کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health
کلینیک جامع آموزش پزشکی

کلینیک جامع آموزش پزشکی

همچنین می توانید کانال ما در تلگرام را دنبال کنید با عنوان: نکات مهم سلامتی t.me/public_health

رویارویی با اعتیاد

رویارویی با اعتیاد


درد، در بند بند وجودم می پیچد و پیش می رود! استخوان هایم تیر می کشد! درد، مغز استخوان هایم را می سوزاند! گوش و چشم و زبان و دست و پایم به فرمان من نیستند! انگار کسی با پنجه های آهنین، موهایم را یک به یک می کشد و پوست سرم را خراش می دهد! کاش به جای دو دست، بیست دست داشتم و با آنها، جای جای بدن دردآلودم را می فشردم و مالش می دادم! حس می کنم ضربان قلبم، گاه در سکوتی مرگبار خاموش می شوند و گاه، همچون ضربه های دست یک طبال، در حرکاتی ضربتی و مداوم، گونه طبل را زخمی می نمایند.

آه، خدایا، هیچ کس با من نیست. هیچ کس مرا نمی خواهد. هیچ کس انتظارم را نمی کشد. این درد و این تنهایی، آیا سزاوارش بودم؟! خدایا، با خودم چه کردم؟! آخر این، من نبودم! آه که وجودم دارد منقبض می شود. خدایا چه کنم؟ با این درد و این شراری که ذره ذره می سوزاندم، چه کنم؟ کاش خواب بودم! کاش معجزه ای می شد! خدایا...

همیشه وقتی مشکلی حاد و حل ناشدنی در زندگی خصوصی و خانوادگی و یا در ارتباطات اجتماعی انسان پدید می آید، نخستین چیزی که ذهن دریافت می کند، آن است که اگر فرد در طول مدت زندگی خویش، برنامه ای برای آموزش و یادگیری مسائل مهم و حیاتی داشته باشد، شاید هرگز گرفتار مصائب، رنج های گوناگون و وقایع ناخوشایند نگردد. چرا که هدف اندیشه و منطق مسئله ای به نام آموزش، اصولاً بر پایه یادگیری و دریافت و کسب اطلاعات بجا و صحیح از موارد و نکات حائز اهمیتی است که احتمال عدم شناخت و عدم آگاهی انسان از آنها، بسیار است. اینجاست که همین فرد ناآگاه، با ارائه آموزشی اساسی و درست قادر خواهد شد تا در مواقع ضروری به گشودن راهی مناسب و نیز حل مشکلات، آن هم به لحاظ موقعیت پیش آمده برای خود یا دیگران، بپردازد. چون آموزش صحیح، امکان دستیابی به عملکرد صحیح تری را برای انسان به ارمغان می آورد و موجب می شود تا او کلاف در هم تنیده و سردرگم بسیاری از نارسایی ها و ناهنجاری های زندگی را بگشاید یا درصدد پیشگیری قبل از بروز واقعه و یا ترمیم نقایص و کمبودهای موجود برآید تا بدین وسیله پلی میان خود و دیگران برای نیل به تکامل یک زندگی سالم و مفید و همه جانبه، زده باشد.

از جمله آموزش های مفیدی که مدت زمانی است به صورت نیاز جدی و اولیه هر جامعه، برای سالم زیستی انسان، در آمده، آموزش در راستای پدیده مخرب و شومی به نام  اعتیاد  است. آموزشی سودمند با کیفیتی سودمندتر برای افراد معتاد و حتی خانواده های آنان. اما متأسفانه نکته قابل توجهی که در این میان، تا حد نسبتاً زیادی پنهان مانده، ارتباط بین چگونگی و کیفیت اعتیاد و آموزش است.

خانواده در برابر اعتیاد

نقش خانواده به عنوان یکی از مهمترین ارکان آموزشی، قطعی و مسلم است. در تحقیقاتی که به عمل آمده، حقایقی درباره نقش خانواده و ارتباط آن با گرایش های فرد معتاد مشخص گردیده است. این که به عنوان مثال خانواده در چه طبقه و موقعیت اجتماعی قرار گرفته و میزان صمیمیت در میان اعضای خانواده در چه حدی بوده، همچنین رفاه و اشتغال خانواده یا این که نحوه تفکر و تحصیلات آن در کدام مرتبه و تقسیم بندی اجتماعی جای می گیرد. همین طور بررسی هایی درباره محور قدرت در خانواده، انجام شده است که ظاهراً از نظر تأمل، بسیار مهم و حائز اهمیت است.

