دانشمندان معتقدند که در زمان تولد تعداد مشخصی سلول های مغزی داریم که به مرور با پیر شدن تعداد بسیار زیادی از آنها را از دست می دهیم. تحقیقات گسترده در این باره نشان داده اند که سلولهای مغزی جدید در طول زندگی نیز برخلاف آنچه در گذشته تصور می شد، تولید می شوند و مغز در صورت استفاده هر چه بیشتر از آن ، قابلیت رشد و حجیم تر شدن را دارد. تحقیقات و مطالعات حاکی از آن است که به عنوان مثال قسمتی از مغز رانندگان که مربوط به کنترل نقشه یابی تصویری است، رشد بیشتری دارد. همچنین بخشی از مغز پیانیست ها و نوازندگان متبحر هم که کنترل و اداره موزیک را در اختیار دارد، حجم بیشتری دارد. از طرف دیگر، تحقیقاتی که اخیراً در این مورد انجام شده ، حاکی از آن است که افرادی با مشغله های مهارتی بالا مانند : مهندسان و معلمان دارای سیناپس ( محل اتصال دو رشته عصبی به یکدیگر) های بیشتری هستند. سیناپس ها همان رابطین بین سلول های مغزی هستند که به ذخیره سازی اطلاعات کمک می کنند.
شاید در آینده ای نزدیک پزشکان قادر باشند سلول های جنین را که می توانند به هر نوع سلول های مورد نیاز تبدیل شوند، به مغز بشر تزریق کنند. به این طریق می توان بیماری هایی نظیر آلزایمر و پارکینسون ( بیماری تحلیل اعصاب ، لرزش دست یا پا ) را درمان نمود و برای افراد سالم نیز راهی باز کرد تا بتوانند با فکر سالمشان ارتباط برقرار کنند.
اما تا آن زمان برسد ممکن است فرصت فعلی از دست برود. پس می توانیم با استفاده از چند راه ساده توانایی سلول های مغزی را در حد ماکزیمم آن حفظ کنیم.
چنانچه به تمام موارد مذکورعمل کنید، انتظار نداشته باشید یک شبه تبدیل به یک دانشمند شوید. ولی می توانید انتظار داشته باشید که هوشتان کمی بیشتر شود ، خلاق تر شوید و هر روز از انرژی بدنی بالاتری بهره مند گردید. همچنین می توانید بقیه دوران عمر خود را بدون از دست دادن توانایی همیشگی تان با آرامش سپری کنید.
مغز یکی از پیچیده ترین اندام های بدن انسان است. این عضو کوچک، سخت ترین وظایف را در بدن به عهده دارد که شامل کنترل سیستمهای عصبی، راه رفتن، صحبت کردن، نفس کشیدن، فکر کردن و هزاران فعالیت دیگر می شود. مغز آن قدر پیچیده است که هر کدام از قسمتهای آن وظیفه انجام و کنترل کاری خاص را به عهده دارند و عدم فعالیت درست هر کدام از آن ها می تواند اختلالات بسیاری را برای هر فردی رقم بزند.
با وجود صدها سال تلاش بشر برای شناخت مغز هنوز هم موارد بسیاری وجود دارند که مبهم باقی مانده و پاسخی برای آن ها به دست نیامده است. پیچیدگی بسیار زیاد مغز و رمز و رازی که در آن وجود دارد سبب شده است تا انسان ها تصورات و شایعات زیادی را در مورد آن به راه بیندازند که بسیاری از این شایعات به مروز زمان به حقایقی تبدیل شده است که همگان آن را باور کردهاند. در ادامه چند شایعه رایج در مورد مغز انسان که درست نیستند و رواج پیدا کردهاند، را آورده ایم.
تا به حال با خودتان فکر کردهاید که مغزتان چه رنگی است؟ ما رنگ های زیادی در بدنمان داریم که در خون، استخوانها و مایعات جاری به چشم می خورند.
ممکن است شما در مدرسه و کلاس های درس تان مغزهای پلاستیکی را دیده باشید که معمولا به رنگ سفید و یا صورتی کم رنگ و یا خاکستری کم رنگ هستند.
اما در واقع مغز انسانی که زنده است و فعالیت می کند، به رنگ های خاکستری، سفید، سیاه و قرمز است.
آن چه تا به حال شنیدهاید که مغز شما طوسی رنگ است، اصلا حقیقت ندارد. درست است که در مغز شما، همان طور که کارآگاه "پوآرو" به آن اشاره می کرد، سلولهای خاکستری وجود دارد اما این به آن معنا نیست که همه مغز خاکستری رنگ است.
حتما شما هم شنیده اید که اگر به موسیقی کلاسیک گوش کنید مغزتان فعالیت بیشتری کرده و حتی ممکن است باهوش تر شوید و تمرکز بیشتری پیدا کنید.
زنان باردار زیادی هستند که برای باهوش به دنیا آمدن فرزندان شان ساعت ها به موسیقی کلاسیک گوش می کنند و انتظار فواید زیادی از آن دارند. اما این تصور از کجا آغاز شد؟
سال 1950 یک پزشک گوش و حلق و بینی به نام آلبرت توماتیس ادعا کرد که گوش کردن به موسیقی موتزارت می تواند به افرادی که دچار مشکلات شنوایی هستند کمک کند.
سالها بعد و در دهه 1990 چندین دانشجو در دانشگاه کالیفرنیا حدود 10 دقیقه به موتزارت گوش کردند و سپس تست هوش دادند. آمار بالا رفتن جواب های آن ها تا 8 درصد بود که سبب شد این فرضیه قوت بیشتری گرفته و به مدرکی تائید شده تبدیل شود.
اما خیلی زود یکی از استادان دانشگاه کالیفرنیا ادعا کرد گوش دادن به موسیقی موجب شده است که عکس العمل دانش آموزان بهتر و پاسخهای آن ها دقیق تر شود و این کار هرگز نتوانسته است قابلیت هوشی آن ها را بالا ببرد.
موضوعی که وجود دارد آن است که قطعا گوش دادن به موسیقی کلاسیک مانند موتزارت هیچ آزار و صدمه ای به شما نخواهد رساند، ولی هرگز باعث باهوش شدن شما هم نخواهد شد.
وقتی به این که مغزتان چه شکلی دارد می اندیشید احتمالا به جسمی نسبتا کوچک فکر می کنید که خاکستری رنگ است و سطح آن را چین و چروک های بسیاری پوشانده است.
آن چه حقیقت دارد آن است که هر چه سن بالاتر می رود تا به بلوغ نزدیک شود، مغز اندازه بزرگ تری پیدا می کند. برای این که مغز در جمجمه جا بگیرد، به مرور زمان به طور خودکار در خود جمع می شود تا در کاسه ی سر جا بگیرد.
اگر تمامی چین و چروک های مغز را باز کنیم مغز به اندازه یک روبالشی بزرگ خواهد شد و تنها این نکته قطعی است که شکل مغز هر فردی با فرد دیگر تفاوت هایی خواهد داشت.
با وجود این اطلاعات مطمئن باشید که با هوش بالاتر، چین و چروک های مغز شما بیشتر نمی شود و از همان زمان ابتدای تولد این چروک ها وجود داشته و باقی خواهد ماند.
حیوانات زیادی وجود دارند که کارهایی شبیه اعمال انسان انجام می دهند که رفتارهایی همچون پیدا کردن راه حلی برای مشکلات، هوشیاری و نشان دادن احساسات به یکدیگر از جمله آن هاست. در حالی که هنوز ارائه دادن مدارک برای اثبات آن که انسان باهوش ترین حیوانات است، ادامه دارد، اما آنچه بدیهی است آن است که انسان باهوش ترین مخلوقات است.
