کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

حقایقی اعجاب انگیز درباره مغز انسان

حقایقی اعجاب انگیز درباره مغز انسان


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


آیـا تـا کنون اتـفاق افـتاده کـه در مـورد مـغز خود فکر کنید و نسبت به عملکرد آن اظهار تعجب نمایید؟

در این مقاله قصد داریم تا شما را با چند نمونه از سحرآمیز ترین حقایق موجود درمورد مغز شگفت

http://mit-ocw.sbu.ac.ir/Portals/1/images/bcshomepage.jpg

انگیزتان آشنا کنیم. ▪ وزن طبیعی مغز یک انسان معمولی چیزی در حدود ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ گرم می باشد، چیزی در حدود یک کیسه شکر. ▪ مغز انسان از مغز فیل ها کوچکتر است. وزن مغز یک فیل چیزی در حدود ۶۰۰۰ گرم اندازه گیری شده است. این در حالی است که مغز انسان از مغز میمون ها بزرگتر است. مغز یک میمون وزنی معادل ۹۵ گرم دارد! مغز سگ ها چیزی در حدود ۷۲ گرم و گربه ها ۳۰ گرم برآورد می شود.

میزان وزن پوست کلی بدن دو برابر میزان وزن مغز انسان می باشد!

وزن مغز انسان %۲ از کل وزن بدن او را تشکیل می دهد. حداکثر عرض آن ۱۴میلی متر، طول ۱۶۷ میلی متر و ارتفاع ۹۳ میلی متر دارد. ▪ در ماه های اولیه حاملگی، یاخته های عصبی موجود در مغز با سرعتی معادل ۲۵۰۰ نرون در دقیقه تولید مثل می کنند. ▪ ۶۰ درصد کل حجم مغز را سلول های سفید و ۴۰ درصد آنرا سلول های خاکستری تشکیل می دهند. ▪ سرعت انتقال اطلاعات در نرون های مختلف، متفاوت است. نرخ این انتقال می تواند به کندی ۵/۰ متر در ثانیه باشد و یا به تندی ۱۲۰ متر بر ثانیه باشد. رقم ۱۲۰ متر در ثانیه معادل عددی نزدیک به ۲۶۸ مایل در ساعت می باشد

http://www.aftab.ir/articles/science_education/biology/images/da804639fd5b0de1ab79e5881d786267.jpg

۷۵% از مغز یک انسان را آب تشکیل می دهد.

مغز انسان قادر است بیش از تعداد کل اتم های موجود در کل دنیا، ایده در خود داشته باشد و آنها را تجزیه تحلیل نماید! اگر می شد نیرویی که در مغز جریان دارد را مهار نمود، به واسطه آن می توانستید یک لامپ ۱۰ واتی را روشن نگه دارید. ▪ من ۱۰ سال پیش عمل جراحی مغز انجام دادم، به همین دلیل اطلاعات بسیار جالبی در مورد مغز دستگیرم شد. به عنوان مثال متوجه شدم که خود مغز هم میتواند درد را احساس کند. (می توان نتیجه گرفت که عمل جراحی مغز درد زیادی به همراه دارد(

۲۰% از کل اکسیژنی که در بدن پمپاژ می شود، به مغز می رسد.

و در حدود ۷۵ میلی لیتر از خون در هر دقیقه به مغز پمپاژ می شود.

مغز شما حاوی ۱۰۰ میلیارد یاخته ی عصبی است. یعنی چیزی در حدود ۱۶۶ برابر کل افرادی که بر روی کره زمین زندگی می کنند. حتی می توانیم در حدود ۳۱۷۱ سال به عقب باز گردیم و تمام انسان هایی را که از آن موقع تا کنون بر روی زمین زندگی می کرده اند را نیز در شمارش خود به حساب آوریم، آنوقت شاید تعداد آنها با نرون های موجود در مغز برابری کند. ▪ زمانی که شما به دنیا آمدید مغزتان چیزی در حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ گرم بود، اما تمام سلول هایی را که می بایست تا آخر عمر داشته باشید، در مغزتان وجود داشت. در حقیقت می توان گفت که مغز یکی از اندام هایی است که در زمان تولد از سایر اندام ها به فرم بلوغ یافته ی خود نزدیکتر است

رشد مغز در سن ۱۸ سالگی متوقف می شود.

تعداد گذرگاههای اندیشه ای که مغز می تواند تولید کند عبارت است از:

ـ یک عدد ۱ که جلوی آن ۵/۱۰ میلیون کیلومتر صفر با خط معمولی تایپ شده باشد!

ـ بیهوشی ۸ تا ۱۰ ثانیه پس از نرسیدن خون به مغز اتفاق می افتد.

ـ کل مقوله های مربوط به ;تفکر; توسط جریان الکتریسته و تغییر و تحولات شیمیایی میسر می شوند

http://persian-star.net/1388/1/26/1/3.jpg

اطلاعاتی در مورد مغز

مغز چیست؟

مغز انسان یکی از جالب ترین چیزهایی است که بر روی این سیاره یافت می شود. این ماده گرم و نرم گوشتی به شما اجازه فکر کردن، راه رفتن، صحبت کردن، یاد گرفتن، دوست یابی، درک احساسات، و درک معنای زنده بودن را می دهد.

کدام حیوان بزرگترین مغز را دارد؟

وال برگترین مغز را دارد به طوریکه وزن مغز این حیوان چیزی نزدیک به ۶ کیلوگرم می باشد.

با در نظر گرفتن نسبت وزن کلی بدن به وزن مغز، انسان ها بزرگترین مغز را نسبت به وزن بدن خود دارند.

سلول های مغزی چه کاری انجام می دهند؟

هر یک از سلول ها با هزاران سلول دیگر مغزی در ارتباط هستند. هر بخش از مغز مسئول انجام کار مخصوص به خود می باشد (بوییدن، دیدن، صحبت کردن و غیره). ارتباط سلول های مغزی به گونه ای است که در کنار هم یک شبکه عظیم متصل را تشکیل می دهند. اگر شما بتوانید کل ثانیه هایی را که از زمان دایناسورها تا کنون گذشته است را بشمارید، آنوقت می توانید ارتباطاتی را که میان سلول های عصبی مغز وجود دارد را بشمارید.

آیا مغز هنگامیکه چیزی را یاد می گیریم تغییر می کند؟

دانشمندان بر این باورند که هر بار که یک فکر جدید به ذهنتان خطور می کند و یا چیزی را در ذهن خود حفظ می کنید، یک پیوند عصبی جدید در مغز ایجاد می شود.

آیا می توانم حافظه خود را تقویت کنم؟

البته؛ حافظه شما هم مانند یک ماهیچه ها، شبیه به ماهیچه های دیگر بدن است. هرچقدر بیشتر از آن استفاده کنید، بهتر می شود. بنابراین می توانید برای آن تمرینات روزانه ای در نظر بگیرید. به عنوان مثال در مورد ریزترین جزئیات کارهایی که در طول امروز انجام داده اید، فکر کنید: زمانیکه در حال قدم زدن به طرف محل کار یا مدرسه بودید، زمانی که با کسی صحبت می کردید یا سعی کنید تمام چهره های جدید، نام ها، بوها، و یا مکان هایی که را که امروز با آنها آنها شدید را به خاطر بیاورید

http://www.behdasht.gov.ir/uploads/damans_2058.jpg

آیا می توانم یادبگیرم که سریع تر فکر کنم؟

بله، مانند سایر چیزهای دیگر، زمانیکه تمرین کنید، مطمئناً می توانید از عهده آن بر بیایید. مثلاً در مورد تمام لغاتی که با حرف ;پ; شروع می شوند، و یا به یاد آوردن نام تمام حیوانات، شروع کنید. حل جداول حروف متقاطع، پازل، و معما نیز انعطاف پذیری مغز را بیشتر کرده و به شما اجازه می دهند تا روند تفکر خود را تسریع بخشید.

