
موثر باشد.
چه کسانی در معرض ابتلا هستند؟
کمی
بیش از سه درصد افراد بالای 18 سال در کشور آمریکا در معرض بیماری اضطراب
قرار دارند. متوسط سن مبتلایان به این بیماری 31 سال است. زنان دو برابر
مردان در معرض ابتلا به بیماری اضطراب اند. معمولا از افرادی که بیش از شش
ماه در معرض اضطراب دائمی قرار دارند که از بین نمی رود خواسته می شود حتما
به دکتر مراجعه کنند.بیماریهایی از جمله استرس، وسواس، اضطراب و انواع
دیگر، فشارهای ناشی از عدم سلامت روح در انسان و بزرگنمایی مشکلات در ذهن
فرد است.
درمان اضطراب
معمولا
بیماری اضطراب از دو طریق روان درمانی و دارویی یا هر دو با هم درمان می
شود یا دست کم بهتر می شود. نوع خاصی از روان درمانی به نام درمان شناختی
رفتاری به بیماران یاد می دهد که در موقعیت هایی که مضطرب می شوند چطور فکر
کنند یا چطور از ترس دائم رهایی یابند. داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی
مخصوصی هم توسط پزشکان برای بیماران مبتلا به نوع حاد اضطراب تجویز می شود
که البته مصرف آن ها در دراز مدت می تواند عوارض جانبی برای بیمار به همراه
داشته باشد.
شناسایی و درمان هرچه سریعتر بیماریهایی از جمله
استرس، اضطراب و افسردگی موجب جلوگیری از پیشروی بیکاری و تنهایی در فرد و
بروز عواقب جبران ناپذیر می شود. آگاهی از مهارتهایی که با نام 'مهارتهای
زندگی' مشهورند در جهت چگونگی مقابله با اضطراب و استرس وارده از جانب محیط
بر فرد، بسیار کار ساز می باشد لذا آموختن آنها برای هر فرد و در هر سن
لازم است.
وجود سلامت اجتماعی یکی از مولفه های توسعه یافتگی جوامع به حساب می آید.این مفهوم به عنوان یکی از ابعاد توسعه در سال های اخیر توسط سازمان جهانی بهداشت مطرح شد و به این معناست که برای دسترسی به سلامت کامل، تنها سلامت جسمی و روانی کافی نیست بلکه از آنجا که انسان در محیط جمعی زندگی می کند، سلامت اجتماعی نیز ضروری است. منظور از «سلامت اجتماعی» مشارکت فعال مردم در زندگی اجتماعی است. این مشارکت از طریق شرکت در سازمان های غیردولتی و فعالیت های داوطلبانه، انجام فعالیت های شغلی، تحصیلی، انجام وظایف شهروندی مانند شرکت در انتخابات، پذیرش قوانین و مقررات، شرکت در اجتماعات و ... صورت می پذیرد.انسانی از نظر اجتماعی سالم خواهد بود که مشارکت فعال تری در جامعه داشته باشد. تأمین سلامت به مفهوم کلی آن برای همه افراد، به ویژه برای نوجوانان به دلایل گوناگون از اهمیت فراوانی برخوردار است.یکی از موارد نقض کننده سلامت اجتماعی رواج خشونت های اجتماعی است.خشونت و گسترش آن امروزه معضلی خطرناک برای جامعه است که هر روز بر دامنه آن افزوده می شود و نمودهای آن را می توان بین قشرها و طبقه های مختلف جامعه دید.
حال با این شرایط اگر ما برنامه ای برای کنترل این روند نداشته باشیم ممکن است در آینده جامعه با معضلات بیشتری در این زمینه درگیر شود.آمار پزشکی قانونی حاکی است هر ساعت 72 درگیری منجر به جرح در کشور و 12 نزاع در تهران صورت میگیرد. فقط در دو ماه نخست سال گذشته 104 هزار و 200 نفر به دلیل صدمات ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردهاند. بر همین اساس 104 هزار پرونده در مراجع قضائی تشکیل شده و بیش از 200هزار نفر تنها در دو ماه درگیر کلانتریها و دادسراها و دادگاهها بودهاند. براساس اعلام رسمی قوه قضائیه، تعداد ورودی پرونده به دستگاههای قضائی بیش از 10 میلیون بوده است.یعنی از هر 7 ایرانی، یک نفر سر و کارش با دادگاه، دادسرا، کلانتری و... است.
به صورت جدی شاهد افزایش آمار خشونت شهروندان در سنین و جنسیتهای مختلف هستیم.منازعات جزء ده جرم اول در کشور است. استفاده از آلات ضرب و جرح مانند قمه، چاقو، شمشیر و سلاح گرم در منازعات نشان میدهد که این پدیده اجتماعی از حالت عادی خارج شده و به سمت برخوردهای پرخطر و آسیبزننده تغییر مسیر داده است. از این رو لازم است به بحث پیشگیری از این موضوع به عنوان یک آسیب اجتماعی توجه بیشتری شود.در همین راستا همکاری خوبی با آموزش و پرورش ایجاد شده است. این همکاریها را در سطح مهدکودکها نیز افزایش میدهیم، چرا که معتقدیم هر اقدام موثر در کاهش نرخ جرم و تغییر رفتار مجرمانه باید از دبستانها و پیشدبستانیها آغاز شود.
زندگی در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی همیشه با مشکلات گوناگونی همراه است و خشونت نه تنها روش سنجیده ای برای کاهش آنها نیست بلکه دشواری های دیگری را نیز ایجاد خواهد کرد و این را تجربه افراد بی شماری در طول زمان های زیاد و در مکان های مختلف، نشان داده است.خشم از جمله هیجان هایی است که به طور طبیعی و ذاتی در همه افراد با تفاوت هایی وجود دارد و انسان در طول زندگی خود می آموزد و یا باید بیاموزد که هیجان هایش را تحت کنترل خود درآورد و در سطح متعادل نگاه دارد.یکی از راهکارهای اساسی کنترل خشم و جلوگیری از گسترش آن رواج فرهنگ عذرخواهی در جامعه است.فرهنگ عذرخواهی و کوتاه آمدن در کشور بسیار ضعیف شده و اگر هر کدام از افراد بتوانند در عذرخواهی پیش قدم شوند آتش شعله ور شده طرف مقابل را میتوانند خاموش کنند. بسیاری از دعواها به این دلیل است که یک نفر حقوق دیگری را زیر پا گذاشته و طرف مقابل در مقام اعتراض بر میآید. گاهی اوقات وقوع یک نزاع ساده میتواند منجر به حوادثی تلخ شود و خانوادهها باید به فرزندان خود آموزشهای لازم را داده و رفتار آنها را زیر نظر بگیرند.