از آن جایی که معمولا بسیاری از افراد تصور می کنند که باهوش بیشتر به معنای مغز بزرگ تر است ،ممکن است تصور شود که مغز انسان اندازه بزرگ تری نسبت به سایر مخلوقات دارد. اما این درست نیست.
یک مغز معمولی به طور میانگین 1 کیلو و 361 گرم وزن دارد.
دلفین که باهوش ترین حیوانات است، مغزی به وزن 5/1 کیلو دارد، اما وال نوزاد که میزان هوش او از دلفین بسیار کمتر است، مغزی به وزن 7 کیلو و 800 گرم دارد. سگ ها و اورانگوتانها که حیوانات نسبتا باهوشی هستند نیز مغزهای کوچکی دارند که نشان می دهد اندازه مغز با میزان هوش ارتباطی ندارد.
پرسش: لطفا توضیحات کاملی در ارتباط با مغز انسان به بنده ارائه دهید.
پاسخ: مغز انسان حدود 1500 گرم وزن داشته که کلاً داخل جمجمه قرار دارد.
مغز از قسمت های زیر درست شده است :
1- نیم کره های مغز
2- تالاموس و عقده های عصبی قاعده ای
3- مغز میانی
4- پل دماغی
5- مخچه
6- بصل النخاع
نیم کره های مغز
نیم کره های مغز دو عدد بوده که از نظر نردبان تکاملی جدیدترین قسمت مغز می باشند. آنها هدیه اصلی خداوند به انسان بوده و تکامل آن از پستانداران از حدود پنجاه میلیون سال پیش شروع شده و در انسان نماهائی مانند « استرالوپیتکوس» به اوج خود رسید (2 میلیون سال پیش ) .
اختصاصی ترین صفت تکاملی ازدیاد تعداد یاخته های عصبی بوده که پیشرفت شایان آن را در « هموهابیلیس» و « هموارکتوس » می توان مشاهده کرد. دوران طلائی بزرگ شدن مغز در « نئاندرتال » « و هموساپینس» (حدود یکصد هزارسال پیش ) آغاز و به انسان ختم می شود.
بدون نیمکره های مخ، انسان جاندار بی شعوری بیش نیست. تکوین شعور انسان عبارت بوده است از ازدیاد یاخته ها ( نتیجتاً اضافه شدن وزن مغز ) و ارتباطات آنها با یکدیگر برای بهتر شدن قدرت پردازش اطلاعات محیطی و درونی . در « مرگ مغزی » این قدرت از بین میرود چون کل ساختار مغز مضمحل می شود. در درون نیمکره ها حفره هایی پر از مایع نخاعی و جود دارند که بطن ها نامیده می شوند . دو نیمکره توسط جسم پینه ای به هم متصل می باشند که در حقیقت ارتباط اصلی نرونهای دو نیمکره با هم می باشند.
قسمت های مختلف تشکیل دهنده نیمکره ها شامل قسمت های زیر است :
1- لوب پیشانی
2- لوب آهیانه ای
3- لوب پس سری
4- لوب گیجگاهی
5- لوب حاشیه ای
لوب پیشانی
لوب پیشانی مهمترین قسمت تکامل یافته مغز است. مخصوصاً در انسان و انسان نماها این قسمت فوق العاده وسعت پیدا کرده است. قسمت های خلفی لوب پیشانی ویژه فرمانهای حرکتی بوده و از هم گسیختگی نسج این قسمت باعث از کار افتادگی یک اندام می شود. تحریک هر قسمت از اندامها و سر بر روی مکان مخصوصی از این نوار باریک وجود دارد، قسمتی از این ناحیه، که بین دو نیمکره وجود دارد، مختص حرکات اندامهای تحتانی می باشد. درقسمت قدامی ناحیه حرکتی سرو دست مرکز کنترل حرکات چشم وجود دارد.
در نیمکره چپ، مرکز حرکتی تکلم درلوب پیشانی می باشد. از هم پاشیدگی نسوج این ناحیه باعث گنگی شده و بیمار قادر به گفتار نیست. آنچه از لوب پیشانی باقی می ماند عبارتست از ناحیه ای که در جلو قرار داشته و مرکز شعور ، منطق، تفکر و تا حدودی حافظه است. از بین رفتن این قسمت از مغز در دو طرف منجر به کم اهمیت دادن اصول اخلاقی شده و تصمیمات بیمار انفعالی می گردد. اگر آسیب بسیار شدید باشد خلاقیت حرکات از بین رفته و ممکن است با حالت اغماء اشتباه شود. یکی از راههای درمان امراض روانی، در ابتدای سده حاضر، عبارت بود از تخریب دو طرفه قسمتهای عمقی لوب های پیشانی و تبدیل بیمار به فردی که از نظر اجتماعی بیشتر قابل تحمل باشد. متأسفانه اثرات سوء این عمل جراحی باعث شد که بعداً کمتر مورد استفاده قرار گیرد.
لوب آهیانه ای
وظایف لوب های آهیانه ای در طرف راست و چپ تا حدودی با هم فرق می کنند. علاوه بر تشخیص محل درد ، گرما، لمس و محسوسات عمقی در باریکه پشت شیار مرکزی، لب آهیانه ای در طرف راست بینش فضائی را در شخص بوجود می آورد. عوارض عمقی لوب طرف راست منجر به از دست دادن جهت یابی فضائی فرد گشته و طرف چپ بدن را در کارهای روزمره فراموش می کند. به حوزه بینائی چپ توجه نکرده و مثلاً ریش خود را در طرف چپ نمی تراشد، چنین شخصی ردیابی فضائی خود را از دست می دهد. شدت عارضه در بعضی بحدی است که بیمار عضوی در طرف چپ بدن خود را از یاد می برد و فکر می کند مربوط به شخص دیگری است. لب آهیانه ای در طرف چپ علاوه بر جهت یابی فضائی و محسوسات طرف راست، وظیفه تکلم را نیز بعهده دارد. اختلال در ریاضیات، محاسبه، تشخیص راست و چپ بدن، خواندن و نوشتن و تکلم پس از آسیب رسیدن به لوب آهیانه چپ دیده می شود.
لوب پس سری
لوب پس سری مسئولیت بینائی را عهده دار بوده و آسیب رسیدن به این ناحیه شخص را بطور کامل یا نافص نابینا می کند. یکی از بهترین محسوسات محیطی که به وسیله آن مکانیسم پردازش اطلاعات در مغز به وسیله فیزلوژیست هائی مثل « هوبل » و « ویسل » در دانشگاه هاروارد برملا گشته عبارت است از « حس بینائی » این دو دانشمند به طور سیستماتیک پردازش اطلاعات را از شبکیه تا لوب پس سری دنبال کردند. کار اصلی این پژوهشگران عبارت بود از ثبت تحریک پذیری سلول های شبکیه، ایستگاه زانوئی و قشر خاکستری مخ ( سلول های ساده، پیچیده و فوق پیچیده ) در مناطق به اصطلاح 17 و 18 و19 « برودمن » لازم به یادآوری است که « برودمن» پژوهشگری بود که سطح مغز را از 1 تا 52 منطقه بر حسب انواع یاخته های قشر خاکستری طبقه بندی کرد. مثلاً منطقه 46 ویژه حافظه بوده و 44 بیان تکلم را به عهده دارد. « هوبل و ویسل» دریافتند که به ترتیب که اطلاعات از یک ایستگاه به ایستگاه دیگری منتقل می شده پیچیده تر و به حقیقت نزدیک تر می شود . مثلاً سلول های شبکیه و ایستگاه زانوئی فقط به یک نقطه نورانی پاسخ داده، درحالی که سلول های ساده کورتکس بینائی تنها به یک نوار نورانی با محور خاص پاسخ می دهند. می توان تصور کرد که این نوار از تعدادی نقطه نورانی درست شده است. بنابر این، سلول های ساده قشر خاکستری نسبت به یک نقطه نورانی بی تفاوتند. به همین ترتیب که جلو برویم مشاهده می شود که سلولهای پیچیده کورتکس توسط یک لبه نورانی تحریک می شوند که محور مشخصی داشته ولی محل آن مهم نیست. بهترین، تحریک برای یک سلول فوق پیچیده یک گوشه است. با در نظر گرفتن بحث بالا، هر چقدر از منطقه 17 به طرف منطقه 19 می رویم وظیفه سلول ها پیچیده تر شده به تحریکی نوین پاسخ می دهند. این موضوع در تشخیص فاصله و رنگها بسیار صادق است.