آیا مغز اینشتین بزرگتر از افراد عادی بوده؟

نه، حتی می توان گفت که مغز او از حالت طبیعی هم کوچک تر بوده. هوش بالای او به واسطه پیوند های ایجاد شده میان سلول های عصبی مغزش ایجاد شده بود. هر زمان که شما چیز جدیدی یاد می گیرید، یک ارتباط جدید میان سلول های مغزتان ایجاد میشود.



در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

۱۰عملکرد موثر برای افزایش قدرت تمرکز مدیران در تصمیم گیری

۱۰عملکرد موثر برای افزایش قدرت تمرکز مدیران در تصمیم گیری


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


اصول فراوانی وجود دارند که باعث شوند ذهن خود را همانند بدنتان متناسب سازید همان طور که برای تناسب اندام خود وقت و هزینه می گذارید تا اندامهایتان متناسب گردد، ذهن شما نیز با یک سری عملکردها می تواند تناسب یابد وبهتر عمل نماید . اصول فراوانی وجود دارند که باعث شوند ذهن خود را همانند بدنتان متناسب سازید همان طور که برای تناسب اندام خود وقت و هزینه می گذارید تا اندامهایتان متناسب گردد، ذهن شما نیز با یک سری عملکردها می تواند تناسب یابد وبهتر عمل نماید

The image “http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:c_L3t6KpiSyuwM:http://www.bornanews.ir/Images/News/larg_pic/29-9-1387/IMAGE633653689825468750.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

مهمترین مسئله که بنا به نظربعضی از تئورسین های مدیریتی که :

تصمیم گیری مترادف مدیریت و رهبری است. ما نیز برآنیم تا بعضی از عملکردهای ساده اما کاربردی را در این مقاله برایتان معرفی کنیم تا به عنوان یک مدیر موفق در مرحله تصمیم گیری به شما کمک نماید .

مقدمه :

عوامل متفاوت و گوناگونی وجود دارند تا قوه تصمیم گیری شما را بهبود بخشند به عنوان مثال اگر قبل از خواب جدول حل کنید یا پازل درست کنید یا اینکه به جای استراحتهای اضافی ورزش کنید ورزشهای فکری اینها قوه تمرکز تان را افزایش خواهند داد اما باید سیستمی و هماهنگ عمل کنید. به همین دلیل به شما توصیه می کنیم از ۱۰روشی که در اینجا آمده است، با تمرین و تکرار انجام دهید تا موجب افزایش قوه تمرکز شما گردد

http://kharidenovin.com/jpeggg/brain6.jpg

۱۰ عملکرد مهم درتصمیم گیری.

۱) گیم بازی کنید .

گیم ها یکی از شگفت آورترین ابزارهای چالش ذهن هستند . گیم ها و جدولها ی متقاطع همگی قوه حافظه و سرعت تصمیم گیری شما را افزایش می دهند . این گیمها طوری طراحی شده اند که باعث می شوند با اصول منطق ، توان واژه ها و قوه تطابق آشنایی بیشتری پیدا کنید و باعث می شود ذهن شما به منطق های ریاضی گرایش پیدا کند . و در عین حال خوشایند و جالب و گاها" خنده آورند و باعث شادی شما نیز می شوند. اگر شما ۱۵ دقیقه- نه بیشتر زیرا اگر ساعتهای زیادی روی گیم وقت صرف کنید هم مضر است و هم باعث می شود وقت خود را هدر دهید- برای گیم اختصاص دهید تمام فواید گفته شده در این بخش را کسب خواهید کرد .

۲) Meditation کنید .

Meditation روزانه یکی از بهترین روشهای افزایش سلامت ذهن است وقوه ی تحلیل شما را برروی حل مسائل می گشاید ویکی از چندین گامهای محکم موفقیت در افزایش تمرکز ذهنی است. البته فواید دیگری نیز دارد. Meditation نه تنها باعث می شود که شما احساس راحتی کنید. همچنین باعث می شود که حالت های ذهنی مختلفی را نیز در حل مسایل پیچیده گوناگون پیدا کنید ، و همچنین باعث می شود که روشهای جدید دیگری برای حل مسائل که درآنها در گیر هستید پیدا کنید و راه حل بهتر را پیدا کنید

http://i10.tinypic.com/4hxbebr.jpg

۳) غذاهای مفید برای ذهن خود بخورید .

رژیم غذایی خود را طوری تنظیم کنید که از روغن ماهی و روغن زیتون و پسته و بادام و فندق و کلا" حبوبات و غذاهایی که تقویت کننده ذهن هستند استفاده کنید . همان طور که برای سایر اندامهای بدن خود رژیم لازم دارید برای تقویت ذهن نیز نیازمند رژیم های خاصی هستید . توجه داشته باشید اگر بخواهید از چیزی نتیجه بگیرید باید انرژی و وقت در آن صرف کنید. والا با تنبلی و کم کاری نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد .

۴) داستانهای خوب بگویید .

داستانها یکی از راههایی هستند که ما، لحظات و تجربیات گذشته را به هم ربط می دهیم و قوه تخیل خود را به کار می بریم و ذهن را به فعالیت وا می داریم . سعی کنید داستانهای خوب ، جالب و خنده دار بگویید تا ذهن به آرامی با این کار ورزش کند . بعضی از داستانها باعث می شود دیگران برای اینکه بقیه آن را از شما بشنوند با شما ارتباط صمیمانه بر قرار کنند که این نیزیک گام موثردیگر در مدیریت است. پس دقت لازم را در گفتن داستانها نیز نمایید

۵) تلویزیون را خاموش کنید .

برای اینکه فرصت بیشتری داشته باشید برای تمرکز و تقویت تمرکز ، تلویزیون را خاموش کنید . متوسط زمانی که صرف تماشای تلویزیون می شود روزانه حد اقل ۴ ساعت است ، تماشای تلویزیون جایگزین روابط اجتماعی ، خانوادگی و اجتماعی شده است . پس تلویزیونهایتان را خاموش کنید . و به حل مسائل مدیریتی خود بپردازید

http://www.persiandesktop.com/Wlpr-1024/KHODA%20NIKOOST.jpg

۶) ورزش جسمی و بدنی کنید .

ورزش جسمی و بدنی کنید تا ذهنتان نیز ورزش کند . ورزش جسمی و ورزش ذهنی هر دو به هم وابستگی جدی دارند. با انجام ورزشهای مختلف، ذهن شما یاد می گیرد که چگونه تواناییهای ماهیچه ای را افزایش دهد یا مسافت را حدس بزندو تعادل را تمرین کند . ورزشهای جسمی متنوع کنید تا ذهنتان ورزیده تر گردد.

۷) چیزهای متفاوت انجام دهید .

از خواندن چیزهای هم عنوان و هم متن بپرهیزید ، چیزهای متفاوت و گوناگون بخوانید . اگر شما مدت زیادی است کتابهای داستان می خوانید اکنون دیگر کتابهای معاصر بخوانید . ، کتابهای نویسندگان دیگر خارجی را بخوانید ، کتابهای متنوع بخوانید . ذهن شما با خواندن مطالب فرهنگها و گفته ها و کردارهای مختلف کشورها ،گسترده تر خواهد شد . وهمچنین خواندن متون مختلف باعث می شود که شما داستانهای جالب و زیادی را یاد بگیرید که در محیط کار به همکارانتان بگویید و همچنین به شما به عنوان یک مدیر کمک خواهد کرد که مسائل گذشته را با روزگار مدرن امروزی ربط و پیوند دهید و نتیجه گیری کنید

http://images.veer.com/IMG/PIMG/AGP/AGP0011796_P.JPG

۸)توانایی و مهارت جدیدی یاد بگیرید .