افزایش خشونت های اجتماعی ناشی از عواملی مانند بیکاری، نبود درآمد پایدار و به طور کلی تحقق نیافتن عدالت اجتماعی است که این موضوع زنگ خطری برای جامعه است.یکی از دلایل افزایش خشونت های اجتماعی این است که افراد نمی توانند برخی از نیازهای طبیعی و قانونی خود را به خوبی برآورده کنند.نوع نگرش نسبت به زندگی و باورهای افراد نقش بسزایی در واکنش به مسائل مختلف دارد.گاهی اوقات تحقق نیافتن عدالت اجتماعی موجب می شود که افراد احساس کنند حقوق طبیعی و قانونی آنها پایمال شده است و از همین رو دست به خشونت و درگیری های اجتماعی می زنند.رشد میزان بیکاری نشانه ای از تحقق نیافتن عدالت اجتماعی است و از آنجا که برای افراد احساس محرومیت ایجاد می کند، موجب بروز انواع پرخاشگری ها و خشونت ها می شود.
افزایش استفاده از انواع مواد مخدر و به ویژه روانگردان ها و همچنین تمایل به مصرف مشروبات الکلی از عواملی است که منجر به رشد خشونت ها و درگیری های اجتماعی می شود.اگر تخلیه هیجانی افراد انجام نشود، یا بیماری های روان تنی بروز می کند و یا افراد دچار افسردگی می شوند که هرچه میزان افسردگی افزایش یابد، آسیب های بیشتری را به پیکره جامعه وارد می کند.برخی کارشناسان حقوقی معتقدند رسیدگی سریع قضائی به پرونده های نزاع یکی از عومل مهم در کاهش درگیری است.متاسفانه رسیدگی به پرونده های نزاع در دستگاه قضائی طولانی مدت است که این موضوع باعث می شود فرد خاطی به خوبی تنبیه نشود و گاهی شاکی با مشاهده این پروسه طولانی منصرف می شود. مجازات سریع مجرمان بیشترین تاثیر را در پیشگیری دارد. البته سیستم مدیریت شهری باید در جهت کاهش اضطراب و استرس بین شهروندان اقدام کند و هرچه آرامش در فضای شهری بیشتر باشد، نزاع کاهش می یابد.
ما همچنین می توانیم از تجربه کشورهایی که در این زمینه موفق بوده اند استفاده کنیم. حضور پلیس در شهر و افزایش احساس امنیت هم در کاهش نزاع به خصوص نزاع های مرگبار نقش دارد. در خیابان درگیری های بسیاری را دیده ایم که به دلیل حضور نداشتن پلیس تا ساعت ها ادامه پیدا کرده بوددر یک جامعه سالم هرگز هیچ فردی به خودش اجازه نمیدهد که بخواهد با رفتار نامتعارف خودش جامعه را دچار هیجان ،نگرانی و تشویش کند. چون لازمه امنیت و لازمه آرامش زندگی در جامعه رفتار متعارف است، رفتاری که بر مبنای رعایت حقوق همدیگر باشد. اگر این قضیه نباشد همان میشود که اول اشاره کردیم،قانون شکنی میشود، هرج ومرج میشود، هرج و مرج هم زمینهساز انواع خشونت میشود.در فرایند تولید خشونت، یکی از مهم ترین آسیب های خانواده های ناسالم، گردش خشونت در نسل های مختلف است. انتظار تربیت فرزندانی مهربان و صلح جو در خانواده هایی که پدر و مادر در آن مدام با هم نزاع و درگیری دارند کاری بس دشوار است زیرا براساس نظریه های یادگیری اجتماعی، خمیرمایه شخصیت فرد در دوره کودکی و در خانواده شکل می گیرد.
همانطور که گفته شد خشونت در خانواده منتهی به گردش خشونت از نسلی به نسل دیگر می شود زیرا فرزندانِ امروز، شهروندان و سرپرستان فردای جامعه و خانواده هستند.بخش بزرگی از مشکلات خانوادگی و نزاعهای خیابانی در جامعه امروز ما از فقدان مهارتهای ارتباطی مؤثر نشأت میگیرد.برنامههای ماهواره نیز تأثیر زیادی در افزایش خشونت در جامعه دارد، بدیهی است که مشاهده صحنههای خشونتآمیز، گرایش به پرخاشگری را در بیننده بالا میبرد و با توجه به اینکه اغلب برنامههای ماهوارهای به فیلمهای سینمایی و سریالهایی اختصاصیافته که در آن صحنههای خشونتآمیز بهطور مکرر تکرار میشود، این امر میتواند باعث افزایش خشونت در جامعه شود.به اعتقاد کارشناسان،فقدان فرهنگ گفتگو در بین بسیاری از افراد موضوعی به مراتب با اهمیت تر از دیگر موضوعات است.تقویت فرهنگ گفتگو از طریق فعالیت های فرهنگی و اجتماعی تا حد زیادی می تواند از خشونت ها و درگیری های اجتماعی افراد بکاهد.
این درحالی است که افراد جامعه از کودکی،آموزش های لازم برای گفتگو را از نهادهایی مانند خانواده و مدرسه دریافت نمی کنند و با روحیه ای که مبتنی بر گفتگو و درک متقابل نیست وارد زندگی اجتماعی می شوند.در این راستا لازم است آموزش و پرورش اقدامی اساسی برای نهادینه کردن فرهنگ گفتگو ، راه های برقراری ارتباط و گفتگو با دیگر افراد جامعه انجام دهد.جمع آوری سلاح سرد از جامعه، تا حدی مشکل را حل می کند اما تا ریشه کن نشدن خشونت در جامعه و حل زیربنایی مشکلاتی که دلیل به وجود آمدن خشونت هستند نمی توان به برطرف کردن این مشکل امیدوار بود.
-یادگیری شناخت خود
بالاخره همه ما کم و بیش استرس داریم ولی چگونگی مقابله با آن در افراد
مختلف، متفاوت است. مدیریت استرس میتواند یک ابزار قوی برای حفظ و ارتقای
سلامت باشد. راهکارهای مختلفی برای این کار وجود دارد که یکی از آنها
داشتن رژیم غذایی مناسب است.غذاها از چند طریق باعث کاهش استرس میشوند؛
مثلا غذای دلچسبی مانند یک لیوان ذرت مکزیکی، سطح سروتونین را که یک ماده
میانجی شیمیایی آرامشبخش در مغز است، افزایش میدهد. برخی غذاها هم
میتوانند سطوح کورتیزول و آدرنالین را که هورمونهای استرسزای بدن هستند،
کاهش دهند. در این مطلب با خوراکیهای ضداسترس آشنا میشوید.