لوب گیجگاهی
این لوب در طرف راست نقش مهمی از نظر هنر تشخیص رنگها و جوانب مختلف دستگاههای موسیقی داشته و در طرف چپ تأثیر مهم آن درتکلم انسان است. درک صداهای شنیده شده و پردازش دستوری گفتار و آماده کردن پاسخ شایسته، به وسیله لوب آهیانه چپ صورت می گیرد. آسیب رسیدن به لوب گیجگاهی گاهی باعث از بین رفتن توانائی نامگذاری افراد و اشیاء می شود. همچنین لوب های گیجگاهی راست و چپ با هم نقش مهمی در فعال نگهداشتن حافظه دارند.
به نظر می رسد که « هیپوکامپ» این ناحیه همگام با قسمت های دیگر لوب حاشیه ای نقش کلیدی در قبول یا رد اطلاعات داشته باشند. از این مکان است که اطلاعات منتشر شده از محسوسات محیطی به نقاط دیگر مغز مخصوصاً لوب های پیشانی می روند. بخش دیگری از فیبرهای آورنده اطلاعات به لوب گیجگاهی از ساقه مغز و هسته « مینرت» می باشد.
از بین رفتن « هیپوکامپ » منجر به عدم توانائی انسان در تثبیت حافظه شده و شخص قدرت انتقال اطلاعات رابه سایر نقاط مغز از دست می دهد.
اگر انسانی هر دو لوب گیجگاهی مخصوصاً دو « هیپوکامپ » را از دست بدهد برای همیشه قدرت ثبت اطلاعات از محیط را برای یادآوری در دراز مدت از دست خواهد داد. در ام- آر- آی روبرو هر دو لوب گیجگاهی به خاطر انسفالیت آسیب دیده و قدرت حافظه بیمار شدیداً صدمه دیده است. حس شامه نیز با لوب گیجگاهی ارتباط دارد.
لوب حاشیه ای
لوب حاشیه ای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و تأمین احتیاجات احساسی و تنازع بقاست. لوب حاشیه ای در اصطلاح به « مغز اول » مشهور شده و از اینجاست که تمام اطلاعات پس از بررسی و فیلتر شدن می توانند به سایر نقاط مغز رسوخ کنند. احساس امنیت درونی با وجود لوب حاشیه ای امکان پذیر است. اینجا محل احساسات قلبی و فردی و عشق و دلدادگی است. با تکیه به « مغز اول » است که انسان کاری را انجام داده و سپس با مراجعه به منطق و « مغز جدید» یا « نئوپالیوم » پشیمان می شود. در این مکان است که موجود برای حفظ خود و خانواده حاضر است به استدلال کم محلی کند. کنترل اصلی سلسله اعصاب نباتی هنگام جنگ و ستیز یا پشیمانی و غم و اندوه در دست « مغز اول » یا « آرکی پالیوم » می باشد. بالاخره زبان اصلی نهفته در نگاه افراد به یکدیگر که حاصل آن دوست داشتن فردی و یا تنفر از فردی دیگر می شود در لوب حاشیه ای است.
تالاموس
تالاموس توده ای از سلولهای عصبی با اندازه های مختلف است که وظیفه پردازش و هم آهنگ کردن پیامهای حسی را در ارتباط با فعالیت های حرکتی داشته و دراین خصوص با گره های عصبی قاعده جمجمه، قشر خاکستری مغز و مخچه در تماس دائم می باشد. تالاموس نیز نقش بی نهایت مهمی در دریافت درد و محسوسات محیطی دارد. آسیب یک طرفه به تالاموس باعث کرخ شدن طرف مقابل بدن و آسیب دو طرفه، بیمار را به حالت بیهوشی می برد.
گره های عصبی قاعده مغز
هسته های دم دار و عدسی شکل از مهمترین گره های عصبی قاعده مغز می باشند که ارتباط تنگاتنگ با تالاموس، قشر خاکستری مغز و مخچه داشته و عملکرد اصلی آنها تنظیم فعالیت های حرکتی ماهیچه ها بوده و در تداوم حرکات آنها نقش مهمی دارند.
ساقه مغز
از نظر تکاملی ساقه مغز یکی از قدیمی ترین قسمت های سلسله اعصاب بوده که علاوه بر حفظ هوشیاری و کنترل خواب، تنفس و گردش خون، محل گردهمایی اعصاب جمجمه ای نیز می باشد که در تعیین تکلیف مرگ مغزی بسیار پراهمیت اند. اندازه و پاسخ مردمک ها به نور، رفلکس های قرینه و سرفه، حرکات چشمها، زبان، صورت، حلق و حنجره نیز عمدتاً توسط ساقه مغز کنترل می شود. ساقه مغز گذرگاهی است دو طرفه برای گذشتن محسوسات از محیط خارج به طرف مغز و آوردن پیامهای عصبی از مغز و ساقه مغز به طرف نخاع و اندامها.
ساقه مغز محلّ تمرکز و پخش پیام های مهم و ابرانی به اقصی نقاط نخاع برای حفظ و کنترل قوام ماهیچه ها است که نهایتاً بر روی رفلکس های وتری نیز تأثیر می گذارند. این پیامها، به طور مستقیم و غیر مستقیم، از هسته های ساختمان مشبک در سطح « پل دماغی » و « بصل النخاع » و « مغز میانی » نشأت گرفته و به همراهی پیام های « هسته های قرمز » و « هسته های گوش داخلی » بر روی « نرون های حرکتی گاما » سرازیر می شوند. تحریک نرون های حرکتی گاما، به طور غیر مستقیم ، پس از تحریک « نرون های حرکتی آلفا » قوام ماهیچه ها را زیاد کرده و آنها را سفت می کند. در این گونه موارد رفلکس های وتری نیز تشدید می شوند. هرگاه مغز از بین رفته ولی ساقه مغز از مغز میانی به پائین در حیات باشد، رفلکس های وتری بسیار شدت یافته و ماهیچه ها آنقدر سفت می شوند که دست ها و پاها سیخ شده حالت « دِسِرِ بره» به خود می گیرند، یا اینکه دست ها از آرنج خم شده و پاها سیخ می شوند که به این حالت « دکورتیکه» گویند. به تدریج که ساقه مغز وظایف خود را از دست داد، قوام ماهیچه نیز از بین رفته آنها لَخت می شوند. در این زمان رفلکس های وتری نیز وجود ندارند. این حالت در « مرگ مغزی » به خوبی می شود به طوری که تمام ماهیچه ها شل بوده و رفلکس ها ناپدید گشته اند چون تمام ساقه مغز از کار افتاده است.