تواناییهای ومهارت جدید یادبگیرید . این کار باعث میشود قسمتهای مختلف و بخشهای مختلف دیگر ذهن شما نیز تقویت گردد. و راه حلهای مختلف و متنوع دیگری برای حل بحرانهای و مسائل موجود در سازمان بیابید . وباعث می شود، مسائل را از ابعاد مختلف و گوناگون دیگری ببینید و به عبارت دیگر پیشنهادی مختلف به حل مسائل بیابید.

۹)تغییرات را کند اعمال کنید .

ما به کارهایی که کردیم علاقه مندیم . ما کارهای عادتی زیادی داریم باز هم می توانستیم ادامه دهیم . اگر می خواهید ذهنتان جوان بماند آن را به چالش وادارید. سعی کنید مثلا"تا کنون اگر با دست چپ غذا می خوردید از امروز تصمیم بگیرید که با دست راست غذا بخورید اگر تا به حال ساندویچ می خوردید آن را به پیتزا تغییر دهید . این مسائل شاید به نظر ساده برسد اما کاملا" موثر است و تجربه آن را ثابت کرده است . پس از امروز آن را امتحان کنید

۱۰) ذهن خود را پرورش دهید .

ذهن خود را پرورش دهید ، یک سری دوره های رسمی و یک سری نکته هایی در وب سایتهای وبا برنامه هایی وجود دارند که باعث می شوند که ذهن شما کارها را سریعتر و بهتر و دقیق تر انجام دهد، تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده اما در همه موارد محققان براین ۳نکته اتفاق نظر دارند

http://img.tebyan.net/big/1388/01/211157206024754421341231328520060244122110.jpg

۱) حافظه

۲) نگرش

۳) منطق

اگر این ۳را تقویت کنید ذهن تان آمادگی تحلیل هر نوع مسئله را خواهد داشت .

نتیجه گیری :

تمامی روانشناسان و محققان و پزشکان دست به دست هم داده اند تا روشها و ایده هایی را ابداع کنند تا مدیران محترم بتوانند در بخش تصمیم گیری بهتر و راحتتر فعالیت نمایند که به مهمترین آنها که چکیده ای از منابع مختلف بود اشاره گردید، مدیران محترم باید با درایت و کاردانی خود این روشها ی ساده را تمرین کنند تا خود را هر چه بیشتر و بهتر برای تصمیم گیری در مسائل مختلف مجهز نمایند.



در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

بهره برداری از قدرت ناخودآگاه ذهن

بهره برداری از قدرت ناخودآگاه ذهن


http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg

http://life.etime.ir/wp-content/gallery/magazine/mind.jpg

آیا تا بحال متوقف شود که چگونه بسیاری از عمر خود را با قدرت ذهن تحت کنترل ناخودآگاه است؟ برخی از آنها ممکن را انتخاب کنید که پیشنهاد به دور بیندازید ، اما واقعیت این است که نقشی را ناخود اگاه قدرتمند در زندگی روزانه خود ، و برای بیشترین بخش آن فعالیت برای شما مجهول است. به طور کلی ، در دو سطح از آگاهی است که اکثر ما آگاه هستند... خودآگاه و ناخودآگاه وجود دارد. ذهن خودآگاه ما را نمایندگی افکار خود سر ، تمرکز ما و یا اقدام در جهت مشخص شده است. ما خیلی در کنترل ذهن ، ما را آگاهانه تر. ذهن ناخودآگاه با این حال به اجرا در خارج از آگاهی و تمرکز ما است. ناخودآگاه از خاطرات ، ارزشها و تجربه تشکیل شده است که در طول تمام سال از عمر ما را جمع آوری می شود. بسیاری از واکنش های ما و یا پاسخ اتوماتیک از اطلاعات ذخیره شده مشتق شده اند در درون ذهن نیمه هشیار ما است. تصمیمات بحرانی ، اغلب بر اساس تجارب گذشته در رابطه در ذهن ناخودآگاه شما ساخته شده است. قدرت ذهن ناخودآگاه نهفته در توانایی آن برای جذب اطلاعاتی که ما آگاهانه نه از آگاه است. است اطلاعات زیادی در آینده ما هر روز که این امر می تواند برای ذهن غیر ممکن است آگاهانه ما را دریافت کنید آن را همه وجود دارد. اما ذهن نیمه هشیار ما از محیط اطراف خود آگاه است. نمونه ای از این خواهد بود وقتی شما در یک اتاق شلوغ و یا دفتر با مکالمات در بسیاری از سراسر دنیا از حواس او را پرت می شوند. ناگهان کسی در خارج از فکر خود را متمرکز ذکر نام شما و توجه شما را به سرعت به مکالمه خود را شدت تنظیم میشود. اگر چه شما را نمی شد آگاهانه از مکالمه آنها آگاه است ، ذهن ناخودآگاه خود آگاه بود و آن را برداشت. از آنجایی که فرآیندهای ناخودآگاه و فروشگاه های بسیاری از خاطرات ما ، آن را تا به دست گرفتن قدرت کنترل بسیاری از تصمیمات و اعمال ما. فرد ممکن را انتخاب کنید فرصت مناسب رشد و ترقی بر اساس تجارب منفی ، موقع است که می تواند برای دور زدن دهه های قدیمی. ناخود اگاه همچنین می توانید یک منبع از منفی گرایی در زندگی شما باشد. از آنجا که حوادث گذشته دور همراه ذخیره می شود و با احساسات و عواطف مربوط ، وضعیت کنونی می تواند احساسات منفی را در ماشه حال حاضر ، از جمله افسردگی ، عدم اعتماد به نفس و unworthiness. بسیاری از مردم متوجه چه احساسی دارند اما از منبع بی اطلاع هستند و یا کسانی که احساسات منفی را می توان با ارزشهای مثبت تر overwritten باشد. یک راه برای انجام این کار است را با آموختن نحوه تفکر خود را تغییر دهید. ممکن است در تماس با زین و برگ و قدرت ذهن ناخودآگاه دریافت کنید. اولین چیزی که شما باید انجام دهند این است که می دید روشنی از آنچه که در زندگی شما می خواهید. سپس شما باید در ذهن شما باور دارید که شایسته است به آنچه مورد نظر شما. در نهایت باید آن را به عنوان اگر شما در حال حاضر از آن برخوردار دریافت خواهید کرد. کارهای بسیاری در زمینه پیامها نیمه خوداگاه انجام شده است. این یکی از سریعترین و ساده ترین راه برای reprogram ذهن نیمه هشیار خود را با باورهای تقویت مثبت آن را به عنوان bypasses سطح آگاهی و انتقال پیام خود را مستقیما به ناخودآگاه. چه شده است شما را از پشت نگه داشتن موفقیت است که شما تمایل و شایسته در زندگی؟ کشف قدرت ذهن ناخودآگاه و چه به شما می تواند به مهار قدرت انجام آن را به شما بدهد که همه شما آرزوی. آن را دارید