1. کربوهیدرات
همه
کربوهیدراتها باعث میشوند مغز سروتونین بیشتری تولید کند. برای تامین
بلندمدت ترشح این ماده شیمیایی آرامشبخش، بهتر است از کربوهیدرات پیچیده
استفاده کنیم زیرا هضم و جذب آنها بیشتر طول میکشد. انتخابهای مناسب شامل
غلات کامل، انواع نان، پاستا و غلات آماده صبحانه هستند. همچنین
کربوهیدراتهای پیچیده با تثبیت سطوح قندخون باعث احساس تعادل در بدن
میشوند.
2. مرکبات
مرکبات منبع غنی ویتامین C هستند.
مطالعات نشان داده است این ویتامین میتواند سطوح هورمونهای استرس را
تعدیل کند و باعث ارتقای سیستم ایمنی شود. در یک مطالعه نشان داده شد اگر
افرادی که فشارخون بالایی دارند، قبل از انجام کارهای پراسترس، ویتامین C
مصرف کنند، مقدار فشارخون و سطوح کورتیزول (هورمون استرس) در بدنشان در حد
طبیعی باقی میماند.
3. اسفناج
کاهش سطح منیزیم در خون،
میتواند باعث سردرد و خستگی شود که از نشانههای استرس است. یک فنجان
اسفناج کمک میکند مقدار دریافت منیزیم خود را افزایش دهید. اگر اسفناج
دوست ندارید، سایر سبزیهای برگ سبز، سویای پختهشده و فیله ماهی قزلآلا
نیز غنی از منیزیم هستند.
4. ماهی
برای اینکه بتوانید
استرستان را کنترل کنید، از ماهیهای چرب استفاده کنید. اسیدهای چرب امگا 3
موجود در ماهی از قبیل ماهی آزاد و ماهی تن، جلوی تشدید استرس را میگیرد و
میتواند برای بیماریهای قلبی، افسردگی و نشانگان پیش از قاعدگی (PMS)
مفید باشند. برای اینکه دریافت خوبی از اسیدهای چرب امگا 3 داشته باشید،
مصرف 90 گرم ماهی چرب حداقل 2 بار در هفته را در برنامه خود قرار دهید.
5. چای
نوشیدن
چای میتواند آرامبخش باشد. در یک مطالعه افرادی که 4 فنجان چای در روز به
مدت 6 هفته مصرف کردند، با افرادی که نوشیدنی دیگری استفاده میکردند،
مقایسه شدند. افرادی که چای مینوشیدند، احساس آرامش و سطوح پایینتر
کورتیزول (هورمون استرس) پس از موقعیتهای استرسزا را گزارش کردند.
6. پسته
پسته
و سایر مغزها و دانهها منابع خوبی از چربیهای سالم هستند. خوردن روزانه
یک مشت پسته، گردو و بادام ممکن است به کاهش کلسترول، التهاب عروق قلب و
احتمال بروز دیابت کمک و از شما در برابر اثر استرس محافظت کند. البته باید
این نکته را نیز در نظر داشته باشید که آجیل، کالری زیادی دارد و در مصرف
آن نباید زیادهروی کرد.
7. آووکادو
یکی از بهترین راههای
کاهش فشارخون بالا، مصرف پتاسیم کافی است و نصف آووکادو دارای پتاسیم
بیشتری از یک موز متوسط است. با توجه به اینکه آووکادو غنی از چربی و کالری
است، حد متعادلی از این ماده غذایی را میل کنید.
8. بادام
بادام
سرشار از ویتامینهاست. ویتامین E که برای تقویت سیستم ایمنی بدن لازم است
و ویتامینهای گروه Bکه شما را در برابر حملات استرس یا افسردگی مقاومتر
میکند. روزانه یکچهارم لیوان بادام خام بهعنوان میانوعده مصرف کنید تا
از فواید آن بهرهمند شوید.
9. سبزی
سبزیهای خام میتوانند
استرس را از طریق کاملا مکانیکی کم کنند. خوردن کرفس یا هویج باعث حرکت
زیاد فک میشود که میتواند به رفع تنش و استرس کمک کند.
10. شیر
یکی
دیگر از کاهندههای استرس در زمان خواب، نوشیدن یک لیوان شیر ولرم است.
تحقیقات نشان میدهد که کلسیم، اضطراب و نوسانات خلقی مرتبط با نشانگان پیش
از قاعدگی را کاهش میدهد. البته استفاده از شیر بدون چربی یا کمچرب
توصیه میشود.
وعده قبل از خواب
مصرف کربوهیدرات هنگام خواب
میتواند ترشح ماده شیمیایی سروتونین از مغز را سریعتر کند و باعث شود
خواب بهتری داشته باشید. از آنجا که مصرف غذای سنگین قبل از خواب میتواند
باعث سوزش سر دل شود، از غذاهای سبک استفاده کنید.
مکملهای گیاهی
مکملهای
گیاهی بسیاری هستند که ادعا میشود کاهنده استرس هستند. یکی از بهترین
موارد مطالعه شده، علف چای (چای کوهی) است که فواید زیادی برای افراد مبتلا
به افسردگی خفیف تا متوسط دارد. اگرچه تحقیقات بیشتری لازم است ولی بهنظر
میرسد مکملهای گیاهی میتوانند باعث کاهش علائم اضطراب شوند. سنبلالطیب
نیز گیاه دیگری است که گفته میشود اثر آرامبخش دارد.
ورزش
علاوه
بر رژیم غذایی، یکی از بهترین راهکارهای کاهش استرس، ورزش است. ورزشهای
هوازی باعث افزایش گردش خون و انتقال اکسیژن میشود و باعث خواهد شد بدن
مواد شیمیایی به نام اندورفین ترشح کند که احساس آرامشی را در انسان ایجاد
میکند. 30 دقیقه ورزش هوازی 3 تا 4 بار در هفته توصیه میشود.با رعایت
رژیمغذایی صحیح، کامل و متنوع و مصرف موادغذاییای که نقش بیشتری در کاهش
استرس دارند، تا حدودی میتوان از میزان استرس و تنشهای روانی که امروزه
بسیاری از افراد جامعه دچار آن هستند، کاست.
راه های آسانی وجود دارد که با استفاده از آن می توان استرس را کاهش داد و
به آرامش رسید. با انجام برخی از این روش ها در روز، استرس به میزان
چشمگیری کاهش پیدا می کند.