ساقه مغز از قسمتهای زیر تشکیل شده است.
مغز میانی
پل دماغی
بصل النخاع
1- مغز میانی
بخش های مهمی از مغز میانی که در مرگ مغزی اهمیت دارند عبارتند از : ساختمان مشبک که مسئول حفظ سطح هوشیاری بوده، پایک های مغزی که از الیاف و ابران حرکتی درست شده اند و اعصاب جمجمه ای سه و چهار که حرکات چشمها، اندازه و پاسخ مردمک ها را به نور به عهده دارند. آسیب دو طرفه به ساختمان مشبک باعث حالت اغماء شده و اگر پایکهای مغز آسیب ببینند فلج اندامها و در مورد اعصاب سه و چهار ضعف حرکات چشم ها و بزرگ شدن مردمک ها با عدم پاسخ به نور را موجب می شود و اگر آسیب بسیار شدید باشد حرکات چشم عروسکی نیز از بین می روند. پس به این ترتیب با معاینه و تعیین سطح هوشیاری، حرکات و مردمک های چشم و قدرت اندامها می توان به سالم بودن مغز میانی پی برد.
2- پل دماغی
اجزاء مهم پل دماغی عبارتند از : قسمت دیگری از ساختمان مشبک، اعصاب جمجمه ای پنج، هسته عصبی شش و هفت و الیاف مرتبط کننده مخچه به سلسله اعصاب مرکزی.
آسیب دو طرفه به دو سوم فوقانی ساختمان مشبک پل دماغی باعث حالت اغماء شده و گرفتاری عصب شش، حرکات چشمها را در محور افقی مختل و آسیب به عصب پنج باعث از بین رفتن حس قرنیه و رفلکس قرنیه می شود. بنابر این می توان با در نظر گرفتن سطح هوشیاری بیمار، حرکات کره چشم و صورت و رفلکس قرنیه به و ضعیت تشریحی آن پی برد.
3- بصل النخاع
این قسمت از ساقه مغز از ساختمان مشبک، مراکز کنترل تنفس و گردش خون، اعصاب جمجمه ای 9، 10،11،12 و الیاف حسی و حرکتی ای که مخچه، نخاع، ساقه مغز و نیمکره ها را به یکدیگر مربوط می کنند درست شده است. در بصل النخاع، ساختمان مشبک نقشی در تأمین سطح هوشیاری نداشته و بلکه آسیب به این قسمت از مغز به صورت نارسائی شدید و تنفس و گردش خون خود را نشان داده و رفلکس سرفه از بین می رود. در صورتی که بیمار هوشیار باشد، قدرت بلع در او از بین خواهد رفت.
مخچه
مخچه درست در پشت سر و در قسمت خلفی پل دماغی و بصل النخاع قرار گرفته است. در حقیقت مخچه جعبه سیاه سلسله اعصاب مرکزی بوده که تعادل انسان را کنترل کرده سرعت و دامنه حرکات را طوری تنظیم می کند که آنها بدون نقص باشند. مخچه در ارتباط دائم با گیرنده های حسی محیطی و جمجمه ای بوده و از طریق مغز میانی و پل دماغی پیوسته وضعیت تعادل بدن را در اختیار تالاموس، گره های عصبی قاعده مغز و قشر خاکستری می گذارد.
سه منبع اصلی ارتباط مخچه با اطلاعات محیطی عبارتند از :
1- پیام هائی که از نخاع به مخچه می رسند و نقطه شروع آنها در ماهیچه ها، زردپی ها، پوست و مفاصل است. این پیام ها به سرعت مخچه را از وضعیت اندام ها، مخصوصاً اندام های تحتانی، در فضا آگاه می سازند. توسط همین پیام هاست که انسان دائماً بررسی کرده و حرکات را ظریف تر می سازد. اشکال در این سیستم باعث تلوتلو خوردن شخص هنگام راه رفتن می شود. کرمینه قسمتی از مخچه است که پردازش اطلاعات فوق را در دست دارد.
2- پیام هائی که از گوش درونی به مخچه رسیده و دائماً آن را در جریان موقعیت فضایی سروگردن قرار می دهند. به وسیله این اطلاعات مرکز ثقل انسان درون سطح مقطع بدن بر روی زمین قرار می گیرد. کنترل اصلی تعادل حرکات چشمها و محور عمودی بدن از وظایف این سیستم است. حفظ تعادل در حرکات مستلزم چرخشی سلامتی این قسمت از مخچه است که در قاعده آن قرار دارد.
3- اطلاعاتی که از مغز رسیده و نقش اصلی کنترل حرکات ظریف اندام ها ( مخصوصاً دست ها ) را به عهده دارند. اختلال در این سیستم باعث شلختگی در حرکات مهارتی می شود. نیمکره های مخچه همگام با مغز در این مورد به انسان یاری می کنند. عملکرد مخچه در بیماری که به حالت اغماء است از اهمیت کمتری برخوردار است.
جریان خون مغز
خون رسانی به مغز توسط سرخرگ های سبات و مهره ای صورت می گیرد که مجموعاً چهار عدد بوده و حدود یکهزار سانتی متر مکعب در دقیقه به مغز خون می رسانند. این میزان بسیار زیاد خون مبین سرعت متابولیسم بالای مغز بوده و نیاز شدید به اکسیژن و گلوکز است. زمان جریان خون از سرخرگ های سبات تا سیاهرگ های وداج حدود ده ثانیه است. قطع کامل جریان خون مغز پس از مدت پنج تا ده ثانیه منجر به بیهوشی می شود و اگراین زمان از ده دقیقه بیشتر شود نسج مغز از بین می رود.
ساختمان مشبک
یکی از سری ترین مناطق سلسله اعصاب مرکزی، ساختمان مشبک است که درست در مرکز ساقه مغز قرار داشته و از بصل النخاع تا قسمت فوقانی مغز میانی کشیده می شود. کمتر جائی از سلسله اعصاب مرکزی است که ساختمان مشبک در آن دست نداشته باشد . ساختمان مشبک از تعداد زیادی سلول به اندازه های مختلف درست شده که زوائد آنها نسبتاً کوتاه می باشند. علاوه برساقه مغز، نخاع، مخچه، اعصاب جمجمه ای،گره های عصبی قاعده مغز ، تالاموس و نیمکره ها همه با ساختمان مشبک ارتباط دارند. علاوه بر این که ساختمان مشبک قدیمی ترین قسمت سلسله اعصاب مرکزی است، درکنترل خواب، قوام ماهیچه ها « تن ماهیچه ای» و درد نیز نقش کلیدی دارد ولی وظیفه اصلی آن برقرار داشتن سطح هوشیاری است. هرگونه ضایعه نسجی، حتی یک میلی متر، اگر دو طرفه باشد و در ساختمان مشبک اتفاق افتد منجر به از دست رفتن هوشیاری می شود.
بطن های مغز
درون مغز انسان حفره هائی وجود دارند که بطن نامیده می شوند. دو بطن در نیمکره ها و بطن سوم بین گره های عصبی قاعده مغز، بطن چهارم در پشت ساقه مغز بوده که مخچه آن را می پوشاند. درون بطن های مغز مایع مغزی نخاعی وجود دارد که درون بطن ها و روی سطح مغز درجریان است تا جذب شود . وزن مغز درون مایع مغزی نخاعی حدود 50 گرم است .
پوشش های مغز ، مخچه و ساقه مغز
این قسمت ها توسط سخت شامه و دو لایه نرم شامه پوشانیده شده است که وظیفه حفظ و حراست آن را به عهده دارند.