http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

تفکر خلاق فواید تفکر خلاق و مهارت‌های حل خلاقانه مسأله

تفکر خلاق فواید تفکر خلاق و مهارت‌های حل خلاقانه مسأله

http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg


به چه دلیل باید مهارت‌های حل خلاقانه مسایل را در خود تقویت کنیم؟

آیا این کار ارزش صرف و انرژی را دارد؟ پس از آنکه ما فواید کسب چنین مهارت‌ها و استفاده از آن را ارایه کردیم. شما می‌توانید به سئوال دوم پاسخ دهید. برای جبران نقطه ضعف‌ها و نقائص آموزشی لازم است از مهارتهای خلاقانه حل مسأله بهره جست. سیستم‌های مدارس ما،‌ از کلاس اول تا دانشگاه، همگی بر این نکته تأکید دارند که به جای استفاده از قدرت شگفت‌انگیز مغز برای ایجاد افکار جدید و تبدیل آنها به واقعیت، به ذخیره اطلاعات بپردازیم. همیشه به ما فنون یا روش‌های دیکته شده حل مسأله را آموخته‌اند که از آن به عنوان روش «کند و پرزحمت» نیز یاد شده است. لیکن امروزه ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که در حال تغییر و تحول است. دنیایی بسیار پیچیده، دنیایی که با مسایل بسیار دشوار روبروست. بنابراین همگان نیازمند کسب مهارت های تفکر خلاق، قابل انعطاف و دقیق هستند تا علاوه بر رویارویی با چنین مسایلی قادر به یافتن راه حل‌هایی برای پیشبرد فیزیکی و اجتماعی محیط خود باشند. با بهره گیری از تفکر خلاق، قادر خواهیم بود به آن دسته از تحولات اساسی که مدارس ما برای توسعه آموزش برای تمامی دانش‌آموزان به آن نیاز دارند، دست یابیم. به علاوه، از آنجا که ماشین حساب و کامپیوتر به طور گسترده در دسترس عموم قرار دارد، مسایل ریاضی به راحتی قابل حل بوده و نیاز چندانی به محاسبه و تفکر ندارد. بسیاری از مردم اشتباهاً بر این باورند که به وسیله کامپیوتر می‌توان بدون بهره گیری از همان مهارت‌های حل مسأله، که تا کنون مورد استفاده بوده‌اند، مبادرت به حل مسایل پیچیده نمود. ولی برای بهره جستن از امکانات کامپیوتر می‌باید توانایی های حل مسأله را در خود تقویت کنیم. اگر ما مغز خود را در مسیر طرح سئوال، جستجو و تفحص، اختراع و اکتشاف و خلاقیت قرار دهیم، میزان بهره‌وری خود را افزایش داده‌ایم. به عبارت دیگر، کامپیوتر‌ها نمی‌توانند به جای یک مغز خلاق عمل کنند

http://www.hoexbroe.dk/dali.jpg

فواید داشتن مهارت‌های حل خلاقانه مسأله چیست؟

این مهارت‌ها باعث غنای زندگی می‌شوند زیرا از این مهارت‌های تفکر می‌توان در منزل، به هنگام تفریح و به خصوص در رابطه با دیگران استفاده کرد. می‌توان در زمینه شغلی موفقیت‌های بیشتری کسب کرد و می‌توان به شغل خود، چالش و هیجان بیشتری بخشید. پیگیری آرزوها و احتمالات، باعث ایجاد احساسات نیروبخشی چون حس ماجراجویی، حوادث غیرمترقبه، لذت و تفریح می‌شوند. با به کارگیری مهارت‌های حل خلاقانه مسأله، راه‌ حل‌های نوآورانه و افکار جدید برای حل مسأله یا نیاز مشخص، به ذهن خطور می کند. چنین افکاری کاملاً از راه‌ حل‌های معمول متمایز بوده و دارای کیفیت بالاتری می‌باشند. از آنجا که مهارت‌های حل خلاقانه مسأله به افکار تحلیلی و تخیلی جهت داده و آنها را یکپارچه می‌کند،‌ باعث ایجاد تعادل در مسیر تفکر می‌شود. همان گونه که تفکر شهودی برای دستیابی به نتایج برتر حایز اهمیت است. تفکر انتقادی و ساختاری نیز دارای اهمیت می‌باشد

http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/02/01/100904756022.jpg

تفکر خلاق

در آغاز، اجازه دهید اشتباه رایجی را که درباره مفهوم تفکر خلاق وجود دارد، رفع کنیم. تا کنون به ناروا، علم، فناوری، هنر و ادبیات، به عنوان تنها مجاری معتبر خلاقیت، شهرت پیدا کرده اند. برای بیشتر مردم، تفکر خلاق، تداعی گر اموری مانند کشف الکتریسیته یا واکسن فلج اطفال یا نوشتن یک رمان یا اختراع تلویزیون رنگی است. بی شک، همه این دستاوردها، شاهدی بر وجود تفکر خلاق است. هر گامی که برای تسخیر فضا برداشته شده است، نتیجه تفکر خلاق و پویایی آن است؛ ولی تفکر خلاق، به قلمرو خاصی اختصاص ندارد و منحصر به افراد فوق العاده باهوش نیست.

تفکر خلاق چیست؟

افراد یک خانواده کم درآمد، نقشه ای می ریزند تا بتوانند پسر خود را به دانشگاه معتبری بفرستند. برنامه ریزی آنها، ثمره یک تفکر خلاق است. خانواده ای، بدمنظره ترین زمین مخروبه خیابانشان را تبدیل به زیباترین فضای سبز آن ناحیه می کنند. اقدام آنها، نمایان گر اندیشه خلاق است. پیدا کردن راه هایی برای ساده تر کردن روش های دفتر اداری، فروش جنس به مشتری هایی که اصلاً در فکر خرید نیستند، واداشتن بچه ها را به مشغولیت های سازنده، ایجاد شرایطی برای افزایش علاقه کارمندان به کار و جلوگیری از وقوع یک جنجال «حتمی»، همه و همه نمونه هایی از فکر خلاق روزمره و علمی است. تفکر خلاق، یعنی یافتن راه های جدید و مؤثر، برای انجام دادن کارها. موفقیت های گوناگون - اعم از موفقیت در خانه، محل کار و اجتماع - به یافتن راه هایی برای انجام هر چه بهتر کارها بستگی دارد. اما برای به وجود آوردن تفکر خلاق و حفظ آن، چه کاری می توانیم انجام دهیم؟

The image “http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:c_L3t6KpiSyuwM:http://www.bornanews.ir/Images/News/larg_pic/29-9-1387/IMAGE633653689825468750.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

ایمان داشته باشید که می توانید

یک حقیقت اساسی این است که برای انجام هر کار، باید اول ایمان پیدا کنیم که این کار، می تواند انجام شود. اعتقاد داشتن به این که کاری می تواند انجام پذیرد، ذهن را برای یافتن راه انجام آن به حرکت وا می دارد. وقتی به کاری ایمان داشته باشید، فکرتان راه های انجام آن را پیدا می کند. این آزمایش، تنها یک نتیجه دارد و آن این که وقتی ایمان بیاورید که چیزی ناممکن است، فکرتان در پی دلایلی می گردد که این مطلب را اثبات کند؛ ولی وقتی ایمان حقیقی داشته باشید که کاری شدنی است، فکرتان راه های انجام آن را می یابد. ایمان داشتن به امکان تحقق مسائل، در حقیقت، جاده را برای راه حل های خلاق، هموار می سازد؛ در حالی که ایمان داشتن به عدم تحقق آنها، تفکری ویران گر است. این نکته را می توان به تمام موقعیت ها - چه بزرگ و چه کوچک - تعمیم داد. آن دسته از اقتصاددانانی که اعتقاد دارند رکودهای اقتصادی اجتناب ناپذیر است، نمی توانند راه های خلاقی برای شکستن این دور باطل در اقتصاد، پیدا کنند. اگر اعتقاد به توانایی خود داشته باشید، می توانید راه هایی برای دوست داشتن یک فرد پیدا کنید. اگر اعتقاد به توانایی خود داشته باشید، می توانید راه حل هایی برای مشکلات شخصی تان پیدا کنید. اگر اعتقاد به توانایی خود داشته باشید، می توانید راهی برای خریدن خانه ای بهتر که آرزوی خریدنش را دارید پیدا کنید. ایمان، نیروهای خلاق را آزاد می کند و فقدان ایمان، آن نیروها را به بند می کشد. برای نیل به تفکر خلاق، ایمان داشتن را یاد بگیرید. اگر اراده کنید، ذهنتان راهی پیش پایتان می گذارد ایمان داشته باشید به این که از عهده کارها بر خواهید آمد. این جمله، اساس تفکر خلاق است. دو راه حل زیر، به شما کمک می کند تا به یاری ایمان، از قدرت خلاق برخوردار شوید:

الف) کلمه ناممکن را از فرهنگ لغات خود خارج کنید. ناممکن، واژه ویرانگری است. فکر «این کار نشدنی است»، زنجیروار، افکار منفی دیگری را در تأیید خود تولید می کند.