مدیتیشن
این روش نیاز به مهارت
های زیادی ندارد. تمرین روزانه می تواند در انتقال های عصبی تغییراتی ایجاد
و در نتیجه فرد را به استرس مقاوم کند. صاف بنشینید و چشم های خود را
ببندید. جمله هایی مانند «احساس آرامش می کنم» را تکرار و آن را با تنفس
خود هماهنگ کنید. اگر فکری به ذهن شما می رسد، به آن توجه نکنید.
نفس های عمیق بکشید
این
روش همانند مدیتیشن عمل می کند. این روش میزان ضربان قلب را کند می کند و
فشارخون را نیز پایین می آورد؛ در نتیجه با استرس مقابله می کند. صاف
بنشینید و چشم های خود را ببندید. از طریق بینی آرام هوا را به داخل ریه ها
بکشید. توجه داشته باشید نفس باید از ناحیه شکم شروع شود بعد به قسمت
بالای بدن برسد و سپس خارج شود. برای باز دم این عمل را وارونه انجام دهید.
روی یک موضوع تمرکز کنید
با
تمرکز کردن می توانید استرستان را کاهش دهید. 5 دقیقه روی یک موضوع تمرکز
کنید. این تمرکز می تواند روی طعم غذایی باشد که می خورید یا احساس کوبیدن
کف پا به زمین هنگام راه رفتن.
با دوستانتان صحبت کنید
یک راه خوب کم کردن استرس این است که در خود فرو نروید. صحبت کردن با دیگران، از نزدیک یا تلفنی می تواند نگرانی شما را کم کند.
به علایم بدن خود توجه کنید
گاهی
نمی فهمید استرس و تنش فیزیکی کجای بدن قرار دارد؛ اما با یک اسکن ذهنی می
توانید تأثیر روزانه استرس روی مفصل ها، عضله ها و استخوان ها را بفهمید.
صاف بنشینید یا به پشت قرار بگیرید. از شست پا شروع کنید و آن قسمت را که
شل یا سفت است، حس کنید.
نعمت ها و توانمندی هایتان را به خود یادآوری کنید
یادآوری
نعمت هایی که در اختیار دارید، خیلی از نگرانی ها و فکرهای منفی شما را از
بین می برد. برای این کار، یک دفترچه تهیه کنید. این کار به شما کمک خواهد
کرد تا تمامی چیزهایی که به دست آورده اید، افرادی که به آن ها عشق می
ورزید و مهارت ها و احساسات خود را به خاطر بسپارید. هنگامی که احساس استرس
می کنید، به نوشته های خود مراجعه کنید. این کار به شما کمک می کند تا
بفهمید که چه چیزهایی اهمیت دارد.
با ماساژ یا کمپرس بدن را تسکین دهید
به مدت 10 دقیقه گردن، شانه، صورت، قسمت بالای سینه و عضلات پشت را با آب ولرم کمپرس کنید.
بخوانید و بخندید
خندیدن
روی خلق و خوی فرد تأثیر می گذارد زیرا میزان کورتیزول را کاهش می دهد و
آندروفین را در بدن رها می کند. کورتیزول هورمون استرس و آندروفین ماده
شیمیایی است که از طریق مغز برای بهبود خلق و خو تولید می شود.
ورزش کنید
ورزش
راه دیگری برای رهایی از استرس است. لازم نیست که ورزش های شدید انجام
دهید. فعالیت هایی مانند پیاده روی و یوگا می تواند اضطراب و افسردگی را
کاهش دهد.
وقتی نور نباشد
تغییر حال و احوال در
فصلهای خاص را افسردگی فصلی یا اختلال تاثیرپذیری فصلی (SAD) میگویند.
حالتی که هر ساله در یک زمان مشخص رخ میدهد. معمولا هم در فصلهای سرد
سراغ مردم میآید و البته کسانی هم هستند که در بهار یا خیلی نادر در
تابستان دچار این افسردگی میشوند.مهمترین عامل این افسردگی هم کاهش نور
است. نور عامل انرژی است و وقتی مجبور میشویم در تاریکی به خانه برگردیم و
کمتر از نور خورشید استفاده کنیم، انرژیمان کمتر میشود.روانشناسان
میگویند شیوع افسردگیهای فصلی در سنین بالای 45 سال بیشتر است. واکنش
بیوشیمیایی بدن در برابر تغییرات آب و هوایی در این سنین به ایجاد تغییرات
خلقی دامن میزند و البته این نوع از افسردگی در زنان نسبت به مردان شیوع
بیشتری دارد.بعضی از افراد هم به طور ژنتیک مستعد ابتلا به این اختلال
هستند که در زنان به مراتب بیشتر از مردان است.
از طرف دیگر افسردگی در فصل پاییز و زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین از غده پینهآل در مغز است که هورمون وابسته به خواب هم نام داشته و در تاریکی و هنگام خواب شبانه بیشترین ترشح را دارد.بنابراین در پاییز و زمستان که طول روز کوتاه و طول شب بلند میشود، میزان ترشح این هورمون در بدن بیشتر میشود و در فرد ایجاد علائم افسردگی میکند. میزان این افسردگی در کشورهای سردسیر با زمستانهای طولانی معمولا بیشتر است و حتی آمار خودکشی را در این فصلها بالا میبرد!
گردش و تفریح یادتان نرود.
علائم افسردگی فصلی تا حدود زیادی شبیه افسردگیهای عادی است. غمگینی، اضطراب، بیقراری، انزواگرایی، بیعلاقگی به فعالیتهای روزانه و ناتوانی در تمرکز، خستگی مفرط و کمبود انرژی، نیاز شدید به خواب و مواد قندی و نشاستهای، افزایش اشتها و پرخوری و در نهایت اضافه وزن هم در بسیاری از این افراد دیده میشود.اگر شما هم در این فصلها بیحالتر هستید، بیشتر میخوابید، ذهنتان دیگر خلاق و پویا نیست و کمتر بیرون میروید و فعالیت اجتماعی کمتری دارید، عصبی هستید و دیگر از زندگی لذت نمیبرید، باید فکر درمان باشید.