مهرداد- ج- 32 ساله

هر کسی گفته خانواده در مقابل فرد معتاد، نقش مهمی دارد، درست گفته است. چون کسی که معتاد می شود بالاخره باید به یک چهار دیواری که به آن خانه گفته می شود و کسانی که در آن زندگی می کنند و هم خون آدم هستند، پناه ببرد! خوب، حالا اگر این پناه و چهار دیواری، سست بود و دنبال تحقیر و توهین، معلوم است دیگر! معتاد با کله می رود توی باتلاق اعتیاد!

حبیب _ س، 28 ساله

امان از رفیق بد و نااهل، از همه رفقایم بالاتر وخوش تیپ تر بودم! چنان تعریفی از من کردند که غرور تمام مغزم را پر کرد! البته پدرم هم معتاد بود و گاهی هم خانه نمی آمد. مادرم و خواهرم هم آدم های دست و پا چلفتی و عاجزی بودند. بنابراین رفتم طرف دوستانی که سر راهم قرار گرفته بودند. اما عاقبت شدم این موجودی که دارید می بینید! تنها و بی هدف و بدبخت! نزدیک سه ماه است که به خانه نرفته ام، یعنی رویم نمی شود! فقط یک معجزه می تواند من را نجات دهد، چون غرق غرقم! خوش به حال آنهایی که یک خانواده خوب دارند و زیر دست معلم های دلسوز درس خوانده اند.

اشرف- 43 ساله

از وقتی یادم می آید همیشه در خانه ما دعوا و یکی به دو بود! به هر حال من و برادرم بزرگ شدیم. برادرم رفت سربازی و من ازدواج کردم. فقط برای فرار از خانه! اما از چاله به چاه افتادم! شوهرم معتاد از آب درآمد. من را هم معتاد کرد. دو تا پسر دارم که از خانه رفته اند! هفته قبل شنیدم که پسر بزرگم را به خاطر اعتیاد و کیف زنی، گرفته اند! کاش دنیا نیامده بودم! اینها را بنویسید و دعا کنید زودتر بمیرم. مرگ بر من مادر که اراده نداشتم!

کاظم- م، 20 ساله

ببینم، پلیس مخفی هستی یا دکتر؟ آهان فهمیدم، برای مجله می خواهی! من معتاد نیستم! برو سراغ کسی که معتاد است. اگر می بینی این شکلی هستم، برای این است که مریضم! یعنی ناراحتی اعصاب دارم!! من فقط روزی دو نخ سیگار می کشم! برای خاطر هر چیزی هم که این سؤال ها را می کنی، فقط باید بدانی که از دست خانواده ام ناراحتم! چون دائم مرا سین- جین! می کنند! یکی پیدا نمی شود که بهشان بگوید این قدر به من گیر ندهند! بگذارند ما جوان ها، زندگی خودمان را بکنیم دیگر!... اگر راست می گویند بروند خودشان را اصلاح کنند که هفته ای هفت روز، جنگ می کنند! اصلاً خانه را کرده اند میدان جنگ. تازه، هر کدامشان هم به من و بقیه دستور می دهند که آن یکی را محل نگذاریم یا بی احترامی کنیم!

* ******

این اظهار نظرها، تنها نمونه های ریز و کوچکی هستند از وضعیت صدها هزار نفری که جذب پدیده خانمان برانداز اعتیاد گردیده اند. با توجه به این نمونه ها و نیز بر پایه بررسی ها و مطالعاتی که انجام شده است، نتیجه به دست آمده حکایت از آن داشته در بیشتر خانواده هایی که مورد تحقیق قرار گرفته اند، نقش پدر و مادر، بسیار کمرنگ بوده است. مثلاً پدر یا در خارج از شهر و حوزه خانوادگی خویش زندگی می کرده یا این که نسبت به خانواده و خاصه فرزندانش، بی تفاوت بوده و رفتار و نظری فاقد هرگونه عاطفه و محبت پدرانه داشته است. همین طور مادر، که یا فرمانروا و مستبد و سلطه جو بوده و یا خشک و عاری از مهر مادرانه. بنابراین کاملاً قابل پیش بینی است در چنین محیط ناراحت و نامتعادلی، آموزش در ابعاد مختلف نیز، هرگز جایگاهی نداشته باشد.