ب) به چیزی بیندیشید که زمانی دوست داشتید آن را انجام بدهید؛ اما به دلیل این که آن را ناشدنی می پنداشتید، از انجام آن خودداری کرده بودید و حالا برای انجام آن تلاش کنید. بسیاری از ما، تنها به این دلیل که فکرمان را روی دلایل عدم توانایی خود متمرکز می کنیم، آرزوهای خود را به بند کشیده، سرکوب کرده ایم؛ حال آن که تنها چیزی که شایسته است تا ذهن خود را به آن معطوف کنیم، دلایل توانایی است.

تفکر خود را عوض کنید

تفکر سنتی، دشمن اصلی و درجه یک انسانی است که دوست دارد یک برنامه پیشرفت فردی خلاق داشته باشد. تفکر سنتی، ذهن شما را منجمد می کند؛ جلوی پیشرفت شما را می گیرد و اجازه نمی دهد از خلاقیت بهره ای ببرید

http://www.mindtraining.net/images/memory_mind_small.jpg

در این جا سه راه برای مقابله با این نگرش می بینید:

الف) به نظرات افراد توجه کنید؛ فکرهای جدید را پذیرا شوید و با افکاری چون «نتیجه نمی دهد»، «نمی شود»، «بی فایده است» و «احمقانه است»، مبارزه کنید.

ب) پیوسته در حال جست وجو باشید. سنت شکن باشید. رستوران های جدید را امتحان کنید. کتاب های تازه را بخوانید و با دوستان جدید، آشنا شوید. برای رفتن سر کار، راه های تازه را انتخاب کنید. برای تعطیلات سالانه، به مناطق جدید بروید و در تعطیلات آخر هفته، کارهای تازه و متفاوتی انجام دهید. این کار، خستگی شما را رفع می کند و شما را برای مسئولیت های بزرگ تری آماده می سازد.

ج) پیشرو باشید، نه دنباله رو. نگویید «در جایی که کار می کردم، از این روش، برای انجام کارهایمان استفاده می کردیم؛ بنابراین، این جا هم باید طبق همان شیوه عمل کنیم»؛ بلکه چنین بگویید: «چطور می شود این کار را بهتر از آن چه در گذشته انجام می دادیم، انجام دهیم»؟ تفکر دنباله رو و ارتجاعی، نتایجی منفی دارد؛ در حالی که تفکر پیشرو و راهگشا، نتایجی مثبت و ثمربخش دارد. تصور کنید که اگر مدیریت کمپانی فورد موتور، به خودش اجازه می داد که این چنین فکر کند: «امسال پیشرفته ترین اتومبیل ها را ساخته ایم و دیگر بهتر از این نمی شود و بنابراین، تمام فعالیت های مربوط به طراحی و مهندسی تجربی را برای همیشه خاتمه می دهیم»، چه اتفاقی برای این کمپانی می افتاد؛ حتی چنین کمپانی غول آسایی هم با این نگرش، به سرعت، تحلیل می رود. حیات مردم موفق هم مانند شغل های موفق، به این سؤال بستگی دارد که «چطور می توانم کیفیت کارم را بالا ببرم و چطور می توانم بهتر عمل کنم»؟ در تمام فعالیت های انسانی، از ساختن موشک گرفته تا تربیت فرزند، کمال مطلق، حدی دست نیافتنی است و معنایش این است که برای پرواز فکر انسان، فضایی نامتناهی در پیش روست. مردم موفق، این راز را می دانند و به همین دلیل، همیشه در جست وجوی راه های بهتری هستند. انسان موفق، نمی پرسد که «آیا می توانم این کار را بهتر انجام بدهم»؟ زیرا او می داند که می تواند؛ پس از خود، چنین می پرسد: «چطور می توانم این کار را بهتر انجام بدهم»؟ موفقیت های بزرگ، درِ خانه مردمی را می زند که معیارهای عالی تری برای خودشان و دیگران در نظر می گیرند؛ مردمی که در جست وجوی راه هایی برای افزایش کارایی، به دست آوردن حداکثر نتیجه از حداقل هزینه و انجام کار بیشتر با زحمت کمتر هستند. پیشرفت های عالی، نصیب افرادی خواهد شد که چنین می گویند: «می توانم بهتر از این عمل کنم». فلسفه «می توانم - بهتر - عمل - کنم» معجزه می کند. وقتی از خود می پرسید که «چطور می توانم بهتر عمل کنم»، دکمه قدرت خلاق، زده می شود و شیوه های بهتر برای انجام کارها، خودشان را معرفی می کنند.



http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

اثر معکوس در یادگیری

http://www.golestanstate.ir/gallery/news/6635656.jpg
اثر معکوس در یادگیری
http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg

 


افراط در ورزش، موجب می شود که حافظه انسان قدرت یادگیری خود را از دست بدهد.دکتر گوناربورگ، روانشناس سوئدی می گوید: ورزش های سنگین اگر در فاصله کوتاهی بعد از شنیدن، خواندن و دیدن مطلب علمی باشد در یادگیری اثر معکوس می گذارد. از این رو نباید بعد از کلاس درس یا آموختن درس تازه ای فعالیت بدنی یا ورزش شدید کرد. ورزش تا حدی برای بدن مفید است و اگر بیشتر از آن انجام شود، اثر معکوس دارد.پس بهتر است افرادی که مشغول تحصیل هستند و درس می خوانند به ورزش های سنگین نپردازند و تنها به نرمش های ساده و مفید اکتفا کنند

توقف رشد

یکی از عوارض افراط در ورزش، توقف رشد هماهنگ و فراگیر در بدن و روح و فکر است. دکتر الکسیس کارل عقیده دارد: زیاده روی در تغذیه و ورزش از رشد روانی بدن جلوگیری می کند و با حذف تلاش های عضلانی در زندگی روزانه بدون آن که خود متوجه باشیم، سیستم های عصبی احشایی را از تمرین هایی که برای حفظ تعادل محیط داخلی لازم است محروم ساخته ایم

http://www.siavashataee.com/O_074_0275.JPG

.

بیماری های جسمی

یکی از عوارض افراط در ورزش بیماری های جسمی است. نظریه دانشمندان در این مورد چنین است: اگر ورزش ها و حرکات بدنی، از حد خود تجاوز نماید، موجب می شود که مواد زائد بدن زیر پوست جمع شود و سپس این مواد زائد جمع شده در زیر پوست، موجب می شود پوست را بترکاند و ترک خوردگی در پوست بر اثر جمع شدگی، چون انقباض پوست در سرما سبب پدید آمدن زخم و عفونت در پوست بدن می شود.

هم چنین افراط در ورزش و ورزش بی موقع و با شکم پر موجب دردسر و اختلال در کار کبد می شود.

اختلال در کلیه فعالیت ها

در مورد افراط در ورزش «پروفسور هولمن» چنین هشدار می دهد:ورزشکار از یک نارضایتی و ناآرامی درونی صحبت می کند.احساس خستگی دائمی و حساسیت فوق العاده می نماید.از بی خوابی می نالد

http://luckylook88.files.wordpress.com/2008/07/009df8184c514c99f52d678a4214e467.jpg

از شدت اشتیاق او کاسته می شود.