افسردگی فصلی به خودی خود خطرناک نیست اما اگر ادامه پیدا کند یا در مواجهه با مشکلات جدی زندگی عمیقتر شود، میتواند شما را مبتلا به افسردگی کند که درمان آن سختتر است.یکی از درمانهایی که برای این اختلال پیشنهاد میشود نوردرمانی است که باعث میشود از ترشح زیاد ملاتونین در بدن جلوگیری کند. در موارد پیشرفته این اختلال از نور سفید فلورسنت استفاده میشود اما اگر اختلال شما یک افسردگی گذرا و خفیف است میتوانید خودتان را بیشتر در معرض نور قرار دهید.سعی کنید ساعتی را در طول روز زیر آفتاب راه بروید یا در تعطیلات آخر هفته از فضاهایی که آفتاب و نور بیشتری دارند استفاده کنید. تحقیقی انجام شده که نشان میدهد یک ساعت قدم زدن در نور آفتاب به اندازه دو ساعت قرار گرفتن در مقابل نور سفید فلورسنت میتواند در بهبود بیماری موثر باشد.اگر میتوانید صبحها کمی زودتر از خواب بیدار شوید و قبل از رفتن به سرکار پیادهروی کنید. وقتی که هوا ابری است زمانی را در خارج از خانه بگذرانید و خودتان را در اتاق تاریک و بسته حبس نکنید.
از جمع دوستان و خانواده غافل نشوید، حالا که اول فصل پاییز است و احتمالا هنوز افسردگیتان بالا نزده، برنامههایی برای دیدار با دوستان و وقتگذرانی با خانواده بریزید. این کار نشاطتان را بیشتر میکند و نمیگذارد در تنهایی خود فرو بروید.حتما در طول روز پردههای اتاق و محل کارتان را کنار بزنید تا از نور بینصیب نمایند. حتی از لامپهای روشنتر برای تامین روشنایی محل کار و خانه استفاده کنید.اگر سرتان شلوغ است و در طول روز نمیتوانید بیرون بروید سعی کنید ساعتی را حتما کنار پنجره قرار بگیرید تا هم آفتاب بخورید و هم از فضای بسته فاصله بگیرید.زمان خواب و کیفیت خواب هم در این زمینه موثر است. بیبرنامه نباشید و زمان خواب و بیداری منظمی برای خودتان داشته باشید.افراد دارای اختلال خلقی فصلی که موقع مشخصی در صبح بیدار میشوند و موقع مشخصی نیز میخوابند، در مقایسه با افرادی که در اوقات متغیر بیدار شده و میخوابند، در طول روز هوشیارتر بوده و کمتر احساس خستگی میکنند.از رنگها غافل نشوید. رنگهای روشن و گرم باعث تقویت روحیه و احساس شادی میشوند. در لباسهای پاییزیتان یا در دکور خانه از این رنگها استفاده کنید تا روحیه بهتری داشته باشید.
تغذیه در روند بهبود اختلال افسردگی فصلی خیلی اهمیت دارد. حتی با بهبود شرایط تغذیه میتوانید از بروز این اختلال پیشگیری کنید. کمبود آهن، امگا3 و اسیدفولیک تاثیر مستقیمی با بروز علائم افسردگی دارد.ویتامین گروه B که در گوشت قرمز، جگر، تخممرغ، غلات، دانههای خوراکی و ماهی هستند، در رژیم غذاییتان بگذارید. مصرف قهوه و شکر را در روز کمتر کنید چون هر دوی اینها تاثیر ویتامین گروه B در بدن را کم و علائم افسردگی را شدیدتر میکنند. خوراکیهای حاوی ویتامین C مثل پرتقال و کیوی را هم فراموش نکنید.اگر فکر میکنید کمبود ویتامین دارید یک آزمایش ساده بدهید و با تجویز پزشک از مکملها استفاده کنید.
یک نکته خوراکی و دوست داشتنی دیگر اینکه شکلات بخورید! شکلات سیاه به دلیل داشتن منیزیم نشاطآور و ضد خستگی است و حال و احوال شما را بهتر میکند.موز هم به دلیل داشتن ویتامینهای B6، C و منیزیم و گلوسیدها که انرژیبخش هستند و آجیلها به دلیل داشتن امگا 3، پتاسیم و آهن و ویتامینهای گروه B، برای پیشگیری و درمان اختلال افسردگی پاییزی توصیه شدهاند.اما یادتان باشد اگر با رعایت همه این نکتهها باز هم حال و احوالتان بد است و نمیتوانید با هوای پاییزی کنار بیایید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید. شاید شما نشانههای افسردگی داشته باشید و لازم باشد هر چه زودتر درمان جدی را آغاز کنید تا دچار مشکلات بیشتر نشوید.
شکستها و ناکامیها، عامل افسردگی
افسردگی حالتی روانی است که نشانههای آن شامل بیعلاقگی نسبت به لذات زندگی، نداشتن انگیزه، بیحالی، بیتحرکی، گوشهگیری، گرفتگی خلق و خو، زودرنجی، ماتمزدگی، کاهش فعالیتهای ذهنی، کاهش خلاقیتها و فعالیتهای حیاتی، از دست دادن انرژی حیاتی، احساس ناامیدی، افکار خودکشی و دیگر جنبههای شناختی و جسمانی است.برخی از روانشناسان، افسردگی را در واقع یک اختلال در مغز میدانند. استفاده از فنآوریهای جدید تصویربرداری از مغز، روشن ساخته است که در افسردگی، مدارهای عصبی که مسئول تنظیم افکار، خلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها و رفتار هستند از حالت طبیعی خارج شده و ارتباطات صحیحی بین این مناطق وجود ندارد.
برای افسردگی علل و عوامل گوناگونی را مطرح میکنند که از جمله آنها علل وراثتی است. البته بسیاری از افراد به سبب علل خارجی و بیرونی و محیطی گرفتار افسردگی میشوند؛ زیرا شکستها و ناکامیهای گوناگون در زندگی چون شکست عشقی، شکست کاری یا حتی مرگ دوستان و آشنایان بسیار نزدیک که شخص به آنان وابستگی عاطفی و روحی دارد، از مهم ترین عوامل افسردگیهاست. عامل سوگنشینی در غم از دست دادن کسانی که دوستشان داریم، در بسیاری از موارد اگر استمرار یابد، موجب افسردگی میشود.
به نظر میرسد که اندوه از دست دادن هر کس و هر چیزی که انسان به آن وابسته است و احساس تعلق دارد، علت اصلی در ایجاد افسردگیهاست. هر انسانی به کسان یا اموری وابستگی و احساس تعلق دارد که نوعی اعتیاد است؛ وقتی متعلق از شخص گرفته شود، آن تعلق بیمتعلق آدمی را میآزارد و رنج میدهد. چنین شخصی همانند معتادی است که موادمخدر را از او گرفتهاند ولی اعتیاد هنوز وجود دارد. چنین شخصی در درون نیازی را احساس میکند که نمیتواند بدان پاسخی مناسب دهد. از همینرو گرفتار رنج شدید میشود که در اصطلاح از آن به اندوه و حزن یاد میشود.