نقش رئیس خانواده در آموزش

وجود جایگاه و نقش رئیس در خانواده بسیار مهم و قطعی است. عملکرد پدر یا مادر یا هر فرد دیگری که رئیس خانواده به حساب می آیِد، اگر جدی، مدبّرانه و دوستانه و در عین حال، قاطعانه و سرشار از عاطفه نباشد، پایه های نگهدارنده پیوند و رعایت را در خانواده از بین خواهد برد و آن را به آشفته بازاری بدل خواهد نمود که در آن، هر فردی ساز خود را می زند و بس. بدیهی است در چنین محیطی، آموزش و راهکارهای مفید ناشی از آن نادیده گرفته می شود. بنابراین چگونگی و کیفیت آموزش نیز تحت این شرایط، بی معنی و بیهوده به نظر خواهد آمد.

آموزش مدرسه ای و مصوب

1 – کانون های آموزش دهنده، شامل محیط خانواده- مدرسه و سازمان های ارتباط جمعی.

2 - جامعه هدف اعتیاد، که بر این اساس، همه مردم و کل جامعه تحت آموزش مصوب واقع می شوند.

اجرای آموزش مدرسه ای و مصوب، حتی اگر زمان اندکی از اوقات گروه سنی مشغول به تحصیل (14 تا 24 ) را هم به خود اختصاص دهد، باز مفید و ماندگار خواهد بود. مشروط بر آن که از یک برنامه مشخص و آیین کار و نظم خاص لازم در مدرسه و کلاس و نیز کلام و رفتار معلم و استاد، برخوردار باشد. حال چنانچه این قطعیت را درباره آموزش مدرسه ای و مصوب بپذیریم، به این اصل اساسی و درخور توجه خواهیم رسید که می گوید کار مبارزه با انواع اعتیاد را باید از آموزش و نظام آموزشی و کیفیت مناسب این آموزش شروع کنیم نه از پزشک و پلیس.

ویژگی های آموزش سنتی و مصوب

با مقایسه ای ضمنی درباره کیفیت آموزش سنتی و آموزش مصوب به این نتیجه خواهیم رسید که دو تفاوت بزرگ و واقعیت مسلم، می تواند وجود داشته باشد.

1 - آموزش سنتی ما، آموزش ارشادی نبوده، در حالی که آموزش مصوب، برنامه ریزی شده و همراه با پیش اندیشی ها و پیش بینی ها است. همچنین آموزش مصوب، هدف یا اهدافی را مقابل خود دارد که به بازتاب نیازهای اقتصادی و اجتماعی جامعه مربوط است.

2 - آموزش سنتی متوجه جامعه و اقتصاد سنتی ماست. آنچه روی در تولید اقتصادی داشته خارج از مدرسه آموخته می شود، در حالی که آموزش مصوب ما گرفته شده از برنامه های عمرانی و متمایل به صنعتی است.

بنابراین آموزش سنتی ما فارغ از بافت و زمینه و زیربنای اقتصادی زمان خود بوده، در حالی که آموزش مصوب ناشی از الزامات اقتصادی و اجتماعی زمان خود است. نهایت آن که برای کندن از یک اقتصاد و جامعه سنتی و رفتن به یک جامعه صنعتی، ناگزیر به طی یک دوره انتقال هستیم. دوره انتقالی که حس کنجکاوی علمی را در افراد و خاصه همان طیف سنی خاص (14 - 24 ) موجب شود. به نحوی که از خود سؤال کنند، انسان باید چه را بیاموزد و تا کجا بیاموزد و اصولاً چرا بیاموزد.