تمرکزهای او کم شده و کلیه مهارت های جسمانی او تضعیف می شود.اعضای بدن به خصوص قلب، معده و شش ها، در این حالت دچار ناراحتی می شوند. به طور کلی ناهماهنگی عصبی در ارتباط با تمام سیستم های بدن به وجود می آید. اختلال در هماهنگی داد و ستد کار قلب و گردش خون و سیستم «عصبی نباتی» به وجود می آید. چنان چه زمان های استراحت کافی نباشد به هماهنگی و جبران کسری اکسیژن گیری لطمه وارد آمده و این ارگان یعنی دستگاه تنفسی فرصت ترمیم کسری خود را نخواهد داشت به علت ایجاد خستگی بیش از حد یعنی عارضه تمرین بیش از اندازه بر روی دستگاه مرکزی اعصاب فشار بیشتری وارد می آید و موجب اختلال در ارتباط تحریک و جوابگویی به تحریک می گردد

http://images.veer.com/IMG/PIMG/COP/COP0060633_P.JPG
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم

هفته وحدت مبارک

هفته وحدت

http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg



اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی برای نجات بشریت از گمراهی و جهل، توسط پیامبراکرم(ص) به بشریت عرضه شد. اما از آنجا که روشنگری و آگاهی بخشی آن موجب می‌شد تا مردمان از بردگی خلاصی یابند، همواره دشمنان دین برای نابود کردن آن تلاش کرده و با انواع ترفندها، از آغاز نبوت پیامبر تا امروز قصد داشتند با ایجاد تفرقه بین مسلمین از اشاعه و رشد اسلام جلوگیری نمایند. در این میان مهم‌ترین و بزرگترین دست آویز مخالفان حقیقت، بحث شیعه و سنی و اختلاف میان این دو مذهب از مسلمانان است. بنابراین لزوم حفظ وحدت میان مسلمین از جمله اموری است که همواره از سوی بزرگان و رهبران مذهبی مسلمان مورد توجه قرار گرفته است.   حقیقت مفهوم «وحدت» و به عبارت صحیح‌تر «اتحاد» آن است که با حفظ عقاید قطعی و مسلم خود، در مقابل دشمن مشترک موضع واحدی داشته و از او غافل نباشیم. شهید مطهری(ره) قائل است وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از میان برود.   با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357، حساسیت دشمنان اسلام برای ایجاد اختلاف و پراکندگی در میان مسلمانان بیشتر شد. بنابراین حضرت امام خمینی(ره) با درک این موضوع که دو مذهب تشیع و تسنن که از پیروان زیادی در سراسر جهان برخوردار هستند، هر اندازه بتوانند دیدگاه‌های خود را به یکدیگر نزدیک کنند، تأثیر بسیار مهم و ارزشمندی در اعتلا و عزت و سربلندی مسلمان در جهانی کنونی خواهند داشت و توطئه‌های هر روزه آن‌ها را نقش بر آب خواهند کرد، روزهای دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول را تحت عنوان «هفته وحدت» نام گذاری کردند. و یکی از مهم‌ترین راه‌های ایجاد وحدت میان جامعه مسلمین را عرضه نمودند. در این خصوص مدیریت وبلاگ اقای ابراهیم محمودزاده می‌گوید: «این هفته از دو منظر قابل توجه است. اول اینکه نامگذاری آن در ایام تولد حضرت ختمی مرتبت که ابتدای آن به نقل پیروان سنی و پایان آن به عقیده شیعیان است، و چون ایام شاد و مبارکی است، از نظر روان شناسی نیز بهترین زمان برای بحث در مقوله وحدت مسلمین است. و دوم هم توجه به بافت مذهبی کشور ایران است همانطور که می‌دانیم با اینکه مذهب رسمی کشور ما شیعه است و تعداد شیعیان در اینجا بیشتر است، اما اقوام و مردم بسیاری نیز مذهب سنی را انتخاب کرده و به آن معتقدند، بنابراین وجود اختلاف میان آن‌ها موجب می‌شود که در ایران نیز اختلاف ایجاد شده و حتی امنیت کشور به خطر افتد و لذا حفظ وحدت و قرار دادن ایامی از سوی امام (ره) علاوه بر جنبه مذهبی و شرعی از نظر اجتماعی و امنیتی نیز اقدامی به جا و قابل تأمل است»

 

The image “http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:O7oQTtVtfCaDvM:http://www.porseman.org/pics/p626.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

مقام معظم رهبری در خصوص هفته وحدت و لزوم اتحاد مسلمانان می‌فرماید:

 «این هفته وحدت، این هفته مشترک الاحترام بین مسلمین را قدر بدانید، همه سعی کنند وحدت و اتحاد نیروها و در یک جبهه قرار گرفتن نیروهای مسلمین را که رمز سعادت و مایه سربلندی مسلمین و بزرگترین حربه ملت‌ها در مقابل استکبار جهانی است مغتنم بشمارند و قدر بدانند». لزوم حفظ اتحاد همواره مورد توجه مسئولان نظام اسلامی در ایران بوده است. امسال نیز از سوی حضرت آیت الله خامنه‌ای به عنوان سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نام گذاری شده است. شهید مطهری (ره) در خصوص اهمیت وحدت مسلمانان می‌نویسد: «چه خوب گفته است علامه فقیه کاشف الغطاء «بنی الاسلام علی کلمتین: کلمه التوحید و توحید الکلمه» یعنی اسلام بر روی دو اصل و دو فکر بنا شده است. یکی اصل پرستش خدای یگانه است، دیگر اصل اتفاق و اتحاد جامعه اسلامی اس

http://qomelecom.persiangig.com/image/Weblog/Cal/holy-prophet.jpg

 مسلمانان از نظر اختلافات مذهبی طوری نیستند که نتوانند وحدت داشته باشند، نتوانند با یکدیگر برادر و مصداق «انما المؤمنون اخوه» بوده باشند، زیرا خدایی که همه پرستش می‌کنند یکی است. همه می‌گویند: «لا الله الا الله» همه به رسالت محمد(ص) ایمان دارند و نبوت را به او پایان یافته می‌دانند و دین او را خاتم ادیان می‌شناسند. همه قرآن را کتاب مقدس آسمانی خود می‌دانند و آن را تلاوت می‌کنند و قانون اساسی همه مسلمین می‌شناسند، همه به سوی یک قبله نماز می‌خوانند و یک بانگ به نام اذان بر می‌آورند، همه در یک ماه معین از سال که ماه رمضان است روزه می‌گیرند، همه روز فطر و اضحی را عید خود می‌شمارند، همه مراسم حج را مانند هم انجام می‌دهند و با هم در حرم خدا جمع می‌شوند. و حتی همه خاندان نبوت را دوست می‌دارند و به آن‌ها احترام می‌گذارند. این‌ها کافی است که دل‌های آن‌ها را به یکدیگر پیوند دهد. و احساسات برادری و اخوت اسلامی را در آن‌ها برانگیز   بدون شک هفته وحدت و طرح این مسئله و ضرورت آن می‌تواند گام مهمی در راستای وحدت مسلمانان باشد. تمامی مسلمانان باید با توجه به موارد اتفاق خویش اتحاد و انسجام خویش را حفظ کنند و با اتحاد خویش توطئه‌های دشمنان را نقش بر آب کنند خصوصاً ما شیعیان باید با الگو قرار دادن ائمه اطهار(ع) باید ثابت کنیم که پیرو واقعی آن بزرگواران هستیم. موسی بن جعفر(ع) می‌فرماید:  «چنان رفتار کنید که هر کس شما را ببیند بگوید: خدا رحمت کند جعفر بن محمد را که چه خوب یارانش را تربیت کرده است»


در جای دیگری می‌فرماید:

 «شما شیعیان موجب آبرومندی ما باشید، نه مایه آبرو ریزی ما».