از سنتهای الهی این است که آدمی را با مصیبتهای گوناگون، از وابستگی و دلبستگی رهایی بخشد؛ چرا که انسان برای دنیا ساخته نشده است؛ زیرا دنیا مکانی برای نشو و نمو انسان و گذرگاهی به سوی ابدیت اخروی است. پس هرگونه وابستگی، امری نادرست و رویهای غلط و باطل است؛ چه رسد که انسان به این امور دلبسته شود و فراتر از وابستگی، به این امور تعلق و یا تعلقخاطر پیدا کند. هرگونه علقه به این امور که از زینتهای دنیاست نه زینتهای انسان، موجب میشود که در صورت از دست دادن، احساس کمبود و ناکامی و شکست کرده و دچار افسردگی شود.
از نظر قرآن هرگاه انسان، چیزی را از دست دهد که از آن او نیست، ولی بدان تعلقخاطر یافته و وابسته و دلبسته شده است، احساس شکست و ناکامی میکند و دچار افسردگی میشود. لذا وابستگی و دلبستگی را مهمترین علت و عامل در ایجاد افسردگی میشمارد.
راهکارهای قرآنی در درمان افسردگی
راهکاری که خداوند برای رهایی از افسردگی ارایه میدهد ارتباط تنگاتنگی با بینشها و نگرشها دارد. قرآن در تحلیل علت افسردگی به حوزه بینشها و نگرشها توجه خاصی مبذول میدارد و از همین منظر نیز به ارایه راهکارهای برون رفت بلکه ریشهکنی علل و عوامل افسردگی و اندوه و حزن میپردازد.
خداوند در آیات قرآنی بیان میکند که اصولا دنیا محل گذر انسان است و هرگونه تعلق و وابستگی و دلبستگی به آن، کاری بیهوده و لغو است. از همین زوایه دید است که از نظر خداوند زندگی دنیا به عنوان لهو و لعب مطرح میشود؛ زیرا نباید به عنوان یک اصل مورد توجه و طلب قرار گیرد. هرگونه طلب دنیا، کاری بیهوده است و آدمی را از مقصد عالی دور میسازد. (انعام، آیه52)
بدترین حالتی که انسانها در زندگی دنیوی بدان گرفتار میشوند فراتر از طلب دنیا، دلبستگی به آن است به گونهای که دنیا برای آنها محبوب و دوست داشتنی میشود. (ابراهیم، آیه3) در چنین حالتی، فقدان محبوب دشوارتر شده و اندوه و حزن به شدت افزایش مییابد و شخص را به جنون میکشاند.
در حالی که اصولا از نظر انسان مؤمن که نگرش الهی دارد و برای او آخرت و ابدیت اصالت دارد، دنیا ابزاری برای آخرتسازی است. نگاه مؤمن به دنیا نگاه به ابزاری است که میبایست به درستی از کارکرد هر یک آگاه شد و آن را برای مقاصد اخروی به کار گرفت. بنابراین، دنیا و متعلقات آن هرگز برایش هدف نمیشود.
انسانها باتوجه به فقر ذاتی (فاطر، آیه15) همواره دنبال غذا و بینیازی هستند. از اینرو، آن را در هر چیز کمالی میجویند. همین مسئله موجب میشود که در مادیات دنیا، کمالاتی را جست وجوکنند، در حالی که ذات دنیا ناپایدار و متغیر است و هرگز کمالات آن ثابت و باقی نیست، ولی اشتباه ادراکی و محاسباتی بشر موجب میشود تا بدان گرایش یافته و آن را به عنوان کمالی که فقرزداست بجوید خداوند برای اصلاح نگرش انسان به دنیا، از طریق عقل و وحی بر آن است تا بیان کند که کمال مطلق تنها در خداوند غنی حمید است (همان) و برای اینکه به غنایی برسند میبایست خود را به خدا برسانند و خدایی شوند.
خداوند در آیه 50 سوره ذاریات از مردم میخواهد که از غیر خدا هر چیزی که هست بریده و منقطع شده و به سوی خدا بگریزند (ففروا الی الله) در حقیقت از نظر خداوند دنیا همانند پیچکی است که آدمی را به گیر میاندازد و به بند میکشد و اجازه نمیدهد تا حرکت کمالی داشته باشد. لذا انسانها باید از دنیا و متعلقات آن به سوی خداوندی که غنی حمید است بگریزند تا نجات یابند.
تسلیم و رضا، مهمترین مؤلفه آرامش
خداوند در آیات قرآنی بر آن است تا زندگی انسان را در همین دنیا بهگونهای سامان دهد که سعادتآفرین باشد و آسایش و آرامش را در همین دنیا پیش از آخرت تجربه کند. به این معنا که تمام زندگی او در دنیا و آخرت به سلامت باشد و از هیچ بیماری جسمی و روانی رنج نبرد. از همین رو آموزههای معرفتی و دستوری قرآن برای مدیریت جسم و جان انسان در دنیا وارد شده تا انسان، سالم و معتدل در دنیا زندگی کرده و سالم و سلامت به آخرت برود و در دارالسلام برای ابدیت زندگی کند. (مریم، آیه33)
هدف خداوند در همین آیات آن است تا انسانها حقیقت مالکیت، ربوبیت، قدرت و علم خداوند را بشناسند و بدانند که همه چیز در هستی براساس یک نظام عادلانه و حکیمانه ساخته شده و خداوند برای رساندن هر چیزی به آن هدف حکیمانه به مدیریت و ربوبیت میپردازد و با پرورش هر چیزی بر آن است تا آنها را به کمال بایسته و شایسته خود برساند. خداوند هم دانا به نیازهای هر کسی است و هم توانا به انجام آن است. پس پرسش ذات هر موجودی را میشنود و به آنها پاسخ مناسبی میدهد.
همین مسئله موجب میشود تا انسان مؤمن به این باور برسد که همه چیز در دنیا براساس یک حکمتی است و هرگز امری در جهان بیمشیت و اراده الهی رخ نمیدهد. پس هر چیزی که در دنیا اتفاق میافتد، مبتنی بر مشیت حکیمانه و عادلانه الهی است و خداوند بر آن است تا به مهر و رحمت و گاه به چوب مصیبت، مردم را به سوی کمال سوق دهد که همان قرب صفات الهی است که با ربانی شدن انسان تحقق مییابد. (ذاریات، آیه 56؛ آلعمران، آیه 79)
از آیات قرآنی به دست میآید که انسان اگر بتواند نگرش خود را براساس تسلیم و رضا سامان دهد، از همه مصیبتها و مشکلات رهایی یافته و همواره در آرامش و آسایش خواهد بود، هرچند که به ظاهر از نظر مادی فقیر است ولی از نظر روحی و روانی در آسایشی است که خوابیدن روی سنگ خارا نیز برای او چون خوابیدن بر روی تشکی از پر قو است.