یادگیری فرایندی است که بر اساس تجربه به وجود میآید و تغییراتی نسبتاً دائمی در احساس، تفکر و رفتار فرد ایجاد میکند. لغت تجربه نشان می دهد که برای ایجاد یادگیری تمرین و تکرار ضروری است و واژه فرایند به دنبالهای از تغییرات رخدهنده در ویژگیهای فرد یا شیء گفته میشود. بنابراین برای ایجاد یک یادگیری موثر باید در دامنه ای از زمان و همراه با تکرار، موضوع یادگیری را ثبات بخشیم .
در این میان برای آنکه بتوانیم از زمان یادگیری به صورت بهینه استفاده کنیم لازم است تا در هنگام مطالعه فعال باشیم. ادا کردن کلمات و موضوعات با صدای بلند و توجه به طرز قرار گرفتن بدن می تواند تمرکز و دریافت اطلاعات را افزایش دهد . به این منظور لازم است از لم دادن و یا خوابیدن خودداری کنید چرا که شرایط فیزیکی می تواند بر احساس و عملکرد افراد موثر باشد.
از دیگر روش های سودمند می توان به طرح های شبکه ای اشاره نمود . شما پس از فراگیری و درک مطلب با ارتباط دادن کلید واژه های هر بحث به صورت شاخه ای در واقع کل مطلب را در چند شاخه و زیر شاخه دسته بندی و خلاصه می کنید. با دیدن کلید واژه ها میتوانید با بازیابی بحث مربوطه کل مطلب را در ذهن یاداوری نمایید.
روش مفید دیگری که می تواند روند یادگیری را تسریع نماید این است که نکات مهم را به صورت واژه های کلیدی با خط کشیدن زیر آنها برجسته نماییم. همچنین حاشیه نویسی پس از مطالعه درس می تواند با انتقال مطالب به خاطر سپرده شده روی کاغذ ثبات انها را در ذهن گسترده تر سازد . در این روش ابتدا مطالب را بخوانید و درک کنید و سپس بر روی کاغذ بیاورید.ضمن آنکه در هنگام مرور پیش از امتحان نیز می توانید از آنها استفاده نمایید.
پس از فراگیری و درک مطلب با ارتباط دادن کلید واژه های هر بحث به صورت شاخه ای در واقع کل مطلب را در چند شاخه و زیر شاخه دسته بندی و خلاصه کنید.
با بهره گیری از اصول یادگیری بهینه می توانید کیفیت مطالعه را افزایش دهید. در سطور زیر بخشی از این راهکارها را خدمت شما ارائه می دهیم.
1/ مطلب تازه را با مطالب یاد گرفته شده قبلی مرتبط کنید. به این صورت یادگیری به صورت معنادار شکل خواهد گرفت و دیرتر فراموش می شود.
2/ مطلب یادگیری را به صورت سه رمز دیداری, شنیداری و معنایی درآورید. یعنی به صورت تصویر در ذهن, تکرار با لفظ, ارتباط معنایی با محرک های دیگر درآورید. پژوهش ها نشان داده رمز شنیداری یعنی مرور و تمرین و تکرار ذهنی مطالب از رمزهای دیگر غالب تر است.
3/ تقطیع عبارت است از دسته بندی اطلاعات به واحدها یا قطعه های کمتر. مثلا اگر قرار است مجموعه اعداد زیر را به حافظه بسپارید : 3789645 اگر اعداد را به صورت دوتایی و یا سه تایی و با ایجاد ارتباط معنایی حفظ کنید راحت تر خواهد بود تا زمانی که هر عدد را به صورت مستقل از حفظ نمایید.
4/ تکرار اطلاعات و مطالب سبب انتقال آنها به حافظه بلند مدت است. البته تکرار بهمراه ارتباط دادن با مطالب قبلی.
5/ استفاده از واسطه ها: مثلاً برای به خاطر آوردن دو کلمه شانه- لیوان, از واسطه ذهنی "شانه در لیوان است" استفاده کنید.برقراری ارتباط ذهنی بین مطالب باعث ایجاد تصویر ذهنی و مواد کلامی و استفاده از هردو نیمکره می گردد که یادگیری را آسان تر می کند.
7/ سازمان دادن مطالب. تنظیم و ترسیم مطالب به صورت درختی.
8/ تداعی مطالب قابل یادگیری با مکان یا وسائل خاص. مثلا اگر میخواهید تعدادی از خرده وسایل مکانیکی را به یاد بسپارید کافیست یک وسیله را که دارای چنین جزئیاتی است در نظر داشته باشید . با تداعی این وسیله جزئیات آن به خاطر خواهد آمد.
9/ روش کلمه کلید برای آموزش زبان خارجه: پیدا کردن کلمه ای در زبان مادری که از لحاظ تلفظ با کلمه ای که می خواهید یاد بگیرید شبیه باشد. سپس ایجاد یک تصویر ذهنی که کلمه بیگانه را با کلمه زبان مادری ارتباط دهد. مثل کلمه بیگانه Carta که کلمه کارت تداعی می شود. سپس Carta که به معنی نامه است را با کارت ارتباط دهید (یعنی ارتباط معنایی و ذهنی بین کارت و نامه). از این پس با شنیدن کلمه Carta این ارتباط در ذهن مجسم می شود. و شما با آسانی معنای آن را به خاطر می آورید.
از نخبگی تا مشروطی
چگونه یک دانشجوی موفق شویم؟
وقتی ایام امتحانات نزدیک است و یکی از دغدغه های مهم دانشجویان تنظیم زمان و مطالعه دروس به تعویق افتاده است. به خصوص که بیشتر دانشجویان عادت دارند که درسها را بر روی هم انباشته کرده و آن را برای شب امتحان به طور تجمیعی بخوانند.
مدیریت زمان یک مهارت ضروری برای دانشجویان است. مدیریت زمان به دانشجویان کمک خواهد کرد تا با فشار و استرس کمتری مطالعه کنند. راهبردهای خودیاری که در ادامه به شما ارایه می دهیم، در این زمینه بسیار به شما کمک خواهد کرد:
سازمان دهی
سازمان دهی زمان و ملزم کردن خود به فرآیند مطالعه یک فرآیند چالش انگیز برای اکثر دانشجویان است. زیرا وقتی ما مدرسه را به پایان می رسانیم و وارد محیط دانشگاه می شویم، قید و بندهای موجود در محیط آموزشی، کاهش چشم گیری می یابد ولی از طرف دیگر با اینکه وقت آزاد بیشتری در اختیار دارید، اما حجم درسها افزایش چند برابری یافته و نیاز است که دانشجویان استقلال عمل بیشتری در فرایند مطالعه اتخاذ کنند. چون دیگر کنترلها، درس پرسیدنها، امتحانات مکرر، حساسیتهای خانواده و .. وجود ندارد و اگر دانشجویی بخواهد بعد از ورود به دانشگاه به صورت خودکار فعالیت نکرده و توجهی به این تغییرات نداشته باشد مسلما با شکست تحصیلی مواجه می گرد.
سازمان دهی برای شما ضروری است .اگر می خواهید با مشکلات تحصیلی مواجه نشوید، سازمان دهی و برنامه ریزی را باید از همان اولین روزهای نیمسال تحصیلی آغاز کنید.
اگر شما بخواهید نسبت به مدیریت زمان و تقسیم بندی دروس در زمانهای مشخص بی اهمیت و بی توجه باشید و بعد از ورود به دانشگاه برنامه ریزی درستی نداشته باشد ممکن است که:
- بعد از مدتی احساس بیهودگی در رشته تحصیلی تان به شما دست داده و احساس کنید که تمام راه را اشتباه آمده اید.