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم


با اعتدال رفتار کنید

با اعتدال رفتار کنید
http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg

با اعتدال رفتار کنید

اندیشیدن به جنبه‌های مثبت زندگی، کمتر فکر کردن درباره مسائل منفی، از هر لحظه خود لذت بردن و... از جمله راه‌های درمان تفکر منفی است. تفکر منفی بیماری مهلکی است که ذهن، احساسات و جسم انسان را مبتلا می‌سازد اما در مقایسه با بیماری‌های لاعلاج یا مهلک، درمان پذیر است. آیا تاکنون برایتان پیش آمده که با صدای کشیده شدن ناخن بر روی تخته تا چند لحظه احساس ناراحتی کنید. افکار منفی نیز مانند همان صدای ناخن بر روی تخته است. افکار روی احساسات ما تاثیر می‌گذارند. نسبت به چیزی که آن را دوست دارید یا از آن متنفرید چه احساسی دارید؟ مجبور نیستید که آگاهانه احساسات خود را تغییر دهید. کافی است افکارتان را تغییر دهید تا احساساتتان به سرعت از آن تبعیت کند. به درستی که افکار روی ذهن، جسم و احساساتمان تاثیر می‌گذارد. افکار مثبت خوشی و خوشبختی را برای ما به ارمغان می‌آورد و افکار منفی برایمان از خود احساس بی‌ارزشی و شوربختی به جای می‌گذارد. این نوشتار در پی برون رفت از افکار منفی و راه‌های رسیدن به زندگی مثبت است . برای بسیاری از اشخاص تفکر منفی یک عادت است؛ عادتی ناپسند که به مرور به اعتیاد می‌انجامد این هم مانند الکلیسم، پرخوری یا مصرف موادمخدر،‌ نوعی بیماری است. بسیاری از مردم از این بیماری رنج می‌برند. زیرا تفکر منفی برای جسم، ذهن و احساسات اعتیادآور است. اگر یکی از آنها به شما نرسد، دیگران در صف انتظار می‌کشند. بدن به هجوم موادشیمیایی که در اثر واکنش جنگ و گریز به جریان خون وارد می‌شود اعتیاد پیدا می‌کند گاه ارتعاش و تحریک ناشی از تفکر منفی بسیار زیاد و پرمقدار است. بعضی‌ها در اثر هجوم آدرنالین بیهوش می‌شوند. ذهن به درست بودن و انجام دادن کارها معتاد می‌شود و بسیاری از اشخاص دوست‌ دارند که بدانند در جواب به این سؤال که از میان خشنودی و کار درست کدام را باید انتخاب کنند؟ مدتها فکر می‌کنند و جواب به این سؤال برایشان آسان نیست. احساسات انسان، تحت تاثیر افکار منفی به آن معتاد می‌شود. ممکن است احساسات خوشایندی نباشد. با این حال از ملامت و دلتنگی هنوز فاصله دارد. در معرض تحریک بر شدت تقاضای احساس اضافه می‌شود و دیری نمی‌پاید که حتی بیش از اندازه هم کفاف نمی‌دهد. مانند هر اعتیاد دیگر، با تفکر منفی نیز باید با تعهد در قبال زندگی، با صبر و شکیبایی، با نظم و انضباط برای بهبودی مصمم بود. البته با علم به اینکه بهبودی تنها با رعایت اصول امکان‌پذیر می‌شود. قدرت خلاقه‌ فکرافکار، قدرت زیادی دارند

http://www.mindtraining.net/images/memory_mind_small.jpg

. ساخته‌ها و پرداخته‌های انسان، با شکوه یا وحشتناک، در ذهن و با اندیشیدن شروع می‌شوند. بدون اندیشه، بدون فکر و تفکر اتفاق نمی‌افتد. موقعیت کنونی ما ناشی از عمری اندیشیدن منفی یا مثبت است. اگر می‌خواهید از کیفیت اندیشه‌های خود باخبر شوید به زندگی خود رجوع کنید و ببینید که در چه موقعیتی هستید. نتیجه را ببینید؛ اگر از بخشی از زندگی خود راضی هستید، تفکری که در آن بخشی از زندگی به کار برده‌اید مثبت بوده است، اگر از بخش‌هایی از زندگی خود ناراضی هستید در این صورت احتمالش است که اندیشه شما در آن بخش منفی بوده باشد.افکار مثبت، نتایج مثبت تولید می‌کند مانند؛‌عشق، توجه، محبت، سلامتی، ثروت، خوشبختی، موفقیت، تنعم و غنا. افکار منفی نیز نتایج منفی بر جای می‌گذارند مانند؛ بی‌توجهی، بی‌تفاوتی، ناراحتی، فقر و فلاکت، ترس، فقدان و بیزاری.درباره اینکه چگونه اندیشه‌های منفی به بیماری‌های خطرناک منجر می‌شوند، نمونه‌های زیادی وجود دارد. همه ما در زندگی فهرستی از ناکامی و مصیبت داریم که تحت تاثیر آن به این نتیجه می‌رسیم که زندگی دیگر ارزش زیستن ندارد. بعضی‌ها در معرض یک یا دو مصیبت و تراژدی در زندگی به این نتیجه می‌رسند که زندگیشان را فایده‌ای نیست. جمعی ‌دیگر، در برخورد با مسائل و مشکلات روزانه این‌گونه واکنش نشان می‌دهند که« چه فایده‌ای دارد؟»، «چرا این قدر زحمت بکشم؟»، «چه کسی اهمیت می‌دهد» انباشته شدن طرز تلقی‌هایی از این قبیل به مرور و طی سال‌ها به این باور منتهی می‌شود که زندگی زحمت بی‌فایده است. با توجه به خلاقیت اندیشه‌‌ها، نگرانی ما درباره یک بیماری به خصوص می‌تواند آن بیماری را در ما ایجاد کند. از قدیم ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: «از هرچه بترسی به سرت می‌آید.» دانشجویان پزشکی و روانشناسی اغلب نشانه‌های بیماری بیماران‌شان را در خود احساس می‌کنند و در مواقعی عیناً به بیماری آنها مبتلا می‌شوند. اندیشه «بلای جان من سرطان است» هر بار که سرفه می‌کنید ممکن است به عنوان یک دعوت یا یک دستورالعمل هدایت‌کننده به حساب آید.ببین هرچه گفتم درست بود!راه دادن افکار منفی به ذهن و جسم، روش بسیار فلاکت‌باری برای زیستن است. شبیه آن است که بمبی به سر خود ببندیم و به ما بگویند که این بمب ممکن است هر لحظه منفجر شود. زندگی با افکار منفی و اندیشه مرگ کردن هم چنین مفهومی را دارد.آیا وقتی اندیشه منفی به بیماری مهلک فرصت ورود به بدن را می‌دهد دیگر نمی‌توان فکری به حال آن کرد؟ آیا می‌توان مانعی بر سر راه پیشرفت بیماری قرار داد؟ کارشناسان روانشناسی معتقدند می‌توان پیشرفت بیماری را سد کرد. البته مسئله خوشبینی عاجزانه نیست، اما آنها بر این باورند که می‌توان اقداماتی صورت داد.در این مورد پی – دی – اسپنسکی روانشناس می‌گوید: «عجیب‌ترین و جالب‌‌ترین حقیقت درباره احساسات منفی این است که مردم به راستی آنها را ستایش می‌کنندچرا از قدرت ذهن برای ایجاد یک واقعیت منفی استفاده می‌کنیم؟ اگر ذهن ما بتواند سلامتی، تنعم و شادی و یا به همان سادگی بیماری، فقر و نومیدی بیافریند، چرا در همه لحظات زندگی سلامتی، تنعم و شادی را برنمی‌گزینیم؟وقتی به خود می‌گوییم که نمی‌توانیم به خواسته خود برسیم، احساس ناشایسته بودن می‌گوید «بله حالا واقع‌بینانه فکر می‌کنی.» وقتی اتفاق ناگواری برای ما می‌افتد، احساس ناشایسته بودن قبل از همه در مقام توجیه می‌گوید: «ببین هرچه گفتم درست بود.»«اخطار منفی» را از «تفکر منفی» جدا کنیدما مسئول همه اندیشه‌هایی که به ذهنمان خطور می‌کند نیستیم؛ ما مسئول آن اندیشه‌هایی هستیم که در ذهنمان مستقر می‌شود. اندیشه «چه آدم بی‌ملاحظه‌ای» ممکن است لحظه‌ای در ذهنمان جاری شود و احتمالاً اشکالی هم تولید نکند. وقتی این اندیشه را با اندیشه دیگری تکمیل کردیم (و از آن گذشته...) آن وقت به زحمت می‌افتیم.شاید شخص مورد نظر ما بی‌ملاحظه بوده است. احتمال دارد که نظر ما درست باشد و مشاهده درستی کرده باشیم، ممکن است او را در حال انجام کاری دیده باشیم که بی‌ملاحظه بودن او را برایمان تداعی کرده باشد. اما دایره تفکر منفی وقتی شروع می‌شود که ما عبارتی نظیر «من این کار را دوست ندارم» را به مشاهدات خود اضافه می‌کنیم.اگر شما، پدر، مادر، یا مدیر هستید، با توجه به اصول و دستورالعمل‌های در اختیار خود می‌توانید افراد تحت نظر را هدایت کنید. اگر با آنها مطابق این معیارها رفتار نکنید، در واقع وظیفه خود را انجام نداده‌اید. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که باید در اغلب اوقات با نشانه‌های منفی روبه‌رو شویم. توجه به این نشانه‌ها اندیشه منفی نیست، دست به کار شدن و اقدام اصلاحی انجام دادن رفتار مثبت است، اما نگران و ناراحت شدن اندیشه منفی است. در نهایت ما با اندیشه و تدبیر خود سلامتی جسم و روح خود را می‌توانیم دستکاری کنیم. این مطلب درخصوص پدیده‌های ذاتاً فیزیکی نیز مصداق عینی پیدا می‌کند مثلاً زمان در حین برگزاری مسابقه تحریف می‌شود به نحوی که گذشت وقت برای طرفداران تیم برنده و بازنده متفاوت ارزیابی می‌شود و یا زمانی که اشخاص تحت هیجان خاصی قرار می‌گیرند موضوعات عادی متفاوت و به شکل دیگری مورد قضاوت قرار می‌گیرد. بنابراین انسان‌ها پیوسته تحت تأثیر ذهن‌پردازی قرار دارند که برخی مطالب را مثبت و برخی دیگر را منفی استنباط می‌کنند. راه بهتر زیستن، رفتار کردن در رعایت اعتدال است.راهی برای فرارو پایان سخن اینکه، اخیرا مؤسسه بین‌المللی بیماری‌های روانی، بروز افکار منفی در شخص را شروعی برای بیماری افسردگی دانست. کارشناسان این مؤسسه برای جلوگیری از تخریب ناشی از هجوم افکار منفی به ذهن، روزانه 20 دقیقه پیاده‌روی را توصیه می‌کنند زیرا پیاده‌روی یا حتی انجام کارهای روزمره منزل و مطالعه،یک ماده بیوشیمیایی در بدن به نام آندرومین تولید می‌کنند که مانع بروز افکار منفی و درنتیجه بیماری‌های مختلف روانی می‌شود