1-مقام تسلیم: یکی از مهم ترین نگرشهایی که خداوند در آیات قرآنی بر آن تاکید دارد مقام تسلیم است. اصولا هدایت وحیانی بر کلیدیترین واژه و مفهومی که تاکید دارد همین تسلیم است. از همینرو عنوان اسلام بر هدایت وحیانی درطول تاریخ بشریت اطلاق شده است. تسلیم در لغت درچند معنا از جمله به معنای سلام کردن، اعطای چیزی به کسی، گردن نهادن، راضی شدن به چیزی، اطاعت و انقیاد و فرمانبرداری و سرسپردگی آمده است. (لغتنامه، ج 4، ص 5891، «تسلیم») اما آنچه در اینجا مراد است همان سرسپردگی و انقیاد محض است. خداوند از انسانها میخواهد تا همواره تسلیم محض خداوند باشند؛ چرا که چنین حالتی در انسان نشان از پذیرش خالقیت، الوهیت، مالکیت و ربوبیت خداوندی دارد. برآیند چنین ایمانی به خداوند آن است که در شخص آرامشی نسبت به همه وقایع هستی پدید میآید که هیچ چیزی نمیتواند جایگزین آن شود. (بقره، آیه 112) از نظر قرآن، انسانی که به چنین بصیرت و ایمانی رسیده است در برابر خداوند تسلیم محض بوده ودر همه زندگیاش اهل توکل و تفویض است.(یونس، آیه 84) و از هیچ کسی و هیچ چیزی نمیترسد و خوف و هراسی به دل راه نمیدهد.(یونس، آیات 83 و84) از نظر قرآن کسی که به مشیتالهی قایل باشد و بداند که در جهان چیزی بیرون از دایره مشیتالهی رخ نمیدهد، در برابر مشیتالهی که حکیمانه و عادلانه است تسلیم میشود و همین روحیه تسلیم است که او را به آرامش میکشاند و اهل توکل میکند. (توبه، آیه 51) از مهمترین علل و عوامل زمینهساز روحیه تسلیم در برابر مشیتالهی به آگاهی از عزت و حکمت خداوند (بقره، آیه 208 و 209)، ایمان به خدا (بقره، آیه 285)، توجه به بازگشت همه چیز به سوی خداوند (بقره، آیات 208 تا 210)، توجه به گستردگی نعمتهای خداوند (نحل، آیه 81)، اعتقاد به توحید (حج، آیه 34)، اعتقاد به توحید ربوبی و ربوبیت خداوند بر همه هستی (بقره، آیه 131)، تقوا پیشگی (آلعمران،آیه 102) و مانند آن اشاره کرد.
2-مقام رضا: بیگمان نتیجه «تسلیم» و برآیند طبیعی آن در «رضا» نهفته است. رضا که در لغت به معنای خشنودی است (لغتنامه، ج 7، ص 10662)، «رضا»؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 356، «رضی».) از سوی بنده به این معناست که قضا و قدر الهی را ناپسند نشمارد و این امر محقق نمیشود مگر آنکه بنده به قضای الهی و کارهای تکوینی و احکام تشریعی خداوند راضی باشد. (المیزان، ج 9،ص 375) چنین حالتی در بنده موجب میشود که وقتی مصیبت و مشکلاتی در زندگی او پدید آید نسبت به آن واکنش غیرمنطقی نداشته باشد و آرامش خود را از دست ندهد. وقتی انسان نسبت به مشیتالهی راضی و خشنود باشد، چنین خشنودی بطور طبیعی خشنودی خداوند را نسبت به بنده موجب میشود و تحت فضل و رحمتالهی قرار میگیرد. (مائده، آیه 119، توبه، آیه 100، مجادله، آیه 22) خداوند در آیات 27 تا 29 سوره فجر بیان میکند که چگونه نفس مطمئن به خداوند، از رضایت دو سویه سود میبرد و زندگیاش به آرامش خاصی میرسد.
مهم ترین عامل در ایجاد مقام رضا، تسلیم در برابر مشیت الهی است. کسی که در برابر خداوند تسلیم است هیچ چیزی از ثروت و فقر، هجر و قرب، درد و سلامت، او را تحت تاثیر قرار نمیدهد بلکه در برابر خداوند حکیم و عادل سر تسلیم فرود آورده و بدان راضی است. انسانی میتواند به این مقام برسد که در زندگی دنیوی از چشم دوختن به داشتههای دیگران و دلبستگی به دنیا اجتناب ورزد (طه، آیات 130 و 131) و از عقل و خرد واقعی بهرهمند باشد که او را به جای دنیاطلبی به سوی آخرت طلبی و بهشت سوق میدهد. پیامبر(ص) میفرماید: یا علی العقل مااکسبت به الجنه و طلب به رضی الرحمن؛ ای علی! عقل چیزی است که با آن بهشت و خشنودی خداوند رحمان به دست میآید. (کنزالعمال، ج 13، ص 151، ح 36472).
نگاه اهل بیت(ع) به مشیت الهی
امام باقر(ع) در دیدار جابربن عبدالله انصاری از بینش و نگرش اهل بیت(ع) و رضایتمندی ایشان به مشیت الهی اینگونه سخن میگوید که در حکایت پیشرو آمده است: جابربنعبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص) در بستر بیماری افتاده و آخرین لحظات زندگانی خود را میگذراند. امام باقر(ع) به عیادت او رفت و کنارش نشست و فرمود: ای جابر، حالت چطور است؟ جابر، پیرمردی که عمری را در رکاب پیشوایان معصوم علیهمالسلام گذرانیده بود، عرض کرد: حال پیرمردی را دارم که پیری را بر جوانی میپسندد و مرگ را نسبت به زندگانی بیشتر دوست دارد و به بیماری نسبت به تندرستی علاقه بیشتری دارد. او میخواست اینگونه بر ناملایمات شکر گزارد و بگوید که از هیچیک از آنها نابردباری نمیکند. اما امام باقر(ع) سخنی فراتر از آن گفت و فرمود: «اما من آنچه را خدا بخواهد دوست دارم. اگر جوانی را بخواهد به آن علاقهمندم و اگر بیماری را بر تندرستی من بپسندد، من هم همان را میخواهم و اگر زندگی را بر مرگ در مورد من ترجیح دهد، همان را برمیگزینم.»
(جامعالسعادات ج 3/ ص 285)
باباطاهر همدانی به خوبی مقام رضا را در شعر زیر سروده است:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
صبر در برابر مشکلات وناکامیها
کسی که بتواند به مقام تسلیم و رضا برسد میتواند به سادگی در برابر مشکلات و مصیبتها صبر کند و از افسردگی رهایی یابد و کسی که بداند دلبستگیهای او به دنیا نادرست است و باید خود را از آن برهاند در برابر از دست دادن نهتنها اندوهگین نشود بلکه شاد باشد که بند و متعلقی و تعلقی از او برداشته شده است. بسیاری ازکسانی که گرفتار تعلقات دنیوی هستند وقتی با مرگ مواجه میشوند، به عذاب سختی در هنگام مرگ دچار میگردند؛ زیرا میبینند که تعلق هست ولی متعلق از آنان جدا شده است. این حالت و احساس از دست دادن، آنان را به جنون میکشاند و در عالم برزخ نفیر ایشان بلند است.
اگر بتوانیم خود را از متعلقات و تعلقات رهایی بخشیم دیگر در هنگام دادن نعمتی خوشحال نمیشویم و درهنگام از دست دادن آن نیز ناراحت و اندوهگین نشده و دچار افسردگی و نومیدی نخواهیم شد. (آل عمران، آیه 153؛ حدید، آیه 23) و دادنها و گرفتنها را مایه اکرام و اهانت نمیشماریم (فجر آیات 15 و 16) و با مسائل زندگی به گونهای دیگر برخورد کرده و بویژه در برابر مشکلات و مصیبتها و ناکامیها صبر پیشه کرده و به مشیت الهی گردن مینهیم و تسلیم محض او میشویم.
ایجاد سلامت روانی، هدف سازگاری فرد با محیط اطراف خود است در صورتی که بتواند خود را با محیط تطبیق دهد، قابلیتهای خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفی و رفتاری باشد، در این صورت میتوان گفت، از سلامت روانی برخوردار است.خانواده به عنوان اولین، مؤثرترین، مهمترین کانون رشد و تربیت ومنبع کسب اطلاع در شکلگیری و ایجاد سلامت روانی نقش ارزندهای را دارد و هیج جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کند مگر اینکه از خانوادههای سالمی برخوردار باشد، خانوادهای که بتواند خود را با تغییرات اجتماعی وسیعی که ناشی از گذر سنت به مدرنیزه است تطبیق دهد و در این راستا به تربیت فرزندانی توجه داشته باشد که بتوانند برای خود و جامعهشان مفید واقع شوند.سازمان جهانی بهداشت (WHO)، سلامت روانی را توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمانی تعریف کرده است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارد.این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقبماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب میشد.
سلامت روانی همان سلامت فکر کردن و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است نه تنها جسم، بلکه روح نیز احتیاج به مراقبت دارد و این دو جدای از هم نیستند.شخصیت فرزندان در نهاد خانواده شکل می گیرد و شالوده هویت آنان در آن پایه ریزی می شود و بسیاری از اصول فردی و اجتماعی را در این آموزشگاه می آموزند از اعمال، کردار و گفتار پدر و مادر خود سرمشق می گیرند.در کنار سایر جنبه های مربوط به رشد فرد، ارتقاء سلامت روانی و عاطفی یکی از مولفه های مهمی است که در کانون خانواده باید مورد توجه قرار گیرد و پدر و مادر به عنوان افراد در تامین آن وظیفه دارند شرایطی را مهیا سازند تا ضمن بهره گیری از تعالیم اسلام به رشد سلامت روانی فرزندان، خانواده و جامعه کمک نمایند.تحقیقات انجام شده درباره کودکان قبل از ورود به دبستان نشان می دهد که شخصیت آنان اکثرا متاثر از شرایط خانواده ای است که در آن زندگی می کنند و همین شرایط است که چهار چوب انفعالات و عواطف آینده آنها را می سازد.
بررسی دقیق تری در همین زمینه ثابت کرده است که فرزندان خانواده های نابسامان یا از هم پاشیده که با پدران و مادرانی عصبی و زود رنج زندگی می کنند، به علت کمبودهای عاطفی یا محرومیت از تربیت صحیح، اغلب افرادی پرخاشگر، یاغی، منفی باف و حتی بزهکار از آب در می آیند.رفتار و گفتار والدین میبایست الگویی برای فرزندان باشد. رفتار دانشآموزان همانند آیینه ایست که والدین رفتار خود را در آن میتوانند مشاهده کنند. فرزندان از والدین خود تقلید میپذیرند و همانندسازی میکنند. بیقراری و آشفتگی پایدار پدر ومادر بر سلامت عاطفی و رشد مهارتهای شناختی کودکان تأثیر منفی دارد، بنابراین در ابتدا نیاز به سلامت روانی والدین است که در صورت دارا بودن میتوانند در جهت ایجاد سلامت روانی فرزندان خود تلاش کنند.شخصی که از سلامت روانی بالایی برخوردار است از کار و زندگی خود احساس رضایت دارد و از وقت خود استفاده مفید می نماید، با دیگران از در تفاهم وارد می شود و برای احساسات و عواطف مردم ارزش قایل بوده و آنها را محترم می شمارد. چنین فردی می تواند محبت کند، دیگران را دوست بدارد خود را با دیگران وفق بدهد و با اجماع سازگار شود.
نهایتا اینکه سلامت روان هیچگاه با فهرست و خصوصیات ثابت و ویژگی های معینی تعریف نشده است ولی با ذکر تعاریف فوق می توان چشم انداز کلی آن را ترسیم نمود، هر چند هدف ما در این مقاله بیان عوامل موثر بر سلامت روان و علی الخصوص پدر ومادر و شرایط زندگی کودکان است.همانطور که قبلا بیان شد، شالوده شخصیت فرد بویژه از حیث سلامت عمومی در نهاد خانواده پایه ریزی می شود و با توجه به اینکه پدر و مادر و شرایط زندگی مهمترین پارامتر های تاثیر گذار در این روند محور بحث قرار می گیرند و نقش آنها را نباید از نظر دور داشت، در همین راستا پدر و مادر می توانند با بهره گیری از تعالیم اسلام و روشهای علمی نیازهای عاطفی و جسمانی کودکان را مرتفع نموده و آنها را برای سازگاری با جامعه آماده نمایند. و با تامین سلامت روانی و عاطفی آنهاخانواده ای سالم و نهایتا جامعه ای سالم را پایه ریزی کنند.