- ساعات زیادی از روز را صرف فعالیتهای نامناسب و بی نتیجه خواهید کرد
- زمان کمی را صرف استراحت،آرامش و روابط شخصی تان می کنید چون برنامه زندگی از دستتان خارج می گردد.
- از دست دادن آخرین فرصت تحویل پروژه های کلاسی و دانشجویی و زمانهای تمدید شده و یا انجام بی کیفیت و بی دقت فعالیتهای دانشجویی در انتظار شما خواهد بود.
- در مورد زمان دقیق و به موقع تکالیف و مسئولیت های دانشجویی همیشه در تردید هستید.
- همیشه برای به اتمام رساندن پروژه ها، فرا رسیدن زمان امتحانات و آمادگی برای آنها، ارایه کنفرانس،ارایه پژوهشهای دانشجویی و .. تحت فشارو استرس شدید خواهید بود.
این نکات برای برنامه ریزی تحصیلی به شما توصیه می شود:
- این عادت را در خود پرورش دهید که انجام تکالیف و مسئولیت های دانشگاه را در اولویت قرار دهید و بین تکالیف مختلف نیز اولویت بندی ایجاد کنید. برای این کار یک برنامه ریزی را بر روی یک کاغذ ثبت کنید. کاغذ را به دو ستون تقسیم کنید.
ستون اول: کارهایی که باید انجام دهم .ستون دوم: کارهایی که دوست دارم انجام دهم
سپس کارهای مورد نظر را زیر هر یک از ستونها بنویسید و با انجام هر یک از این کارها، یک تیک در کنار آنها بزنید.
- اهداف کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت مشخص کنید. برای مثال برای هر روز، هر هفته و هم نیمسال تحصیلی برنامه ریزی داشته باشید.
- یک برنامه ریزی یا تقویم سالیانه درسی داشته باشید. برای سهل الوصول بودن این تقویم درسی سعی کنید روزها و کارهای بسیار مهم تحصیلی تان، آخرین فرصتهای تحویل پروژه، تاریخ امتحانات میان ترم و پایان ترم و ... را در این تقویم با رنگی متفاوت ثبت کنید.
واقع گرا باشید و هیچگاه اهداف دور از دسترس و توان خود از قبیل شش ساعت مطالعه بی وقفه و بدون استراحت، شب تا صبح بیدار ماندن، خاموشی مطلق تلویزیون، قطع رابطه با دوستان و ... نداشته باشید و برنامه ای منطقی و مطابق با توانایی تان تنظیم کنید.
- یک جدول زمانی هفتگی برای خود تنظیم کنید. به طور قطع هفته های یک سال یا یک نیمسال تحصیلی مانند یکدیگر نخواهد بود و هر هفته ویژگی های خاص خود را داراست بنابراین در این جدول زمانی هفتگی، کلاسها، سفرهای اتفاقی و تفریحی، اردوها، کارهای نیمه وقت، درگیری های شغلی، ملاقات با دوستان و اقوام و .. را مشخص کنید. سپس زمانهای خالی تان را هم مشخص کنید تا بتوانید از این فرصتها برای مطالعه دروس استفاده نمایید.
- از رویدادهای غیر منتظره که برنامه مطالعاتی شما را بر هم می زند هراس نداشته باشید. این برنامه ریزی تنها یک راهنماست تا شما دچاراغتشاش فکری نشوید اما بهتر است که انعطاف هم داشته باشید و نسبت به این برنامه ریزی تان دیدگاه مطلق نداشته باشید.
- سبک یادگیری خود را پیدا کنید یعنی بررسی کنید . سپس بر اساس دریافت این مساله، برنامه درسی مناسب و روش مطالعه مطلوب را برای خود مشخص کنید. مثلا از خودتان بپرسید من صبحها بهتر متوجه درسها می شوم و یا بعد از ظهرها؟ مطالعه فردی برایم مفیدتر است یا جمعی؟ چه مکانی را برای مطالعه مطلوب تر می دانم؟ و ..
- فراموش نکنید در ایام امتحان برنامه ریزی تان متفاوت از ایام دیگر سال تحصیلی خواهد بود. مدیریت زمان(از ابتدای سال تحصیلی)برای امتحانات پایان ترم از جمله برنامه ریزی های بلند مدتی است که از ابتدای ترم باید مورد توجه قرار گیرد.
- واقع گرا باشید و هیچگاه اهداف دور از دسترس و توان خود از قبیل شش ساعت مطالعه بی وقفه و بدون استراحت، شب تا صبح بیدار ماندن، کم غذا خوردن، خاموشی مطلق تلویزیون، قطع رابطه با دوستان و ... نداشته باشید و برنامه ای منطقی و مطابق با توانایی تان تنظیم کنید. از طرف دیگر به خاطر تعهد خود به برنامه ریزی تان و همچنین موفقیتهای تحصیلی تان، پاداش دهید و حتی برای خودتان هدیه بخرید.
یک لالایی ماندگار برای کودک من
جنین از 18 هفتگی میشنود، در 28 هفتگی نسبت به صدا واکنش و حتی عکس العمل عضلانی نشان میدهد.یکی از اولین علایم شنوایی در جریان پخش نوای آهنگین برای جنین های 4 تا 5 ماهه در زایشگاه مادران لندن به اثبات رسید. نوعی خاص از صدا آنها را بیقرار می کرد و نوعی دیگر آنها را به آرامش می داد. جنین ها به ما می گویند که از صداهای خیلی بلند خوششان نمی آید ولی نه آنکه خواستار سکوت باشند.
در دوران حاملگی جنین برای شنیدن صدای مادر مجهز تر است چون صدای مادران ریز تر است و صدای پدران بم تر .بخش های مربوط به شنیدن صداهایی با فرکانس بالاتر تا پیش از تولد کاملا رشد کرده اند ولی بخشهای شنیدن صداهای بم تا قبل از سن بلوغ به درستی تنظیم نمیشوند. از این زمان به بعد سه استخوان مربوط به گوش میانی جزو اولین استخوانهایی هستند که شروع به سخت تر شدن می کنند. به طوری که کودک علی رغم تکامل کافی مراکز شنوایی در مغز قادر به شنیدن است. مایع آمنیوتیکی که اطراف کودک را فرا می گیرد بهترین منبع انتقال دهنده اصوات به کودک بوده و کودک به وسیله آن می تواند صدای معده ، ضربان قلب ، و صدای مادر را بشنود.
از 5 ماهگی جنین درون رحم تا 3 سالگی سمت راست مغز خیلی فعال نیست و هر چیزی که کودک می بیند و می شنود در سمت چپ مغز ثبت می شود و بعد ناخودآگاه انسان را می سازد که تا آخر عمر همراه اوست و دیگر به سختی قابل تغییر است و بسیاری از اعمال انسان را این ناخودآگاه می سازد .تلاش والدین باید این باشد که ناخودآگاه را پر از خاطرات شیرین و آموزشی کنند.
مفاهیمی که میتوان در دوران جنینی به کودک آموخت:
1.لمسی: نوازش -مالیدن
2.حرکتی:جنبیدن-برخاستن
3.صوتی:موسیقی-سروصدا-آواز
4.عملکرد بدن:سرفه-سکسکه
5.تصویری:تاریکی-روشنی
6.دمایی:سرما-گرما
7.حرکات جنین:لگد زدن
آموختن هر کدام از این مفاهیم زمان و تمرین خاصی دارد.
آموختن این مفاهیم به جنین کمک می کند که قبل از تولد درک صحیح تری از محیط بعدی خود و جهان داشته باشد و این موضوع را که غیر از رحم فضای دیگری در جهان وجود دارد را درک کند.
به تازگی دریافته اند نواهای پخش شده در زمان جنینی نوزادان در سال نخست تولدشان بهترین لالایی هنگام خوابشان است. به گزارش کی اس ال نیوز نوزادان بلافاصله پس از آغاز زندگی به تمامی صدا هایی که در دوران جنینیشان شنیده اند عکس العمل نشان می دهند و گاه دچار آرامش و گاه دچار پریشانی می شوند .در این تحقیق مشخص شده است که والدینی که در زمان جنینی فرزندشان به صدای خاص گوش داده اند در سال نخست تولدکودک شاهد عکس العمل های نوزاد به همان صدای خاص خواهند بود و می توانند با کمک همان صدا کودکشان را آرام کنند.
بررسی های انجام شده حاکی از آن است که مغز جنین اطلاعات قابل توجهی را در حافظه خود نگاه می دارد و کودکان زمانی که قادر می شوند اولین کلمات و جملات را به زبان بیاورند ، همیشه سعی می کنند همان چیزهایی را بگویند که در روزهای اول تولد و در دوران زندگی درون رحمی شنیده و به خاطر سپرده اند.
با این اوصاف پی بردیم که جنین نسبت به محرک های صوتی واکنش نشان می دهد ، این امر به این معناست که او صدا ها و آهنگ کلام و زمینه گفت و گوهای والدین را به حافظه خود می سپارد.
به بیان دیگر والدین آگاه و هشیار می توانند با کلام آرامش بخش خود ، صدای روح نواز و ملکوتی قرآن ، طنین زیبای اذان ، سرود لا اله الا الله ، خواندن کتابهایی که از محتوایی مفید برخوردارند ، هم صحبت شدن با انسانهای مومن و وارسته که کلامشان کلام حق و آرامش بخش جان است و ... در بهداشت روان و سلامت جسم و رشد مطلوب جنین و هوشمندی و تقویت حافظه اش نقشی بسیار موثر داشته باشند.
بررسی های انجام شده حاکی از آن است که مغز جنین اطلاعات قابل توجهی را در حافظه خود نگاه می دارد و کودکان زمانی که قادر می شوند اولین کلمات و جملات را به زبان بیاورند ، همیشه سعی می کنند همان چیزهایی را بگویند که در روزهای اول تولد و در دوران زندگی درون رحمی شنیده و به خاطر سپرده اند.
یکی از شایعترین اختلالات در انحناهای ستون فقرات، گودی بیش از حد کمر است.
در ستون فقرات یکسری فرو رفتگی ها و برجستگی هایی در قسمت های مختلف وجود دارد. در حالت طبیعی فقرات گردن دارای یک انحنا ( تقعر ) به سمت داخل، فقرات پشتی انحنا بسمت خارج ( تحدب ) و ناحیه ی کمر انحنای رو به جلو ( تقعر ) می باشند. این انحنای کمر، اصطلاحاً لوردوز نامیده می شود و اصولا توانائی ایستادن ما تا حد بسیار زیادی مدیون همین انحناهاست. میزان انحنای ستون فقرات در یک ناحیه، بر سایر قسمتها نیز اثر گذاشته و می تواند آنها را تغییر دهد.
میزان انحنای کمر بیشتر از حد میزان طبیعی را هیپرلوردوزیس یا گودی بیش از حد کمر می نامند.
علت ایجاد گودی کمر چیست؟
- ستون فقرات توسط تعداد زیادی عضله محافظت می شود که سلامت و تعادل آنها در سلامت و نرمال بودن حالت ستون فقرات نقش بسیار مهمی ایفا می کند.
عدم تعادل در عضلات نامبرده یعنی قوی بودن برخی و ضعف یا گرفتگی بعضی دیگر از آنها، موجب پدید آمدن ناهنجاری هایی در شکل کلی ستون فقرات خواهد شد.
در این میان نقش عضلات شکمی، بازکننده های مفصل پا به لگن در ایجاد هیپرلوردوزیس، از سایر عضلات مهمتر است.
- آکندروپلازی: این بیماری ارثی بوده و با اختلال در رشد و تکامل استخوان ها و نسوج غضروفی همراه است.
- التهاب دیسک کمر یا قوز بیش از حد ناحیه ی پشت: در این حالت ستون فقرات کمر بطور جبرانی دچار انحنای بیش از حد می گردد.
- چاقی: خصوصا بزرگی بیش از حد شکم و ضعف عضلات این ناحیه باعث کشیدگی بیش از حد ستون فقرات بسمت جلو و افزایش گودی کمر خواهد شد.
- پوکی استخوان: با تسهیل تغییر ارتفاع و شکل نرمال مهره ها باعث تغییر انحناهای طبیعی ستون فقرات می شود.
- در رفتگی تدریجی مهر ه ها: این حالت اغلب در ناحیه ی کمر دیده می شود و با لغزش یا جابجائی مهره ها همراه است. این بیماران معمولا از کمر درد، احساس جدا شدگی کمر و گودی بیش از حد کمر و برجستگی باسن شکایت دارند.
- ضعف عضلات شکمی در اثر علل مختلف
به نکات زیر توجه کنید:
در زمان نشستن، کف پا را صاف بر روی زمین قرار دهید، صندلی خود را تنظیم کنید.
وقتی ایستاده اید، یک پا را مستقیم روی زمین و دیگری را روی یک پله، چهار پایه و یا هر چیز مشابه. این کار حمایت کمرتان را افزایش خواهد داد.
بهترین حالت برای خوابیدن، وضعیت صورت و شکم رو به بالاست، در حالیکه بالشی زیر زانوها قرار گیرد، اما در صورتی که تمایل دارید بر روی شکم بخوابید حتما بالشی زیر شکم خود قرار دهید .
بسیاری از افراد گمان میکنند قوس کمرشان غیر طبیعی است در صورتیکه اشتباه میکنند و این قوس باید وجود داشته باشد. هر گاه این قوس از حالت عادی خارج شود فرد را بیمار تلقی می کنیم.
کمر شامل چند قوس مختلف است، عبارتند از قوس پشت سر که به سمت عقب قوس دارد، قوس در ناحیه گردن که به سمت جلو است، در ناحیه پشتی قوس به سمت عقب، در ناحیه کمری قوس به سمت جلو و در ناحیه لگن یا خاصره قوس دوباره به سمت عقب است که این حالت مانند یک فنر نیروهای وارده به کمر را به طور متعادل پخش می کند و در نتیجه فشار در یک نقطه متمرکز نمی شود. کم و زیاد شدن این قوس ها می تواند موجب ایجاد اختلال در وضعیت کمر فرد و فشارهای غیرمتقارن به نقاط مختلف کمر شود.
شایعترین علت افزایش قوس کمر، ضعیف شدن عضلات پشتی کمری است اما در مواردی لیز خوردن مهره ها روی همدیگر نیز باعث افزایش قوس کمری می شود.
شما اگر احساس میکند مشکلی در قوس کمر دارید ابتدا به یک متخصص توانبخشی مراجعه کنید تا اگر مشکلی وجود داشته باشد توصیه های لازم انجام شود.
بدانید اصلاح قوس کمر به افزایش قد شما نخواهدانجامید مگر آنکه این میزان بیش از حد متعارف باشد که البته در آن صورت نیز شما نیازمند عمل جراحی ستون فقرات خواهید بود.
عوامل ایجاد کننده لوردوز (قوس کمر) کمری کدام است؟
1. دمر خوابیدن« نیروی جاذبه» قوس کمر را به سمت پائین کشیده که منجر به کوتاهی عضلات می گردد.
2. ضعف عضلات شکم « عضلات راست شکمی».
3. ضعف عضلات کمر.
4. چاقی « شکم برآمده» رانده شدن عضلات بدلیل نیروی جاذبه و کشیده شدن عضلات داخلی شکم و پشت.
5. مادر زادی
6. شلی رباط ها « به صورت ارثی دیده می شود» افرادی که شکم را به جلو داده و به سمت عقب خم می شوند.
7. ضعف عضلات ران « در بعضی در رفتگی مادر زادی در هر دو ران وجود دارد».
8. در اثر شکستگی یا فشار جابجایی مهره ها روی هم که مرکز ثقل به سمت جلو می باشد « ایجاد درد».
9. علت اصلی در حالت نشسته طول عضلات خم کننده ران کوتاه می شوند، یا کمر را به ران نزدیک می کنند« سوئز خاصره» مهم ترین علل کمر درد کوتاهی این عضلات می باشد.
حرکات اصلاحی گودی کمر
- فرد به پشت می خوابد و عضلات شکم و باسن را منقبض می کند و کمر را به زمین فشار می دهد و چند لحظه این حالت را حفظ می نماید. سپس استراحت نموده و این کار را تکرار می کند.
- فرد به پشت می خوابد و سرش را از زمین بلند می کند. در این حالت عضلات شکم منقبض می شوند.
- فرد به پشت می خوابد، زانوها و رانها را خم می کند. فرد در حالیکه دستها را روی سینه قرار داده عمل بلند شدن را انجام می دهد تا جائیکه زاویه تحتانی کتف از زمین بلند شود.
- طاق باز خوابیده پاها را بالا آورده و نگاه می داریم. بهترین حالت آن است که پاها 20 درجه از زمین بلند شده « بیشترین انقباض در این وضعیت به عضلات وارد می شود»، هرچه پاها بالاتر بیاید فشار کمتر است.
- رعایت الگوی درست راه رفتن درطول روز، شکم را بداخل دادن و نگاهداشتن این حالت.
- روی زمین نشسته و پاها را کاملاً صاف نگه دارید. تنه را به سمت رانها آورده و بکوشید تا با دستها مچ پاها را لمس کنید (خم شدن به جلو از ناحیه کمر باشد)
- حرکت گهواره: در حالی که پشت خوابیده اید پاها را به سمت شکم جمع نموده و در حالی که دستها را دور پا قلاب نموده اید گهواره را اجرا نمائید.
- حالت چهار دست و پای گربه را به خود گرفته و با انقباض عضلات شکم بکوشید تا قوس ناحیه کمر را کم کنید.
بهتر است حرکات بالا را 3 تا 4 ست 20 تکرار در روز اجرا نمائید.
رعایت اصول صحیح نشستن چقدر در پیشگیری از مشکلات ستون مهرهها موثر است؟
طرز صحیح نشستن موجب حفظ حالت طبیعی ستون مهرهها شده و عضلات هر قسمت مجبور نمیشوند برای جبران وضعیت غلط نشستن کار بیشتری بکنند و دچار اسپاسم و خستگی شوند. کفپا، باسن، پشت و کتف شما باید در وضعیت صحیح قرار بگیرند تا احساس راحتی کنید. اگر پای شما به زمین نرسد و آویزان باشد موجب خستگی و درد میشود. اگر کتف به صندلی نچسبد، سر به ناچار در حالت جلو میافتد و خستگی،گرفتگی عضلات گردن و گاهی سوزش کتف را موجب میشود.
گاهی افراد خود را روی صندلی سر میدهند و به حالت نیمهلال مینشینند. این کار به ستون مهرهها آسیب میرساند؟
نشستن طولانیمدت در این وضعیت به ستون مهرهها شکل میدهد و به خصوص اگر فرد در سنین رشد این طور بنشیند، این شکل گیری ناصحیح ستون مهرهها پایدار میشود.
آیا در سنین بالا میتوان بدشکلی ستون مهرهها را اصلاح کرد؟
عضله های ما در هر سنی 25 درصد قدرت تقویت دارند اما اگر در کودکی عضله های ما درست شکل بگیرند و انحناهای طبیعی در وضعیت اصولی رشد کنند ستون مهرهها شکل صحیح میگیرد.اگر در کودکی بد بنشینید ستون مهره بدشکل شده و در میانسالی اگر بخواهید عضله خود را تقویت کنید نیازمند صرف نیروی زیاد و البته بازدهی کمتر هستید.به هر حال جلوی ضرر و آسیب به ستون مهرهها را باید بگیرید و با رعایت اصول بهداشتی ستون مهرهها بر سلامت و شادابی خود بیفزایید.
توصیه آخر:
هنگام مطالعه، نوشتن، غذا خوردن و هر کار دیگر اصول درست نشستن را رعایت کنید. به سمت جلو خم نشوید و ستون مهرهها را در زاویه کمتر از 90 درجه قرار ندهید. حتی زاویه 90 درجه و کاملا صاف نشستن هم صحیح نیست باید در زاویه 110 تا 120درجه بنشینید. چون اگر سرتان را به جلو خم کنید دچار گرفتگی عضلات میشوید و بعد از مدتی سردردهای طولانی به سراغتان میآید و تمرکز کافی را نخواهید داشت. موقع نشستن پاها را به زیر صندلی نبرید. این کار گودی کمرتان را میافزاید و به زانوها فشار میآورد.
چگونه از بوی بد پا خلاص شویم؟
آیا نگران بوی بد پاهای تان هستید؟
عرق کردن پا ممکن است مشکلی ایجاد نکند. داشتن یک پای عرق کرده به معنای داشتن یک پای بد بو نیست.
برای کاهش بوی بد پاهایتان بایستی باکتری های مولد بوی بد را از بین ببرید. این باکتری ها در محیط گرم و مرطوب کفش های شما رشد می کنند.
برای خلاصی از بوی بد پاهای عرق کرده، به توصیه های زیر عمل کنید:
1- حتما جوراب بپوشید.
پوشیدن کفش بدون جوراب، باعث رشد باکتری های مولد بوی بد می شود. پوشیدن جوراب به خصوص جوراب نخی باعث کاهش بوی بد پاها می شود.
2- مرتبا جوراب های خود را عوض کنید.
هنگامی که به مدرسه یا سر کار می روید، چند جفت جوراب اضافی همراه خودتان داشته باشید و وسط روز آن را عوض کنید.
3- پاهای خود را در محلول آب و سرکه قرار دهید.
یک قاشق غذاخوری سرکه سیب را در دو لیتر آب حل کنید. سپس می توانید موقع تماشای تلویزیون یا خواندن روزنامه یا کتاب، پاهای خود را در این محلول قرار دهید.
4- به طور منظم پاهای خود را با آب و صابون بشویید.
نیازی نیست که از صابون های آنتی باکتریال برای کشتن میکروب های مولد بو در پاهایتان استفاده کنید. استفاده از صابون های معمولی کافی است.
5- می توانید از دئودورانت های مخصوص زیر بغل برای کاهش بوی بد پاهایتان استفاده کنید.
6- کفش ها را در هوای آزاد بگذارید.
هنگامی که پاهایتان را از کفش ها درآورید، آنها را در هوای آزاد (مثل بالکن) قرار دهید. اگر کفی کفش تان در می آید، آن را بیرون آورید و در معرض هوای آزاد قرار دهید. دو روز پشت سر هم، یک کفش را نپوشید.