http://www.npworld.us/jobs/01BlueBrain.jpg

در زیر مقاله 52 صفحه بصورت وردآفیس با محوریت مهندسی ذهن وخلاقیت تدوین شده است لطفا دانلود کرده ومطالعه بفرمائید

دانلود مقاله


http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم


قدرت تخیل و مکانیسم خلاقیت‌های ذهنی

قدرت تخیل و مکانیسم خلاقیت‌های ذهنی

http://up.iranblog.ir/4/1259839008.jpg



آلبرت اینیشتن روزی در محفلی از اندیشمندان که درباره شباهت‌های میان خلاقیت‌های ذهنی انسان در زمینه نگارش یک رمان زیبا و پژوهش‌های علمی گفت‌وگو می‌کردند گفت:

«… زمانی که به خود و به روش‌های تعقل و تفکرم می‌اندیشم به این نتیجه می‌رسم که موهبت تخیل و قدرت فانتزی برای من ارزشمندتر از توانائیم در درک و فهم امور مسلم و تعقلی است».

دوروتی سینگر (Dorothy G. Singer) می‌گوید

http://amirbio.com/Magazine-issue1/amirpic/pic6001.jpg

«... قدرت تخیل انسان نقش کلیدی در رشد قدرت عقلی او عهده‌دار است و به احتمال بسیار زیاد ارزشمندترین استعداد و موهبتی است که با آن زاده می‌شود؛ و در مسیر مختلف مراحل رشد و نمو و در اثر شرایط پرورشی و تربیتی و عوامل متعدد اجتماعی و نیز امکانات آموزشی، شکل می‌گیرد…»

The image “http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:c_L3t6KpiSyuwM:http://www.bornanews.ir/Images/News/larg_pic/29-9-1387/IMAGE633653689825468750.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

یروم ل. سینگر (Yerome L. Singer) می‌نویسد:

«… تا قبل از دو دهه‌ی اخیر روان‌شناسی و روان‌شناسان انسان‌ها و حیوانات را موجوداتی به حساب می‌آوردند که به کمک نیروی محرکه‌ی غریزه به نیازهای فیزیولوژیک و جسمانی خود نظیر تشنگی، گرسنگی و نیازهای جنسی و امثال آن پاسخ می‌دهند. اما پژوهش‌های اخیر درباره مغز انسان و فعالیت‌های دماغی او به اندازه کافی شواهد و قرائن تجربی و اطلاعات گسترده و ارزنده‌ای را فرا روی ما قرار داده است، که نشان می‌دهد، انسان موجودی است که قادر است اطلاعات و داده‌هایی را از محیط خود دریافت کرده، آنها را تحلیل و تفسیر و سپس منظم و دسته‌بندی کند…». توم کینز (Tomkins) در سال 1963 و ایزارد (Izard) در سال 1977 گزارش‌های علمی خود را پیرامون تلاش‌های دماغی انسان منتشر و ضمن آن قریب به این مضمون اعلام کردند: «… روزبه‌روز شواهد و قرائن بیشتری بدست می‌آوریم که رابطه‌ای تنگاتنگ میان عواطف و حالات احساسی و امیال انسانی و میزان تلاش او برای تفوق و تسلط بر اطلاعات و حل و تحلیل پیچیدگی آنها وجود دارد….» و بالاخره میلر (Miller) و گالانتر (Galanter) در سال 1960 اظهار داشتند: «… انسان موجودی است که کردار و رفتار خود را در سلسله‌ای از برنامه‌های طراحی شده و سازمان‌یافته شکل و سامان می‌دهد. زمانی که به ماجرایی برمی‌خوریم، بدان سو متمایل می‌شویم که آن را در ساختاری قرار دهیم که مرتبط و متأثر از تجربیات و مشاهدات قبلی ما می‌باشد. گویی آن را در صحنه‌ی آراسته و پیراسته درونی خود بازسازی کرده و آنگاه به نمایش درمی‌آوریم

http://i12.tinypic.com/4bf4os4.jpg
مطلب رو مطالعه کنید نظر یادتون نره منتظرم
ادامه مطلب ...