زمینه آموزشی

هیچ خطری برای جامعه، بالاتر از آن نیست که با استفاده از امکانات موجود، انسان هایی مصرفی به بار آورد؛ انسان هایی که مصرف گرا هستند بدون آن که بازدهی مفیدی داشته باشند. به عبارتی، جامعه مصرفی، فرد را به نحوی بار می آورد که اراده و توانی برای او باقی نماند. بدین ترتیب که در بسیاری از مسائل، انسان تبدیل به متقاضی دردمندی می شود که حتی برای بهبود خود، قادر به تلاش نیست. یعنی بیماری که حتی مسئول سلامت بدن خود هم نیست! چرا؟ چون احساس مسئولیتی در وجودش به چشم نمی خورد. چون امر مسئولیت چیزی نیست که ابتدا به ساکن قابل بروز یا رشد و نمود باشد بلکه احساسی است که می باید از کودکی در وجود شخص تلقین و جاسازی گردد تا هنگام نوجوانی و جوانی، به نحو احسن از آن بهره گیری شود.

دو صفت مهم

کنجکاوی علمی و مسئولیت پذیری، دو صفت بارزی است که باید در نهاد هر انسانی باشد. چون تنها در این صورت است که فرد، دست به شناخت محیط می زند که این امر، سرآغاز کنجکاوی های علمی است.

حال با توجه به این نکته مهم، چنانچه نظام آموزشی، روی در کنجکاوی علمی و لاجرم، تولید و آفرینش و خلاقیت نداشته باشد، حاصلی به نام خلأ خواهد داشت! آن وقت دقیقا ً همین خلأ خواهد بود که موجب بی تفاوتی و فرار انسان از مسئولیت خواهد شد. فرار از مسئولیت و بی تفاوتی هم همان حس شوم و زمینه ناهنجاری است که در اکثر اوقات، منجر به روی آوردن فرد به انواع اعتیاد می شود که رایج ترین و ابتدایی ترین شان را دخانیات تشکیل می دهد.

معتاد چگونه انسانی است؟

 انسان معتاد  جای خود را در مجموعه نظام اجتماعی و اقتصادی، حس نمی کند. نه سهیم است و نه مشارکت دارد. مواد مخدر  برای او حالت پناهگاه دارد. معتاد حتی اگر خود، در کار درمان خود سهیم نشود، معالجه اش بی اثر خواهد ماند. بنابراین مشارکت و مسئولیت و کنجکاوی علمی و سپس تولید و آفرینندگی باید ذات نظام و محتوای اصلی آموزش و پرورش را تشکیل دهد. بهترین پناهگاه برای انسان، کار تولیدی و آفرینندگی است. این در ذات هر بشری هست. فقط باید آن را شناخت و کشف و ترغیب و بارور نمود.

وسایل ارتباط جمعی و آموزش ارزش ها

نقش آموزشی رسانه های گروهی قابل انکار نیست. آموزشی که در جهان امروز، دستگاه های ارتباط جمعی به مردم و خاصه نوجوانان و جوانان می دهند، می تواند فرهنگ ساز باشد، البته اگر صحیح، اصولی و مورد پذیرش باشد. چرا که اگر پیام ها متوجه مصرف باشد، تضاد به وجود می آید و خلأ انسان، محسوس تر می گردد.

کیفیت آموزش مدرسه ای

کیفیت خوب آموزش، از ایجاد خلأ فکری منتهی به فراهم شدن مقدمات اعتیاد جلوگیری می کند. چرا که برنامه آموزشی مدارس و کیفیت مناسب آن می تواند ذهن را به اشتغال سالم و مداوم رهنمون شود.

بدیهی است برای نیل به یک برنامه آموزشی موفق، نخست باید اصل برانگیختن کنجکاوی را در انسان پذیرفت. برای برانگیختن حس کنجکاوی علمی باید علم محیط شناسی و ابزار شناسی را محور آموزش قرار داد و موازی آن دست به اشاعه یک فرهنگ درست، در سطحی همگانی زد و به خاطر داشت که دستیابی به همه این آرمان ها و اهداف و ملاحظات، زمانی امکان پذیر خواهد بود که آموزش همسو و آکنده از کیفیت صحیح، از کودکی آغاز به کار کند و یا آن که، اگر قرار است این برنامه، روی طیف سنی یاد شده (??-??) اتفاق بیفتد، لااقل مصوب و مداوم باشد چون تنها در این صورت است که جامعه تبدیل به یک جامعه سالم، پویا و طبیعی و موفق خواهد شد. جامعه ای که تک تک افرادش، به طور واقعی، دارای امید، نشاط، تحرک و  سلامت رفتار و روح و روان  خواهند بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد